• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مبانی حقوقی حکم ارتداد سلمان رشدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حکم ارتداد سلمان رشدی اشاره به فتوای امام خمینی در پی انتشار کتاب موسوم به آیات شیطانی توسط سلمان رشدی دارد. انتشار این کتاب توهین‌آمیز خشم جهان اسلام را به دنبال داشت. اولین و مهمترین واکنش به انتشار این کتاب، بیانیه امام خمینی در ارتداد سلمان رشدی بود. نه تنها قانون اسلام، بلکه قوانین مدون کشورهای غربی مانند فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا و ... که مهد آزادی و دموکراسی تلقی می‌شوند نیز محدودیت‌هایی برای نشر مطالب و محتواها قائل شده‌اند. انتشار کتاب سراسر توهین آیات شیطانی، طبق اصول‌ پذیرفته‌ شده در میثاق‌ها و تعهدات بین‌المللی نه‌تنها محکوم‌، بلکه مستلزم مجازات است و این مسئولیت از نقض صریح اصول‌ پذیرفته‌ شده این میثاق‌ها و تعهدات بین‌المللی ناشی می‌گردد. به عبارتی، انتشار این کتاب موهن، نقض‌ صریح اصول منشور جهانی است. دولت‌های غربی برخلاف قوانین بین المللی برخورد دوگانه با انتشار این کتاب داشته و از نویسنده آن حمایت کردند.



انتشار کتاب توهین‌آمیز موسوم به «آیات شیطانی»، جهان اسلام را خشمگین کرد. اولین و مهمترین واکنش به انتشار این کتاب، بیانیه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) در ارتداد سلمان رشدی (نویسنده کتاب آیات شیطانی) بود.
نکته مهم این که، حکم تاریخی حضرت امام، دقیقاً منطبق با قانون بود. نه تنها قانون اسلام، بلکه قوانین مدون کشورهای غربی مانند فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا و... که مهد آزادی و دموکراسی تلقی می‌شوند نیز محدودیت‌هایی برای نشر مطالب و محتواها قائل شده‌اند.


قوانین مدون کشورهای غربی مانند فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا و... که مهد آزادی و دموکراسی تلقی می‌شوند نیز محدودیت‌هایی برای نشر مطالب و محتواها قائل شده‌اند.

۲.۱ - آلمان

در قانون اساسی آلمان، قوانین متعددی وجود دارد که به محدودیت اصل آزادی بیان، به منظور حفظ نظم و آرامش عمومی و کرامت و شرافت انسانی، پرداخته است. از جمله بند ۱۳۱ قانون جزاء، انتشار کتبی را که مسبب نفرت‌های نژادی می‌باشند ممنوع می‌کند. و در بند ۱۶۶ آن قانون، تدابیر قانونی و حقوقی را برای حمایت از بی‌حرمتی نسبت به باورها و اجتماعات دینی و پیروان جهان‌بینی‌های مختلف و اتحادیه‌های آنان، اعلام می‌دارد. ریچارد وبستر در کتاب میراث‌های نفرت می‌نویسد: «... براساس بند ۱۶۶ قانون جزا در آلمان، می‌بایست طی حکمی از هر دادگاهی، از انتشار این کتاب (آیات شیطانی) توسط هر ناشری جلوگیری می‌شد. مادۀ ۱۶۶ قانون تصریح دارد: هرکس علناً و یا از طریق ... نشر و انتشار مکتوباتی که به محتوای باورهای دینی و یا جهان‌بینی‌های افراد، به گونه‌ای دشنام روا دارد که بتواند موجب اخلال در نظم عمومی گردد، به محرومیت از آزادی تا سه سال و یا جزای نقدی محکوم گردد».
[۱] وبستر، ریچارد، میراث‌های نفرت، ص۹۹.

