مجموعه رسائل الإمام الغزالی (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کتاب «مجموعة رسائل الامام الغزالی»، حاوی مجموعه نوشتههای
امام محمد غزالی ، در موضوعات گوناگون معرفتی، اعتقادی، اخلاقی (
عرفان عملی و نظری) و به
زبان عربی است.
این مجموعه، شامل ۲۶ رساله است با عناوین:
۱. «الحکمة فی مخلوقات الله عز و جل»؛
۲. «معراج السالکین»؛
۳. «روضة الطالبین و عمدة السالکین»؛
۴. «قواعد العقائد فی التوحید»؛
۵. «خلاصة التصانیف فی التصوف»؛
۶. «القسطاس المستقیم»؛
۷. «منهاج العارفین»؛
۸. «الرسالة اللدنیة»؛
۹. «فصل التفرقة»؛
۱۰. «ایها الولد»؛
۱۱. «مشکاة الانوار»؛
۱۲. «رسالة الطیر، ذکر العنقاء»؛
۱۳. «الرسالة الوعظیة»؛
۱۴. «الجام العوام عن
علم الکلام»؛
۱۵. «المضنون به علی غیر اهله»؛
۱۶. «الاجوبة الغزالیة فی المسائل الآخرویة المضنون الصغیر»؛
۱۷. «بدایة الهدایة»؛
۱۸. «الادب فی الدین»؛
۱۹. «کیمیاء السعادة»؛
۲۰. «القواعد العشر»؛
۲۱. «الکشف و التبیین فی غرور الخلق اجمعین»؛
۲۲. «سر العالمین و کشف ما فی الدارین»؛
۲۳. «الدرة الفاخرة فی کشف
علوم الآخرة»؛
۲۴. «کتاب المنقذ من الضلال»؛
۲۵. «کتاب حجة الاسلام الامام الغزالی المواعظ فی الاحادیث القدسیة»؛
۲۶. «قانون التاویل».
هر یک از نوشتههای مزبور، قالب بندی خاصی دارد که توضیح خواهیم داد.
غزالی، در این رساله، در ضمن ۱۵ باب، راجع به
حکمت خلقت برخی از موجودات، مطالبی را با استفاده از
آیات قرآنی بیان میکند.
او، طریق معرفت
خداوند را تفکر در عجایب مخلوقات و فهم حکمت در انواع ابداعات او دانسته و این را سبب رسوخ یقین در قلب و جان
انسان میشمارد.
وی، این رساله را با بحث از تفکر در آفرینش
آسمان و این جهان آغاز میکند، آن گاه از حکمت آفرینش موجوداتی مثل
خورشید ،
ماه و
ستارگان ،
زمین ،
دریا ، آب، هوا،
آتش ، انسان، پرندگان، بهائم،
زنبور عسل و مورچه و عنکبوت و کرم ابریشم و پشه و امثال آن، ماهی و گیاهان به طور جداگانه سخن میگوید و آن را با بیان عظمت
خداوند و آنچه باعث بیداری و دانایی دلها میگردد به پایان میرساند.
غزالی، در ضمن یک فاتحه و ۷ معراج از مطالب متنوعی همچون فاسد شدن زمانه و کثرت آراء و فاسد شدن اعتقادات و راه اصلاح آنها و آنچه سالکان و طالبان حق را یاور است و آگاهی یافتن بر بیراههها و طوایف هفت گانه مسلمین و بیان معانی
الفاظ و اصطلاحات مورد نیاز و تمییز بین
عالم غیب و شهادت و قوای نفس و علت تحرک بدن به سبب آنها و جوهر بودن نفس و باقی بودن آن و بیان اعتقادات حکماء در مورد قدیم بودن افلاک و عقول و بررسی ادله آنها و معنای این عبارت که خدا، نور آسمانها و زمین است و نبوت و نبی و بررسی کلی آنچه
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، به عنوان وحی الهی عرضه کرده است و معنای
مرگ و اقسام سعادت سخن گفته است.
