مجمل مرکب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مجمل مرکب به جمله دارای معنای غیر روشن
اطلاق میشود.
مجمل مرکب، مقابل
مجمل مفرد بوده و به جملهای
لفظ مرکب گفته میشود که معنای آن روشن نیست، مانند: جمله «ضرب زید عمرا فضربته» که معلوم نیست
ضمیر مفعولی در «ضربته» به زید برمی گردد یا عمرو، یا مثل جمله «من بنته فی بیته»، که ضمیر در «بنته» و «بیته» و هم چنین کلمه «من» مردد است و احتمالاتی در آنها وجود دارد.
عوامل
اجمال در لفظ مرکب عبارت است از:
مردد بودن مرجع ضمیر؛ برای مثال؛ لفظ «من» در جمله «من بنته فی بیته»، به دلیل اجمال در مرجع ضمیر «بنته» و «بیته»، هم میتواند بر
امام علی علیهالسلام صادق باشد که
دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در خانه او بود و هم بر
ابوبکر که دختر او در خانه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود (این جمله در پاسخِ به پرسشی از برخی
علما درباره این که کدام یک از
اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از همه افضل بود، بیان شده است).
اختلال در نظام جمله پیشین، مانند این
شعر فرزدق : «و ما مثله فی الناس الّا مملّکا
ابو امّه حیٌّ ابوه یقاربه»؛ این شعر را «فرزدق» درباره «ابراهیم بن هشام «دایی»
هشام بن عبدالملک » سروده و مضمون آن این است: مانند «ابراهیم» در میان مردم کسی نیست مگر «هشام» که به او
سلطنت داده شده است و
خواهر «ابراهیم»، یعنی
پدر و
مادر «هشام» همان پدر «ابراهیم». در این جمله چند اختلال وجود دارد که موجب
ابهام کلام شده است:
فاصله میان
مبتدا (ابراهیم) و
خبر (ابوه یقاربه) با کلمه «حی»؛
فاصله میان
صفت (یقاربه) و
موصوف (حیّ) با کلمه «ابوه»؛
فاصله زیاد میان مبدل منه (مثله) و
بدل (حیّ).
تقدیم
مستثنا (مملّکا) بر مستثنا منه (حیّ).
مردد بودن مراد متکلم از جمله
موصول ، مانند
آیه شریفه: ﴿اَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاحِ﴾،
که روشن نیست مراد از «الذی» ولیّ
صغیر و
سفیه است یا
شوهر زن.
وجود چیزی که صلاحیت
قرینه بودن دارد، مانند آیه: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ﴾،
که معنای این بخش از آیه روشن است و
خداوند در آن همه
صحابه را تایید میکند، اما بعد از جملاتی، چنین آمده است: ﴿وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَاَجْرٌ عَظِیمٌ﴾؛ به این مضمون که خداوند به گروهی از اصحاب وعده
مغفرت و اجر عظیم داده است، که این جمله صلاحیت دارد قرینه شود و سخن قبل را قید بزند.
۱. مجهول بودن
مخصص ، مانند آیه: (اُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ
الْاَنْعامِ اِلاّ ما یُتْلی عَلَیْکُمْ).
۲. مردد بودن موصوف، مثل این که گفته شود: «زید طبیب ماهر» که معلوم نیست «ماهر» صفت
طبیب است یا صفت زید.
۳. عدم
قصد متکلم برای بیان تمام منظور خویش؛ به این معنا که وی در مقام
اهمال و اجمال گویی باشد.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۰۴، برگرفته از مقاله «مجمل مرکب».