برای اینکه معلوم شود این قانون صرفاً یادگار گذشته نبود، و مورادی برای انطباق آن در این دوران وجود داشته است، به جریانی در سال ۱۹۸۴، در همین آلمان اشاره می‌شود: بریژیت رومرمان در مقاله‌ای پس از اشاره به دخالت کلیسا در طول تاریخ گذشته و قتل و کشتار مردم، در جنگ‌های مذهبی خاصه جنگ‌های صلیبی و نیز تعقیب یهودیان و جنایات دیگر و نیز محدود کردن لذت‌های جنسی، کلیسا را «سازمانی جنایتکار در تاریخ جهان» می‌نامد. در محاکمه‌ای که به همین منظور علیه وی برپا شد، با استناد به مادۀ ۱۶۶ قانون جزای آلمان، به بیست روز حبس و یا معادل آن جزای نقدی محکوم گردید.

۲.۲ - فرانسه

در دیگر کشورهای اروپایی نیز قوانین مشابه‌ی وجود دارد. در سال ۱۹۷۲، کشور فرانسه، به وضع قوانینی متناسب با کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی پرداخت. در اول ژوئیه همان سال قانونی به تصویب رسید که براساس آن اعمال خشونت، تبعیض، کینه، نفرت علیه انسان‌ها و یا گروه‌های اجتماع به دلایل نژادی، ملی و مذهبی منع شده و توهین و تکذیب و تحقیر گروه‌های اجتماع را چه به لحاظ نژادی و چه به لحاظ مذهبی به عنوان جرم لازم ‌التعقیب دانسته است.

۲.۳ - انگلستان

در انگلستان نیز در انطباق با مقاوله‌نامۀ بین ‌المللی، قانونی در سال ۱۹۶۵ با عنوان ممانعت از تبعیضات نژادی به تصویب رسید که در سال ۱۹۷۶ مورد تجدیدنظر قرار گرفت. براساس این قانون، انتشار یک مطلب یا هر نوشته و یا ایراد هر سخنرانی و یا بیانی که حاوی دشنام، تهدید و توهین بوده و باعث ایجاد کینه و نفرت علیه هر گروه نژادی و یا مذهبی گردد، غیرقانونی شناخته شده است.

۲.۴ - آمریکا

در ایالات متحده آمریکا نیز در سال ۱۹۷۸ براساس رای دیوان عالی کشور، انتشار هر مطلبی که منجر به کینه و نفرت براساس اختلافات نژادی و یا مذهبی گردد مغایر با قانون اساسی و ممنوع اعلام شده است. براساس این قانون، هر فرد آمریکایی در پناه قانون از تعرض و تبعیض نژادی و مذهبی مصون شناخته شده است. البته مشابه چنین قوانینی در اتریش و سوئیس نیز وجود دارد.