امام غزالی، این رساله را در قالب یک مقدمه، ۴۳ باب و چندین فصل برای استفاده طالبان و سالکان راه حق به نگارش درآورده است و از موضوعات متنوعی، همچون علت انقطاع خلق از حق، ارکان دین (معرفت ذات خدا، معرفت صفات خدا، معرفت افعال خدا، سمعیات با محوریت اصولی مانند حشر و نشر،
عذاب قبر ، سؤال منکر و نکیر، میزان... و احکام
امامت )، ادب (تادیب ظاهر و باطن)، معنای سلوک و تصوف (تهذیب اعمال و
اخلاق و معارف، نفس را در عبودیت افکندن و دل را به ربوبیت درآویختن)، معنای وصول و وصال (زیبایی حق برای بنده آشکار شدن و بنده غرق تماشای آن گردیدن، در دنیا با چشم دل و در
آخرت با چشم سر دیدن)، معنای توحید و معرفت و بصیرت و مکاشفه و مشاهده و معاینه و حیات و یقین و الهام و فراست، معنای نفس و
روح و قلب و
عقل ، معنای محبت، معنای انس با خدا، معنای حیاء و مراقبت و احسان و رعایت و حرمت و ادب، معنای قرب، شرافت
علم و وجوب طلب آن و مقدار واجب از آن، معانی اسماء حسنی، اعتقاد و تمسک به عقیده صحیح، صفات خدا، حقیقت
اخلاص و
ریا و
حکم و تاثیر آن دو، نقد سخن کسانی که انجام
گناه کبیره را برای
انبیاء جایز میدانند، شناخت خواطر و اقسام آن و محاربه با
شیطان و تدبیر در دفع شر او، آفات زبان، شکم و حفظ آن، شناختن حیلهها و نیرنگهای شیطان، حقوق واجب الهی، حقیقت خوش خلقی و بد خلقی، فکر و مقدمات و لواحق آن، معنای توبه و انابه و اخبات،
صبر و ریاضت و تهذیب، خوف و حزن و قبض و اشفاق و
خشوع و ورع، رجاء و رغبت و بسط، فقر و لواحق آن (تبتل و فناء و تجرید)، زهد و ایثار و فتوت، محاسبه و لواحق آن (اعتصام و استقامت)، شکر و لواحق آن (سرور و حکمت)، توکل و لواحق آن (تفویض و تسلیم و ثقه و رضا)، نیت و قصد و عزم و اراده، صدق و انفصال و اتصال و تحقیق و تفرید، رضا، غیبت، فتوت، مکارم اخلاق، قناعت، سائل، شفقت بر خلق خدا، آسیب گناهان و صفت
نماز اهل قرب بحث کرده است.
نویسنده، در این رساله کوتاه که فاقد هرگونه باب بندی و فصل بندی است، در قالب حمد و ستایش الهی، از همه اصولی که یک
مسلمان موحد میبایست به آنها معتقد و پای بند باشد سخن گفته است؛ اصولی همچون
صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند، رسالت
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و تصدیق به آنچه وی از ناحیه خداوند آورده است، احوال پس از مرگ، فضیلت
صحابه و...
این رساله، رسالهای فارسی بوده که به عربی ترجمه شده است. امام غزالی، این رساله را در جواب نامه یکی از شاگردانش که عمری را در راه تحصیل
علوم مختلف گذرانده و از هر فنی، بهرهای وافر برده، ولی در تشخیص
علم نافع از غیر
نافع درمانده و در نامهای، از استاد، خواسته که او را یاری نماید و نصیحت و دعای خیر بفرماید، نوشته است. این رساله را فردی به نام محمدامین، به عربی
ترجمه کرده است.
غزالی، در این رساله، میفرماید: «تمام نصایح اولین و آخرین، در کلمات سید المرسلین جمع شده است و...» ، آن گاه احادیثی ارزش مند را از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نقل میکند و با کمک گرفتن از آنها و در پرتو آیات قرآنی به نصیحت و ارشاد میپردازد.
نویسنده، در این رساله، در ضمن یک مقدمه و نه قول، به بررسی میزانهای سنجش
حقیقت معرفت، میپردازد. وی، میزان بودن رای و
قیاس را مردود میداند و بحثی زیبا در مورد
حکمت و
موعظه حسنه و جدال احسن و جایگاه استعمال هر یک، مطرح میکند و سپس به شرح قسطاس مستقیم که تنها وسیله سنجش حقیقت و تشخیص آن از باطل است و همان موازین پنج گانه قرآن میباشد، همت مینهد.
