• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محاکات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن است.



محاکات، در لغت به معنای با هم حکایت کردن، حکایت کردن قول یا فعل کسی بی‌زیادت و نقصان، بازگو کردن، عین گفته کسی را نقل کردن و مشابه کسی یا چیزی شدن می‌باشد.
[۱] لغت‌نامه، دهخدا، علی‌اکبر؛ تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳، چاپ اول، ج۱۲، ذیل واژه محاکات.



محاکات در کاربرد هنری به معنی «تقلید» به کار می‌رود. در واقع محاکات نظریه‌ای است که همه هنرها به ویژه شعر را تقلیدی از طبیعت می‌داند.
[۲] واژه‌نامه، هنر داستان‌نویسی، تمیر صادقی، جمال و میرصادقی، (ذوالقدر)، میمنت؛ هران، مهناز، ۱۳۷۷، چ اول، ص۲۳۷.



این واژه در یونانی به شکل (mimesis) کاربرد داشته و معادل انگلیسی آن (imitation) است. در عربی معادل محاکات برای آن برگزیده شده است که در فارسی نیز کاربرد دارد. حکمای اسلامی نظیر ابن‌ سینا ، ‌فارابی و خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی از آن به تخییل تعبیر نموده‌اند. ظاهراً این واژه مناسب‌ترین معادل برای میمسیس می‌باشد؛ چراکه محاکات در معنای تقلید نمی‌تواند وسعت معنایی این کلمه را پوشش دهد.

یکی از معانی خیال، تصویر است. تخییل نیز به معنای تصویر و خیال چیزی را در ذهن دیگری ایجاد کردن است که این معنا می‌تواند تا حدی مفهوم میمسیس را دربر گیرد. امروزه در زبان انگلیسی برای این واژه معادل دیگری به کار برده می‌شود که عبارت است از Representation به معنای بازنمایی؛ این اصطلاح واژه دقیق‌تری است که در ادامه به آن می‌پردازیم.
[۳] صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۸۰، چاپ هشتم، ص ۲۹ – ۳۹.



نخستین بار، افلاطون (Ploto) – فیلسوف یونانی – واژه محاکات را در کتاب «جمهور» خود به کار برد. بنابر نظریه افلاطون، این جهان، جهان ظواهر است نه حقایق. حقیقت اشیا در جهان دیگری به نام «عالم مُثُل» وجود دارد و محسوسات این دنیا تنها تصویر و سایه‌ای از آن حقیقت هستند. در واقع، آنچه در عالم مثل وجود دارد، نمونه اعلا و کاملی (idea) است که تصویر و سایه آن در این جهان بازتاب پیدا می‌کند. از سوی دیگر، افلاطون معتقد بود که آنچه هنرمند می‌آفریند، تقلیدی از طبیعت است و از آنجا که طبیعت خود انعکاس و تقلیدهایی از حقیقت مثلی است، بنابراین کار هنرمند و به ویژه شاعر ارزش چندانی نخواهد داشت، زیرا آنچه او به وجود می‌آورد، تقلیدی از تقلید است و از حقیقت چند مرحله فاصله دارد. افلاطون، شاعران را به سبب همین تقلید از وارد شدن به مدینه فاضله (اتوپیا) منع می‌کند.
[۴] فرهنگ‌نامه ادب فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، چاپ اول، ج دوم، ص ۱۲۲۹ – ۱۲۳۰.



پس از افلاطون، شاگردش ارسطو (Aristotle)، کوشید با نگاهی تازه به هنر، واژه محاکات را تعریف کند و به کار هنرمندان ارزش و اعتبار ببخشد. اگرچه او در کتاب «فن شعر» خود تعریفی برای محاکات ارائه نکرده و بیشتر به بیان انواع و ابزارهای آن پرداخته است، اما از محتوای کلام او می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد: ارسطو معتقد بود که کار هنرمند بی‌ارزش نیست؛ چرا که تقلید او از طبیعت، تقلیدی طوطی‌وار و سطحی نیست. هنرمند آنچه را که از طبیعت و جهان پیرامون خود درک می‌کند، با نیروی تخیل خود می‌آمیزد و اثری می‌آفریند که با نمونه اولیه تفاوت فراوان دارد. او روایت‌گر تاریخ یا گزارش مونیس نیست که جهان را آن گونه که هست در آثار خود ثبت نماید، بلکه او با دخالت دادن عواطف، احساسات و جهان‌بینی خود، جهان را آن گونه که می‌خواهد، ترسیم می‌نماید.
[۵] واژه‌نامه هنر شاعری، همان و میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت؛ تهران، مهناز، ۱۳۷۶،، چاپ دوم، ص۲۳۳.