حال چرا غرب بدون توجه به این مستندات عقلی و قانونی، یکپارچه به حمایت از سلمان رشدی برخاست؟ به لحاظ عملی، غرب دچار برخورد دوگانه در این زمینه است؛ از یک سو موضوعات تخریبی علیه مسلمانان با ابزار «آزادی بیان» توجیه می‌شود و مورد حمایت قرار می‌گیرد؛ ولی موضوعاتی که مرتبط با منافع غرب است، توسط قانون و به پشتوانه قانون ممنوع می‌شود. نمونه این عملکردها را می‌توان در برخورد متضاد با قضییه «سلمان رشدی» و «روژه گارودی» مشاهده کرد. «روژه گارودی» فیلسوف مسلمان فرانسوی است که به جرم یک تحقیق تاریخی و زیر سؤال بردن افسانه‌های یهود در مورد شایعه قتل عام یهودیان، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته و به حکم دادگاه فرمایشی فرانسه و اعمال فشار صهیونیست‌ها به پرداخت جریمه محکوم می‌شود. در دومین جلسه دادگاه تجدیدنظر روژه گارودی، وکیل مدافع وی گفت: «با شعار و سیاست‌زدگی نمی‌توان به مقابله یک اثر کاملاً مطالعاتی و علمی رفت. دادگاه موکل من به محاکمه گالیله شبیه است که هر دو به دلیل بیان نظراتی علمی صورت گرفته است».
هنگامی که یک فیلم‌ساز دانمارکی شروع به ساخت فیلم «زندگانی جنسی» برای حضرت مسیح (علیه‌السّلام) کرد، از مراکز متعددی مورد اعتراض قرار گرفت و بعد از اعتراضات گسترده خصوصاً از سوی واتیکان، نخست‌وزیر وقت انگلستان «جیمس کالاهان» از ادامه ساخت آن فیلم، تحت قانون «منع از ناسزا گفتن به مقدسات» جلوگیری کرد.
امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) نیز به این دوگانگی عملکرد غرب اشاره می‌کنند و بر این باورند که سلمان رشدی «آزادی اهانت» را جایگزین «آزادی بیان» کرده و به اعتقادات یک میلیارد و نیم مسلمان توهین کرده است: «خیلی جالب و شگفت‌انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین، وقتی یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه‌دار می‌کند، عده‌ای در رابطه با آن شهید می‌شوند، برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسی و تمدن است؛ اما وقتی بحث اجرای حکم و عدالت به میان می‌آید، نوحه رافت و انسان‌دوستی سر می‌دهند.»
مقام معظم رهبری نیز می‌فرمایند: «کتاب آیات شیطانی، حرکت زشتی است که دو جنبه دارد: یکی اهانت به یک میلیارد انسان؛ و دیگری حمایت برخی سیاست‌ها و دولت‌ها از این حرکت زشت است. آزادی بیان هیچ‌گاه شامل اهانت به پیامبران و مقدسات مردم نمی‌شود».
انتشار کتاب سراسر توهین «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی، طبق اصول‌ پذیرفته‌شده در میثاق‌ها و تعهدات بین‌المللی نه‌تنها محکوم‌ بلکه مستلزم مجازات است و این مسئولیت از نقض صریح اصول‌ پذیرفته‌شده این میثاق‌ها و تعهدات بین المللی ناشی می‌گردد. به عبارتی، انتشار این کتاب موهن، نقض‌ صریح اصول منشور جهانی است. از این جهت، حتی در سنت لیبرال هم می‌توان نسبت به حمایت غرب از رمان سلمان رشدی، معترض شد.


در نظام حقوقی «کامن لا»، توهین به مقدسات با عنوان «Blasphemy» جرم شناخته شده است. بر اساس تعریفی که حقوقدانان غربی از این اصطلاح ارائه نموده‌اند، قاعده مزبور نه تنها شامل توهین به مقدسات می‌شود بلکه هرگونه انکار مسیحیت، یا کتاب مقدس و یا انکار وجود خداوند مصداق این جرم به شمار می‌رود.
بررسی قلمرو مفهوم «Blasphemy» در کامن لا با توجه به اعتبار قانونی آن در حقوق فعلی انگلستان، موجب پرسش مهم‌تری است ‌بدین‌بیان که بر پایه چه ملاک و منطقی در کشور انگلستان بر اساس قاعده پیش گفته، فقط مقدسات دین مسیحیت مورد حمایت قرار گرفته و سایر ادیان الهی از چنین پشتیبانی برخوردار نیستند؟! آیا این قانون، آشکارا با نفی تبعیض بر اساس مذهب که در بسیاری از اسناد بین‌المللی مربوط به حقوق بشر مورد پذیرش واقع گردیده است، منافات ندارد؟ با توجه به این‌که توهین نسبت ‌به پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در کتاب «آیات شیطانی‌» در کشور انگلستان واقع شده، دادگاه این کشور چنین استدلال نمود که قانون «Blasphemy» فقط توهین به مقدسات مسیحیت را جرم دانسته و سایر ادیان را مورد حمایت قرار نمی‌دهد! برخی از حقوقدانان منصف غربی برخلاف نظر دادگاه‌های انگلستان، اعتراض مسلمانان را پذیرفته و این انحصارگرایی در مذهب را نوعی تبعیض بر اساس دین قلمداد نموده و در نتیجه قانون مزبور را مخالف ماده ۹ و ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر دانسته‌اند که بر پایه آن هرگونه تبعیض بر مبنای دین ممنوع اعلام شده است.