نویسنده، این رساله را که دارای یک خطبه و ۲۷ باب است، با بحث از خوف و رجاء و حب و بیان ریشه و دلیل هر کدام و ذکر تمثیلی برای آنها آغاز کرده و با بحثی در مورد تفکر به پایان رسانده است. موضوعات دیگری که در این رساله، مطرح شده عبارت است از:
احکام ، رعایت و مفتاح آن، نیت، شکر، ذکر، لباس، قیام، سواک، تبرز، طهارت، خروج، دخول در
مسجد ، افتتاح نمازها،
قرائت ،
رکوع ، سجود،
تشهد ، سلام، دعاء، صوم،
زکات ،
حج ، سلامت، عزلت،
عبادت و تفکر.
این رساله که دارای یک خطبه و ۷ فصل است، در مورد
علم غیبی لدنی است و علت تالیف آن را خود مؤلف، پاسخ به درخواست یکی از دوستانش در این مورد (که به قول آن دوست، برخی از
علماء منکر آن هستند)، دانسته است.
ابو حامد، علت انکار را عدم آشنایی به اصناف
علوم و طریقه تحصیلشان میشمارد و مبادرت به بیان حقایق باارزشی در مورد شرافت
علم و
عالم با بهره گیری از آیات قرآن، شرح نفس و روح انسانی، اصناف و اقسام
علم (همچون تقسیم
علم، به شرعی و عقلی و تقسیم
علم شرعی، به
علم اصول و
علم فروع و...) ،
علم صوفیه ، راههای تحصیل
علوم (
تعلیم انسانی و
تعلیم ربانی)، مراتب نفوس در تحصیل
علوم و حقیقت
علم لدنی و اسباب حصول آن، میکند.
غزالی، در خطبه این رساله، نخست، یکی از دوستان و برادران مهربان و دل سوز خویش را که از گفتار طایفه حسودانی که به پارهای از کتابهای غزالی ایراد میگیرند و میپندارند عدول از
مذهب اشعری کفر و ضلالت است، نصیحت میکند و دل داری میدهد و آن گاه در ضمن ۱۳ فصل، از حقیقت کفر و
ایمان ، کفر و حد آن، حد تکذیب و تصدیق و حقیقت آن دو، امثلهای برای مراتب پنج گانه وجود (ذاتی، حسی، خیالی، عقلی و شبهی)، مصدقین، قانون تاویل،
تاویل به کمک ظن و گمان غالب،
وصیت و قانونی در باب تکفیر و... سخن میگوید.
مطالب این رساله، همان مطالب رساله «خلاصة التصانیف فی التصوف» است که شرحش گذشت. در واقع رساله «ایها الولد»، ترجمه دیگری از همان نامهای است که غزالی به
زبان فارسی ، در پاسخ به نامه شخصی که از وی درخواست نصیحت و دعای خیر کرده، مرقوم داشته است و توسط شخصی که خود را معرفی نکرده و اشارهای به فارسی بودن اصل رساله ننموده، به عربی برگردانده شده است.
این رساله غزالی را میشود تفسیری بر
آیه نور به حساب آورد که وی آن را در پاسخ به سؤال یکی از دوستانش در مورد اسرار انوار الهی و معنای تشبیه نور الهی به مشکاة و زجاجة و... به رشته تحریر درآورده است و با بیانی مختصر، در ضمن ۳ فصل، از اینکه نور حق حقیقی، تنها خدای تعالی است و اسم نور برای غیر او مجازی محض میباشد و شرح مثال مشکاة و مصباح و زجاجة و شجرة و زیت و نار که در آیه نور ذکر شده است و
فلسفه هر کدام و ارزش و جایگاه تمثیل و معنای این فرمایش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم : «ان لله سبعین حجابا من نور و ظلمة لو کشفها لاحرقت سبحات وجهه کل من ادرکه بصره» سخن گفته است.
غزالی، در این رساله، داستان عرفانی- تمثیلی پرندگانی را که گرد هم جمع آمدند و از لزوم وجود پادشاهی در میان خویش سخن گفتند و جز عنقاء (سیمرغ) را شایسته این کار ندانستند و در طلب او سفری دور و دراز و جان فرسا را آغاز کردند و سرزمینهای پهناور و سرد و گرم و... را پشت سر گذاردند و تعداد زیادی از آنها در میان راه تلف شدند و تنها شمار اندکی به قلعه سیمرغ رسیدند و در آغاز با بی اعتنایی سیمرغ و بی نیازی وی به آنان روبه رو شدند و وقتی ناتوانی خود را دریافتند به درگاه وی پذیرفته شدند و در پناه کرم وی جای گرفتند، ذکر کرده است و سپس در ضمن دو فصل به نتیجه گیری و نصایحی ارزنده پرداخته است.
