• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مترجمان دوره عثمانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف







در دوره حکومت عثمانی‌ها نقش و وظیفه ترجمانهای رسمی در بندرهای دریای سیاه و مدیترانه، در کل مانند گذشته بود، جز آن‌که در مقایسه با دوره ایوبیان و ممالیک، امپراتوری عثمانی، به دلیل فتوحات خود در سرزمینهای بالکان و اقدامات ضدایتالیایی اش، چه از طریق جنگ چه از راه دیپلماسی یا تجارت، با قدرتهای اروپایی ارتباط نزدیکتری داشت. ازینرو، در منابع این دوره به مترجمان اشارات بسیار شده است.



ترجمان‌ها احتمالاً از زمان سلطان محمد فاتح برای کمک به سلاطین فعالیت داشتند، اما در قرن دهم بخشی از دیوانِ همایون و از جمله کارکنانِ دبیر اعظم (رئیس الکتّاب) شمرده می‌شدند و در دیوان صدارت عظما مسئول رسیدگی به امور دولتهای خارجی بودند. از این قرن به بعد، فهرستهای نسبتاً مفصّلی از مترجمان در دست است
[۱] هامر ـ پورگشتال، ج۷، ص۶۲۷.




نخستین دسته از آنها، که همگی به اسلام گرویدند، بیش‌تر اروپایی و از جمله اتریشی، مجار، لهستانی و یونانی بودند.
ترجمانی به نام سوباشی علی بیگ، معاهده صلح ۹۰۸ـ۹۰۹/ ۱۵۰۲ـ۱۵۰۳ را از جانب بایزید دوم به ونیز برد.
یونس بیگ یونانی (متوفی ۹۴۸) که اغلب به عنوان سفیر به ونیز فرستاده می‌شد، مؤسس مسجدی به نام دوروغمان در استانبول بود.
[۲] محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۴، ص۶۷۷، استانبول ۱۳۰۸ـ ۱۳۱۵/ ۱۸۹۰ـ۱۸۹۷، چاپ افست انگلستان ۱۹۷۱.
[۳] حسین ایوانسرایی، حدیقه الجوامع.
جانشین او احمد، در اصل ونیزی بود و هاینز تلمن نام داشت. مترجم دیگری که در باره او آگاهی‌هایی در دست است، مرادبیگ مجار بود که در هفده سالگی در موهاچ به اسارت ترک‌ها در آمد، مسلمان شد و رساله اعتذاریه‌ای برای اسلام و نیایش منظومی به ترکی و لاتینی و مجاری نوشت،
[۴] بابینگر، ج۱، ص۳۳ـ ۵۴.
وی همچنین اثر سیسرون را به ترکی ترجمه و به سلیمان قانونی تقدیم کرد. در باره مسلمانان بومی که داوطلبانه زبانهای اروپایی را می‌آموختند، اطلاعات اندکی در دست است. معمولاً مصیبت، بداقبالی یا اسارت آن‌ها را به فراگیری این زبان‌ها وا می‌داشت. در قرن یازدهم/ هفدهم، عثمان آغا، سواره نظام ترکی از تِمِشوار در مجارستان عثمانی، که یازده سال در اتریش اسیر بود، علاوه بر صربی و مجاری آلمانی آموخت. او پس از فرار، به عنوان مترجمِ پاشای تمشوار در مناسبات او با هاپسبورگ‌ها و دیگران به خدمت پرداخت. در اواسط قرن هفدهم، در دوره صدراعظمی احمدپاشا کوپریلی، دو یونانی به سرمترجمی دیوان سلطنتی (ترجمانِ دیوانِ همایون) منصوب شدند و پس از آن، مقام مذکور شغل اختصاصی خانواده های مسیحی یونانی، مانند ماوروکورداتوس/ ماوروگورداتوس، کالیماخیس، گیکاس و ایپسیلانتیس از محله فنر/ فنار استانبول، گردید.
در طول قرن هجدهم، ترجمان باشی که سرپرستی گروهی از مترجمان را بر عهده داشت، اغلب به سِمَتِ ویود یا حکومتِ یکی از امیرنشینهای ماورای دانوب، ارتقا می‌یافت، هنوز شمار ترک‌هایی که با زبانهای غربی آشنایی داشتند، اندک بود.