به عبارت دیگر، محاکات از نظر ارسطو، عکس‌برداری و کپی‌برداری صرف از طبیعت نیست؛ بلکه تفکر و دریافت هنرمند از جهان بر اثر هنری او تأثیر می‌گذارد. او یا جهان را برتر از آنچه هست نشان می‌دهد و تراژدی می‌آفریند و یا پست‌تر از آنچه هست و کمدی خلق می‌کند.
[۶] فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما؛ تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۶۳.

در واقع اثر هنرمند مثل آینه عمل می‌کند. آنچه در آیینه دیده می‌شود، هم وجود دارد و هم وجود ندارد. این تصویر انعکاس از یک شیء است؛ ولی خود آن نیست. به همین سبب، در زبان انگلیسی معادل Representation یا بازنمایی و نمایش را برای واژه میمسیس به کار می‌برند که وسعت معنایی بیشتری دارد.


بنابراین تفاوتی اساسی میان نظریه افلاطون و ارسطو وجود دارد؛ زیرا در نظریه ارسطو – برخلاف افلاطون – هنرمند مقلدی صرف نیست. او دست به آفرینش می‌زند و از این آفرینش لذت می‌برد،


خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب «اساس‌ الاقتباس» نیز محاکات را موجب لذت می‌داند؛ زیرا به کمک آن می‌توان چیزهایی را به وجود آورد که در جهان عادی امکان‌پذیر نیست و یا دست به کاری شگفت زد و سبب حیرت و تعجب دیگران شد.
[۷] صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۸۰، چاپ هشتم، ص۳۵.



نظریه ارسطو در قرن هجدهم تبدیل به یکی از اساسی‌ترین اصول مکتب کلاسیسیم شد. در قرن نوزدهم، رمانتیک‌ها این نظریه را رد کردند؛ زیرا آنها شعر را تنها بیان احساسات و شکوفایی تخیل شاعر می‌دانستند و عقیده‌ای به تقلید نداشتند. این نظریه بار دیگر به وسیله رئالیست‌ها جان گرفت. مارکیست‌ها نیز تا حدی به آن باور داشتند.
[۸] واژه‌نامه هنر شاعری، همان و میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت؛ تهران، مهناز، ۱۳۷۶،، چاپ دوم، ص۲۳۴.



لازم به یادآوری است که ارسطو، وزن، سخن و آهنگ را ابزارهای لازم محاکات در شعر می‌داند که به کمک آنها می‌توان تصویر آنچه را که در ذهن است، در ذهن مخاطب ایجاد کرد.


۱. لغت‌نامه، دهخدا، علی‌اکبر؛ تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳، چاپ اول، ج۱۲، ذیل واژه محاکات.
۲. واژه‌نامه، هنر داستان‌نویسی، تمیر صادقی، جمال و میرصادقی، (ذوالقدر)، میمنت؛ هران، مهناز، ۱۳۷۷، چ اول، ص۲۳۷.
۳. صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۸۰، چاپ هشتم، ص ۲۹ – ۳۹.
۴. فرهنگ‌نامه ادب فارسی (دانش‌نامه ادب فارسی)، انوشه، حسن (به سرپرستی)؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷۶، چاپ اول، ج دوم، ص ۱۲۲۹ – ۱۲۳۰.
۵. واژه‌نامه هنر شاعری، همان و میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت؛ تهران، مهناز، ۱۳۷۶،، چاپ دوم، ص۲۳۳.
۶. فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما؛ تهران، مروارید، ۱۳۷۵، چاپ دوم، ص۶۳.
۷. صور خیال در شعر فارسی، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، آگاه، ۱۳۸۰، چاپ هشتم، ص۳۵.
۸. واژه‌نامه هنر شاعری، همان و میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت؛ تهران، مهناز، ۱۳۷۶،، چاپ دوم، ص۲۳۴.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محاکات».    



جعبه ابزار