این رساله را غزالی در پاسخ به دوستی که از وی تقاضای
وعظ کرده نوشته است. ابو حامد، از اینکه شایستگی برای وعظ کردن ندارد، چرا که وعظ، زکاتی است که نصاب آن، اتعاظ میباشد و کسی که فاقد نصاب است، چگونه زکات دهد و کسی که بی نور است، چگونه نورافشانی کند، سخن میگوید و در ضمن این سخنان، مطالبی ارزش مند و اندرزهایی گران قدر را بیان میفرماید؛ مثل اینکه: «خدا به
عیسی بن مریم وحی کرد که اول نفس خود را وعظ کن؛ اگر پذیرفت، دیگران را نیز وعظ بنما وگرنه، از من حیا کن»، «پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: من در میان شما دو واعظ ناطق و صامت باقی میگذارم؛ واعظ ناطق، قرآن است و واعظ صامت، مرگ» و...
این رساله، در پاسخ به شخصی نوشته شده است که در باره اخباری که در نظر جماعت
حشویه موهم تشبیه است و آنان را به این گمان افکنده که خدا دارای صورت، دست، پا و... است و معتقد شدهاند که اعتقاد سلف (صحابه و تابعین) نیز همین گونه بوده، پرسش نموده است.
غزالی، در ضمن ۳ باب و ۵ فصل، به بیان اعتقاد سلف در باره اخبار مزبور، برهان بر حقانیت مذهب سلف، وجه به کار رفتن الفاظ موهمه با وجود بی نیازی از آنها و... پرداخته است.
این رساله که امام محمد غزالی برای برادر خود، احمد غزالی نوشته است، مشتمل بر مطالب ارزنده اعتقادی است. غزالی، در آغاز به برادر خود توصیه میکند که از بیان این مطالب نزد نااهل خودداری کند که قدر و
قیمت آنها را ندانسته و آنها را ضایع مینماید. نام رساله، برگرفته از همین نکته مورد توصیه است.
ابو حامد غزالی، کتاب را بر چهار رکن «
علم ربوبیت»، «شناخت فرشتگان»، «معجزات و احوال انبیاء» و «احوال پس از
مرگ » نهاده و در ضمن فصولی چند از رزق، رؤیا، فرق بین واحد و احد و معنای صمد،
شفاعت ، عذاب قبر، بازگشت نفس به بدن، حساب، صراط و... بحث کرده است.
این رساله، دارای پنج فصل است و حاوی پاسخهای غزالی به پرسشهایی پیرامون معنای آیه شریفه «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی»
، مبنی بر اینکه تسویه چیست؟ نفخ چیست؟ روح چیست؟ تعلق
روح به بدن چگونه است؟ معنای این قول پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که میفرماید: «ان الله تعالی خلق آدم علی صورته» چیست؟ این فرمایش وی که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» به چه معناست؟ و...
غزالی، تسویه را نوعی فعل و عمل کرد در محلی که قابلیت پذیرش روح را دارد، میداند که این محل، در حق
حضرت آدم علیهالسّلام ، طین است و در حق اولاد وی، نطفه میباشد و عمل کرد مزبور، به سبب تصفیه و تعدیل مزاج صورت میگیرد. وی، نفخ را چیزی میداند که نور روح را در فتیله نطفه شعله ور میگرداند و...
این رساله اخلاقی و سرشار از مواعظ سودمند را امام محمد غزالی، برای طلاب
علوم دینی نوشته است تا در آداب و طاعات با عمل به مفاد آن سعادتمند گردند.
در آغاز، غزالی، طالبان
علم را به دو بخش تقسیم میکند که آیا دنبال
علم برای مباهات و دنیاطلبی هستید که وای به حالتان، زیرا نفس خود را هلاک کرده و آخرت خویش را به دنیا فروختهاید، اما اگر برای هدایت، دنبال
علم هستید، بالهای ملائکه زیر پایتان پهن است و ماهیان دریا برایتان استغفار میکنند.