ظاهراً نخستین سیاستمدار ترک که چنین مهارت‌هایی داشت، سعید افندی بود که هنگامی که پدرش محمد افندی به عنوان سفیر در ۱۱۳۳ـ۱۱۳۴/۱۷۲۱ به پاریس رفت، او را همراهی کرد و در سخن گفتن به فرانسه مهارت یافت. در اوایل قرن نوزدهم دانستن یک زبان اروپایی و اغلب فرانسوی رایج گردید. دولتمردان آینده نگر ــ از جمله مصطفی رشیدپاشا که پیش از تصدی صدراعظمی، سفیر عثمانی در پاریس و لندن بود ــ مطمئناً با زبانهای غربیِ رایج آشنایی داشتند. تا اوایل قرن نوزدهم، باب عالی به ترجمانهای یونانی محله فنر استانبول، به سبب آشنایی آنان با غربیها، اعتماد داشت، اما شورش یونانی‌ها در ۱۲۳۶ـ۱۲۳۷/ ۱۸۲۱ موجب شد که سلطان محمود دوم در وفاداری سرترجمان یونانی خود،کنستانتین موروزی، تردید و سرانجام او را بر کنار و اعدام کند. جانشین او، استاورکی آریستارخی، نیز در ۱۲۳۷ـ ۱۲۳۸/ ۱۸۲۲ بر کنار و به تبعید محکوم شد، و دیگر هیچ مترجم یونانی به خدمت دیوان همایونی در نیامد. وقتی حجم گزارش‌ها و دیگر اسناد ارسالی از اروپا افزایش یافت، سلطان به معلمان زبانهای خارجیِ مدرسه مهندسی ارتش توسل جست. نخستین فرد از میان معلمان یحیی افندی (متوفی ۱۲۳۸ یا ۱۲۳۹/ ۱۸۲۳ یا ۱۸۲۴) بود و پس از او اسحاق افندی.



سپس دارالترجمه‌ای رسمی به نام دارالترجمه باب عالی تشکیل شد. از دهه ۱۸۳۰، که ترکیه از یکسو با محمدعلی پاشا و از سوی دیگر با دولتهای اروپایی درگیر جنگ و مناسبات سیاسی شد و برای تنظیم صحیح قرارداد‌ها و موافقتنامه ‌ها در نسخه های همسان به زبانهای گوناگون، در ترجمه از زبانهای فرانسوی و انگلیسی شایستگی بیشتری لازم بود، حجم و اعتبار کارهای این دارالترجمه افزایش یافت. تا ۱۲۵۷/ ۱۸۴۱، دارالترجمه باب عالی سی عضو داشت و ترکهای مسلمان متجدد و طرفدار نگاه به غرب، آن را راهی برای پیشرفت می‌دانستند، چنانکه دولتمردان برجسته دوره تنظیمات نظیر محمدامین علی پاشا (متوفی ۱۲۸۸/ ۱۸۷۱)
[۵] علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
و کچه جی زاده محمد فؤادپاشا (متوفی ۱۲۸۵ـ۱۲۸۶/ ۱۸۶۹؛ فؤادپاشا ) در این دفتر، که رسماً در ۱۲۵۱ـ۱۲۵۲/ ۱۸۳۶ بن یان نهاده شد، خدمت کردند. این دف‌تر تا اواسط قرن نوزدهم یکی از بخشهای ضروری وزارت امور خارجه (خارجیه نظارتی) بود. عبدالحمید دوم، صدراعظم، مترجمی مخصوص با عنوان ترجمانِ صدارت عظما داشت.
[۶] فیندلی، ج۱، ص۹۱ـ۹۳.
[۷] فیندلی، ج۱، ص۱۳۲ـ ۱۳۵.
[۸] فیندلی، ج۱، ص۱۳۹.
[۹] فیندلی، ج۱، ص۱۸۶.
[۱۰] فیندلی، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴.
[۱۱] ۱۹۸۹، ص ۲۶۲ـ۲۶۳، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۴ فیندلی، فیندلی.
[۱۲] لوئیس، ج۱، ص۷۷.
[۱۳] لوئیس، ج۱، ص۸۶ ـ۸۷.




با وجود این، تنها ترکیه عثمانی نبود که تا دیرزمانی برای برقراری ارتباط با جهان غیراسلامی به از دین برگشتگان یا حتی غیرمسلمانان نیاز داشت، دیگر دولتهای مسلمان نیز ظاهراً به طور وسیعی بر غیرمسلمانانی متکی بودند که برخی از آنان حتی از اتباع خود آن‌ها نبودند. به همین دلیل سفیر مراکش در اسپانیا در اواخر قرن یازدهم/ هفدهم احتمالاً از مسیحی سوری عرب زبانی که مترجم اسپانیایی‌ها بود، کمک می‌گرفت و تا اوایل قرن نوزدهم، سفیر ایران را در اروپا یک مسیحی، احتمالاً از جامعه ارامنه ایران، همراهی می‌کرد که تنها حلقه ارتباط او با جهان بیگانه بود.
[۱۴] لوئیس، ج۱، ص۸۰.