مطالعه اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد، مصوب ۱۹۴۵ میلادی، نشان می‌دهد که تالیف، نشر و حمایت رسمی دولتی، از کتابی چون آیات شیطانی، نه‌تنها مخالف با روح حاکم بر این منشور جهانی است، بلکه ناقض چندین مورد از مواد و بندهای مختلف آن نیز به‌شمار می‌آید. از جمله اصل «تحکیم صلح و امنیت جهانی» که در ماده اول تصریح شده، و بر این نکته تاکید گردیده، دولت‌ها متعهدند که از هرنوع اقدام مقتضی در این راه فروگذار ننمایند. می‌توان گفت «تشنج آفرینی و اختلال در نظم بین‌المللی» که پیامد تالیف، نشر و تبلیغ این کتاب بود، ناقض این اصل منشور است. ماده دوم در بند چهار مقرر داشته: «کشورها می‌بایست در روابط بین‌المللی خود، از کاری که به هر نحو با مقاصد ملل متحد، مباینت داشته باشد، اجتناب ورزند». همچنین اصل «تفاهم» که در اکثر مواد منشور ملل متحد بر آن تاکید شده، با نگارش و انتشار کتاب آیات شیطانی نقض گردیده است.


در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر، مصوب ۱۹۴۸ میلادی «گسترش روابط دوستانه بین‌المللی» امری اساسی شمرده شده و از آن به عنوان «راه تحقق بخشیدن به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی» یاد شده است، که به هیچ‌وجه با اهداف تهیه کتاب آیات شیطانی سازگاری ندارد. از دیگر اهداف اعلامیه حقوق بشر که در مقدمه آمده: «جلوگیری از شیوه‌های خشونت‌آمیز و خصومت‌انگیز است» که همواره اهانت به وجدان بشری محسوب می‌شود، موضوعی که در جریان تالیف، نشر و تبلیغ این کتاب، نادیده گرفته شد. در ماده اول اعلامیه آمده: «همه افراد بشر یک سانند و باید با یکدیگر، با روحیه برادری رفتار کنند.» جای هیچ شک و تردیدی نیست که این کتاب، مغایر روحیه برادری میان انسان‌ها قلمداد می‌شود. ماده هفت این اعلامیه از «برابری همه افراد در پیشگاه قانون» صحبت می‌کند، روشن است با آنچه در جریان این قضیه رخ داد، مغایرت دارد. هدف این جریان، که بازداشتن ملت‌ها از گرایش روزافزون به اسلام بوده است، مغایر با «حق آزادی فکر و وجدان و دین» مندرج در ماده هجده اعلامیه است. همچنین مغایر ماده نوزده است که طی آن «مداخله در دینداری دیگران» ممنوع اعلام شده است. بدون شک اهانت به رهبران یک و نیم میلیارد مسلمان، نقض این مواد محسوب می‌شود. در این خصوص ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز، حق آزادی بیان را به عنوان یک حق انسانی شناخته و مقرر داشت: «هیچ‌کس را نمی‌توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت قرار داد و هرکس حق آزادی بیان دارد ولی اعمال حقوق مذکور ممکن است تابع محدودیت‌های معین بشود که در قانون تصریح شده است مانند اینکه آزادی بیان نباید حقوق و حیثیت دیگران را مورد خدشه قرار دهد و یا نظم عمومی یا اخلاق عمومی را خدشه‌دار سازد».


در میثاقنامه بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوب ۱۹۶۶ در ماده دوم، بند اول مقرر است: «دولت‌های طرف این قرارداد متعهد می‌شوند که حقوق شناخته شده در این میثاق را دربارۀ کلیه افراد مقیم در قلمرو تابع حاکمیتشان، بدون هیچگونه تمایزی از قبیل نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا عقیده دیگر، اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، ثروت، نسبت یا سایر وضعیت‌ها محترم شمرده و تضمین بکنند.» . در حالی که در جریان نگارش و انتشار کتاب آیات شیطانی حداقل حقوق مسلمانان مقیم در انگلستان نقض گردید.


۱. وبستر، ریچارد، میراث‌های نفرت، ص۹۹.
۲. سازمان ملل متحد جمهوری اسلامی ایران، میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، بخش دوم، ماده۲، بند اول.    



انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کتاب «حکم تاریخی (آیات شیطانی و فتوای الهی امام خمینی)».    






جعبه ابزار