وی، سپس رساله را به سه قسم تقسیم میکند:
قسم اول، طاعات: در این قسم، از آداب بیدار شدن از خواب، آداب دخول در خلاء،
آداب وضوء ،
آداب غسل ،
آداب تیمم و... بحث شده است.
قسم دوم، اجتناب از معاصی: غزالی، در این قسم، استفاده از اعضای خدادادی را در راه معصیت، بزرگترین کفران نعمت شمرده و به بیان گناهان جوارحی و جوانحی میپردازد.
قسم سوم، آداب مصاحبت: در این قسم، راجع به آداب معاشرت، مباحث ارزش مندی مطرح شده است.
غزالی، در این رساله، راجع به ادب هر چیزی به طور مختصر و مفید مطالبی را عرضه مینماید. نخست، در مورد ادب میفرماید: «کاملترین و والاترین
اخلاق و نیکوترین و باارزشترین افعال، ادب در دین میباشد...»
بعد شروع میکند به بیان عدهای از آداب که از ادب در مقابل خداوند متعال شروع کرده و در ادامه، از آداب
عالم، آداب
متعلم، آداب مقری، آداب قاری، آداب
معلم کودکان، آداب محدث و... سخن میگوید.
این رساله، از وزینترین و پرمغزترین نوشتههای امام محمد غزالی است که شهرت جهانی دارد. غزالی، در آغاز، تنها جایگاه
کیمیای سعادت را خزائن الهی میداند و طلب آن را جز از طریق انبیاء، خطا میخواند؛ آری آنهایند که نسخه کیمیا را به مردم یاد میدهند و میآموزند که چگونه آدمی جان خود را از رذایل بپیراید و به فضایل بیاراید.
وی، سپس، در ضمن فصولی چند، از معرفت نفس سخن میگوید و آن را مفتاح معرفت الله میداند و در این باره،
آیات و روایاتی را ذکر میکند و از قلب و روح و نسبت اعضای ظاهری با قلب بحث میکند و از جنود و لشکریان قلب و شگفتیهای آن و اینکه لذت و سعادت آدمی زاد در گرو شناخت خداست و... سخن به میان میآورد.
امام محمد غزالی در این رساله، بعد از ایراد خطبهای زیبا و نسبتا مفصل، به بیان ده قاعده که خوابیدگان را بیدار و نشستگان را پایدار میگرداند، میپردازد. عناوین این ده قاعده، عبارت است از:
۱. نیت صادق؛
۲. خالصانه برای خدا کار کردن؛
۳. موافقت با حق؛
۴. عمل با اتباع از شارع و به دور از
بدعت ؛
۵. همت بلند (و تصمیم قاطع به دور از امروز و فردا کردن)؛
۶. عجز و خاک ساری؛
۷. بیم و امید؛
۸. دوام ورد در حق خدا و بندگان خدا؛
۹. مداومت بر مراقبت؛
۱۰.
علم به آنچه ظاهرا و باطنا باید به آن اشتغال داشت.
غزالی، در این رساله، در صدد بیان این مطلب است که هر صنفی از اصناف مردم، چگونه و با چه چیزی دچار فریب
شیطان میشوند و مغرور داشتههای خود میگردند. وی، نخست، مخلوقات الهی را به حیوان و غیر حیوان و حیوان را به مکلف و غیر مکلف و مکلف را به مؤمن و کافر و
مؤمن را به طائع و عاصی و هر کدام از این دو را به
عالم و جاهل تقسیم میکند، سپس میگوید: غرور (فریفته شدن و مغرور گردیدن)، لازمه همه مکلفین است، مگر کسانی که
خداوند مصونشان بدارد.
در ادامه، چهار گروه از مغرورین (
عالمان، عابدان، ثروت مندان و صوفیان) را با اقسام هر یک ذکر میکند و چگونگی فریفته شدن هر کدام را توضیح میدهد.
این کتاب را غزالی، در جواب درخواست عدهای از ملوک نوشته است که البته خود، ارزش فراوانی برای آن قائل است و حفظ و حراست آن را لازم شمرده است.