حکومت عثمانی در ولایات خود نیز به مترجمان نیاز داشت و در آنجا، این مترجمان به کارکنان حاکمان ایالتی می‌پیوستند. در ارتش و دیگر مدارس فنی بنیانگذاری شده از اواخر قرن هجدهم به این سو، نیز به مترجمان نیاز داشت.



ادای وظیفه به عنوان مترجم وابسته به سفارتخانه ‌ها و کنسولگریهای خارجی، دیگر نقش مهم ترجمان‌ها در دوره عثمانی بود و از این رهگذر، ترجمان‌ها مجرای ارتباطی میان نمایندگان دولتهای اروپایی و مقامات ترک بودند و شرکتهای تجاری اروپایی آنان را به عنوان مترجم و واسطه به خدمت می‌گرفتند.



عملکرد ترجمانهای وابسته به هیئتهای خارجی، آشکارا به کاپیتولاسیون و حتی حضور کنسول‌ها در دادگاههای ترکیه، در مواردی که اتباع کنسول در دادگاه‌ها محاکمه می‌شدند، منجر شد. از چنین ترجمان‌هایی انتظار می‌رفت که همچون چشم و گوش کارفرمایان خود عمل کنند و به جمع آوری اطلاعات بپردازند. در قرن دهم و یازدهم/ شانزدهم و هفدهم، ترجمان‌ها معمولاً اتباع عثمانی از اقوام ساکن در شرق مدیترانه بودند که ایتالیایی می‌دانستند. در آن روزگار، زبان ایتالیایی زبان میانجی حوزه شرقی مدیترانه بود. این مترجمان به رغم داشتن برات یا حمایتنامه از حکومت عثمانی، اغلب مورد آزار صاحب منصبان ترک واقع می‌شدند؛



ازینرو، به رساندن پیامهای تند از جانب کارفرمایان اروپایی خود تمایل نداشتند. به منظور غلبه کردن بر این نظام نه چندان رضایت بخش، فرانسویان در ۱۰۸۱ـ۱۰۸۰، مردان جوانی را، برای آشنایی با زبان ترکی و کسب مهارت در ترجمه، به صومعه های کاپوسَن‌ها در استانبول و ازمیر فرستادند. در پایان این قرن، کمپانی شرق مدیترانه تعدادی از یونانی‌ها را به انگلستان بود و آنان را به گلوکسترهال (ورکستر کالج بعدی) در آکسفورد فرستاد تا انگلیسی بیاموزند، اما این تجربه موفقیت آمیز نبود.



شرکتهای تجاری به ترجمانهای خود بسیار وابسته بودند؛ چنانکه در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم، کمپانی شرقی انگلستان چهار مترجم در استانبول (و سپس چهار دانشجوی دیگر، «جوانان زبان دان»)، سه مترجم در حلب و دو تن در ازمیر داشت.
[۱۵] وودز، ج۱، ص۲۲۵ـ ۲۲۸.
تا اوایل قرن نوزدهم، وزیرمختار انگلستان در استانبول در واقع نماینده پادشاه بود، اما حقوق خود را از کمپانی شرقی دریافت می‌کرد؛ بنابراین، بازرگانانی که در امپراتوری عثمانی فعالیت داشتند، سفیر را به اندازه کمپانی مسئول منافع خود می‌دانستند.



به هر حال، پس از ۱۲۱۸ـ۱۲۱۹/ ۱۸۰۴ هنگامی که دولت انگلستان به وزیرمختار خود در عثمانی دستور داد تا تمام توجه خود را به امور سیاسی معطوف دارد، وابستگی به ترجمانهای شرقی سه ربع قرن دیگر ادامه یافت؛ مثلاً، خانواده پیزانی از اوایل قرن هجدهم تا ۱۲۹۹ـ۱۳۰۰/ ۱۸۸۲، تقریباً به طور موروثی، در دربار انگلستان خدمت می‌کردند. کاستن از وابستگی دولت به مترجمان محلی شرقی یا انگلیسی و حتی پایان دادن به آن، در امور بسیار حساس سیاسی، آرزوی دیرینه برخی از سیاستمداران انگلیسی بود (هرچند برخی بر این باور بودند که اغلب خدمات ترجمان‌ها ارزشمند و صادقانه است). اما قطع این وابستگی تا اواخر قرن نوزدهم، یعنی هنگامی که انگلستان دریافت دولت‌هایی نظیر روسیه و فرانسه و اتریش در کشور خود اتباعشان را برای خدمت در ترکیه تربیت می‌کنند، میسر نگشت. انگلستان روش آنان را در پیش گرفت، اما از ۱۲۹۴/ ۱۸۷۷ مترجمان فقط از میان اتباع انگلیسی و از طریق امتحانات دستگاه اداری دولتی برگزیده شدند (کانینگام، ص ۸۱ ـ ۱۰۰؛.
[۱۶] کانینگام، چاپ اینگرام، ج۲، ص۱ـ۲۲.




در آغاز قرن سیزدهم/ نوزدهم، سفارتخانه های خارجی و کنسولگری‌ها با دادن براتهای حمایتیِ خاص مترجمان به شهروندان عثمانی، و اعطای مقام و امتیازات مترجمان به اشخاص عادی، برای سوء استفاده از این امتیازات فرصتی پدید آوردند؛ بویژه بدان سبب که متقاضیان حمایت کنسولی طبق رسم رایج، به ترجمان‌ها حق العمل می‌پرداختند.



«براتلی» بودن بدان معنا بود که اتباع ذِمّیِ باب عالی، از حمایت کنسولی برخوردار و در نتیجه از پرداخت جزیه و دیگر مالیاتهای سایر رعایا، معاف بودند. در پی اعتراض سلطان سلیم سوم، و به موجب معاهده ۱۲۲۴/ ۱۸۰۹ داردانل، فروش برات به بازرگانان یهودی و ارمنی از سوی سفیر بریتانیا متوقف شد. با اینحال، شمار ترجمانهای زیر پوشش کاپیتولاسیون به نحو گسترده‌ای افزایش یافت، چنانکه بازرگانان و بسیاری افراد دیگر در پی کسب مقام و موقعیت ترجمان‌ها بودند. گفته شده که تا حدود ۱۲۲۳/ ۱۸۰۸، روس‌ها نام ۰۰۰، ۱۲۰ یونانی را به عنوان «اشخاص تحت حمایت» ثبت کرده اند. با افزایش نارضایتی حکومت عثمانی از شهروندانش، که از نظارت دولت و شبکه مالی خارج شده بودند، در ۱۲۷۹ـ۱۲۸۰/ ۱۸۶۳ بر اساس حصول توافقنامه‌ای با هیئتهای خارجی، قدرت و اختیارات سفارتخانه ‌ها و کنسولگری‌ها برای انتصاب ترجمان‌ها محدود شد. در ابتدای جنگ جهانی اول و در ذیقعده ۱۳۳۲/ سپتامبر ۱۹۱۴، حکومت عثمانی‌ به‌طور یکجانبه کاپیتولاسیون را لغو کرد و از به رسمیت شناختن صاحب منصبان کنسولی یا سیاستمداران خارجی به عنوان ترجمان خودداری کرد. این امتیاز تنها به مدت کوتاهی در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲/ ۱۹۲۰ـ۱۹۲۳ دوباره رواج یافت و پس از آن بکلی از میان رفت با وجود این، چنانکه گفته شد، تا اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم بیش‌تر دولتهای خارجی برای تربیت مترجمانِ خودی شروع به برنامه ریزی کرده بودند. در انگلستان این امر با تربیت دانشجویان مترجم که به استخدام اداره کنسولی شرق در می‌آمدند، آغاز شد. این دانشجویان زبان‌ها را در دانشگاه کیمبریج می‌آموختند و سپس وارد بازار کار می‌شدند. ریدر بولارد جوان، که بعد‌ها سفیر انگلستان در تهران شد و در ۱۳۲۶/ ۱۹۰۸ به استانبول رفت، پیش‌تر در محضر محقق بزرگ زبان فارسی، ادوارد براون، زبان آموخته بود. بولارد در سفارت استانبول نخست به عنوان ترجمان سوم زیرنظر سَرْترجمان (فیتس ماریس) و ترجمان دوم اندرو رایان، که بعد‌ها اندرو رایان شرح حال خود را منتشر کرد (آخرین ترجمان‌ها، لندن ۱۹۵۱)، کار کرد. در آن هنگام سرترجمان، سفیر را در مذاکرات مهم همراهی می‌کرد و واسطه اصلی در مناسبات او با حکومت ترکیه بود.
[۱۷] بولارد، ج۱، ص۴۴.