غزالی، سی مقاله (البته وعده سی مقاله را در مقدمه میدهد، ولی در متن، تنها بیست و پنج مقاله را با دو فصل پس از آن، ذکر میکند) را در این کتاب طرح ریزی کرده که هر کدام، دارای جایگاه ویژهای است. وی، در مقاله نخستین ملک و پادشاهی را عظیم و عقیم و مورد مناقشه بین صالح و طالح میداند و بلندهمتی را اصلیترین و مهمترین ابزار برای تحصیل آن میخواند و سخنی را از معاویه راجع به
خلافت نقل میکند که گفته: «من اهلیت خلافت نداشتم، اما همت کردم و بدان رسیدم...»
در آخرین مقاله، در باره
علم و عمل سخن میگوید. وی، خواص از خلق الله را به سه دسته
عالم و عارف و ناسک تقسیم میکند و
عالم را کسی میداند که به
علوم ظاهری آگاهی یافته و در نتیجه عمل به آنها،
خداوند ،
علومی باطنی را به وی عطا کرده است و...
در مقالات دیگر، از طریقه نشستن و خوابیدن و خورد و خوراک حاکم، آنچه شایسته و آنچه بایسته است حاکم انجام دهد، ترتیب خلافت و مملکت و بیان نظریات مختلف در این باره، ترتیب والیان، ترتیب حاشیه
دولت ، آرایش سپاه و انتخاب سپاهیان به هنگام اراده
جنگ ، آداب سفر حاکم و... سخن میگوید.
غزالی، در این رساله، در ضمن یک خطبه و ده فصل، راجع به مرگ و اقسام آن (اعم از دنیوی، ملکوتی و جبروتی) نسبت به جمیع مخلوقات
عالم هستی، اشارهای به
عالم ذر و نوع عمل ناریان و نوریان، نزدیک شدن مرگ دنیوی و نزول چهار فرشته بر
انسان ، سکرات موت و کیفیت قبض روح فاجران و نیکوکاران، احوال قبر و نحوه محشور شدن انسانها و... مبسوطا با استفاده از آیات و
روایات سخن گفته است.
غزالی، این رساله را در ظاهر، در پاسخ به درخواست شخصی که از وی تقاضای بیان غایت واسرار
علوم و بیان غائله مذاهب نموده بود، نوشته است، ولی در واقع، وی، به شرح
هجرت شگفت انگیز و دشوار و پرسود خویش از آرامگاه راکد و ساکت
تقلید و گذشتن از گذرگاه پرهیاهو و خطرناک شک و عقبه نفس گیر تردید و رسیدن به دژ استوار
یقین و اطمینان، پرداخته است. وی، تمام طالبین را در چهار گروه، منحصر دانسته:
۱. متکلمین که ادعا دارند اهل رای و نظرند؛
۲. باطنیه که مدعیاند اصحاب تعلیمند و از
امام معصوم اقتباس میکنند؛
۳. فلاسفه که میپندارند اهل منطق و برهانند؛
۴. صوفیه که ادعا دارند اهل کشف و شهودند.
سپس به بررسی
علوم این چهار گروه پرداخته و گروه چهارم را برتر دانسته و سیره آنها را بهترین سیره و راهشان را درستترین راه و... خوانده است.
غزالی، در ادامه، از حقیقت
نبوت و احتیاج همگان به آن سخن گفته و در پایان، در مورد اینکه چرا بعد از اعراضی که به مدت ده سال از
علم و
دانش نموده، دوباره مبادرت به نشر آن کرده، شرح میدهد.
در این رساله، امام محمد غزالی، سی و هشت حدیث قدسی را که در آنها مواعظ بسیار نغز و دررباری نهفته است، بدون هیچ توضیحی و فقط با شماره گذاری خودش بیان میکند.
این رساله، حاوی پاسخ غزالی به پرسشهای مکرری است درباره روایاتی که در آنها مطالب مغلق مطرح شده است و فهمش برای هر کس به راحتی میسور نمیباشد.
غزالی، با وجود اکراهی که به گفته خود، از بیان این گونه مسائل دارد، به جهت پرسشهای مکرر، قانون کلی تاویل این گونه روایات را بیان میکند. وی، نخست، پنج طایفه را نام میبرد که هر کدام چه برخوردهایی با موارد این چنینی دارند، بعد سه وصیت خودش را در این باره، به شرح زیر بیان میکند:
۱. طمع نداشتن در اطلاع یافتن بر همه این امور؛
۲. مورد تکذیب قرار ندادن برهان
عقل ؛
۳. خودداری کردن از تعیین تاویل در صورت متعارض بودن احتمالات.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری
علوم اسلامی.