(۱) محمدعلی امام شوشتری، فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۲) عبدالرشید بن عبدالغفور رشیدی، منتخب اللغات شاهجهانی، چاپ محمد عبدالاحد، دهلی ۱۳۱۵/ ۱۸۹۸.
(۳) مصلح بن عبداللّه سعدی، کلیات سعدی، چاپ محمدعلی فروغی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۵) ابوالحسن غفاری کاشانی، گلشن مراد، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۶) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، چاپ ژول مول، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۷) فرهنگستان زبان و ادب فارسی، واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی: واژه های عمومی (۱)، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۸) بهرام فره وشی، فرهنگ پهلوی، تهران ۱۳۴۶ ش.
(۹) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، تهران ۱۳۷۴ ش.
(۱۰) متون پهلوی (ترجمه، آوانوشت)، گردآوری جاماسب ـ آسانا، گزارش سعید عریان، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۱) لویس معلوف، المنجد فی اللغه و الاعلام، بیروت ۱۹۹۶.
(۱۲) دیوید نیل مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۱۳) جلال الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، تصحیح رینولد آلن نیکلسون، چاپ نصراللّه پورجوادی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۴) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مهدی سهیلی، اصفهان ۱۳۴۸ ش.
(۱۵) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۱۶) ابن ناظرالجیش، کتاب تثقیف التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ رودلف وسلی، قاهره ۱۹۸۷.
(۱۷) حسین ایوانسرایی، حدیقه الجوامع.
(۱۸) محمد ثریا، سجل عثمانی، استانبول ۱۳۰۸ـ ۱۳۱۵/ ۱۸۹۰ـ۱۸۹۷، چاپ افست انگلستان ۱۹۷۱.
(۱۹) (طبری، تاریخ (بیروت).
(۲۰) احمد بن یحیی عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ محمدحسین شمس الدین، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۲۱) قلقشندی.
(۲۲) مسکویه).
(۲۳) ردهاوس.
(۲۴) بویس.
(۲۵) سلام الترجمان.
(۲۶) ماس لاتری.
(۲۷) دُزی و اِنگِلمان.
(۲۸) ونسبرا، ۱۹۶۵.
(۲۹) ونسبرا، ۱۹۶۳.
(۳۰) قوصون الساقی.
(۳۱) بیورکمن.
(۳۲) پریتساک.
(۳۳) هاید.
(۳۴) بولارد.
(۳۵) کانینگام، چاپ اینگرام.
(۳۶) کانینگام.
(۳۷) وودز.
(۳۸) لوئیس.
(۳۹) فیندلی.
(۴۰) بابینگر.
(۴۱) هامر ـ پورگشتال.


 
۱. هامر ـ پورگشتال، ج۷، ص۶۲۷.
۲. محمد ثریا، سجل عثمانی، ج۴، ص۶۷۷، استانبول ۱۳۰۸ـ ۱۳۱۵/ ۱۸۹۰ـ۱۸۹۷، چاپ افست انگلستان ۱۹۷۱.
۳. حسین ایوانسرایی، حدیقه الجوامع.
۴. بابینگر، ج۱، ص۳۳ـ ۵۴.
۵. علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
۶. فیندلی، ج۱، ص۹۱ـ۹۳.
۷. فیندلی، ج۱، ص۱۳۲ـ ۱۳۵.
۸. فیندلی، ج۱، ص۱۳۹.
۹. فیندلی، ج۱، ص۱۸۶.
۱۰. فیندلی، ج۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴.
۱۱. ۱۹۸۹، ص ۲۶۲ـ۲۶۳، ج۱، ص۱۳۳ـ ۱۳۴ فیندلی، فیندلی.
۱۲. لوئیس، ج۱، ص۷۷.
۱۳. لوئیس، ج۱، ص۸۶ ـ۸۷.
۱۴. لوئیس، ج۱، ص۸۰.
۱۵. وودز، ج۱، ص۲۲۵ـ ۲۲۸.
۱۶. کانینگام، چاپ اینگرام، ج۲، ص۱ـ۲۲.
۱۷. بولارد، ج۱، ص۴۴.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مترجمان دوره عثمانی»، شماره۳۴۳۳.    



جعبه ابزار