مبانی اخلاق (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اخلاق، جمع
خلق به معنای خصلتهای نفسانی
انسان اعم از
فضائل و
رذائل است. به
مبانی اخلاق در
آیات قرآن کریم اشاره شده است.
اراده و
اختیار انسان در رفتار اخلاقی تاثیر به سزائی دارد:
بل یرید الانسان لیفجر امامه. « (
انسان شک در
معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و بدون
ترس از دادگاه
قیامت) در تمام
عمر گناه کند!».
عقل، دارای توان لازم برای تشخیص
حسن و قبح افعال اخلاقی میباشد:
اتامرون الناس بالبر وتنسون انفسکم وانتم تتلون الکتـب افلا تعقلون. «آیا مردم را به نیکی (و
ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در
تورات آمده) دعوت میکنید، اما خودتان را فراموش مینمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید! آیا نمیاندیشید؟».
(جمله «افلاتعقلون»
استفهام توبیخی است که زشتی این عمل را در دعوت دیگران به کار
خیر و انجام ندادن آن از نظر عقلی میرساند، که نشان دهنده توانایی عقل در تشخیص افعال زشت از
نیکو است).
قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الاتشرکوا به شیـا وبالولدین احسـنا ولاتقتلوا اولـدکم من املـق نحن نرزقکم وایاهم ولاتقربوا الفوحش ماظهر منها وما بطن ولاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق ذلکم وصـکم به لعلکم تعقلون... «بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما
حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید! و به
پدر و
مادر نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس)
فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی میدهیم؛ و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانی را که
خداوند محترم شمرده، به
قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی
استحقاق)؛ این چیزی است که
خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید!».
(ختم
آیه به «لعلکم تعقلون» نشان میدهد که انسان با
عقل سلیم و فطری خود، به تشخیص
قبح و
حرمت افعال مذکور قادر است. .
.. . لاتخونوا الله والرسول وتخونواامـنـتکم وانتم تعلمون. «ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و
پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که میدانید (این کار، گناه بزرگی است)».
(«و انتم تعلمون» اشاره به ادراک
عقل فطری انسان است. بنابراین، انسان با عقل خود قبح
خیانت در امانت را درک میکند).
خودآگاهی فطری انسان نسبت به نیک و بد اعمال خود از
مبانی اخلاق میباشد:
بل الانسـن علی نفسه بصیرة. «بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است».
گرایش نفس به خوبیها و بدیها یکی دیگر از مبانی اخلاق است:
ومآ ابرئ نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم. «من هرگز خودم را
تبرئه نمیکنم، که
نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» .
(جمله «الا ما رحم ربی» قید «ان النفس لامارة بالسوء» است. یعنی ارتکاب حسنات، بر اثر
اجبار نیست. بلکه منشا آن، گرایش خود نفس است).
ونفس وما سوها• فالهمها فجورها وتقوها• وقد خاب من دسها. «و
قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظم ساخته؛ سپس
فجور و
تقوا (شر و خیرش) را به او
الهام کرده است؛ که هر کس نفس خود را پاک و
تزکیه کرده، رستگار شده؛ و آن کس که نفس خویش را با
معصیت و گناه آلوده ساخته، نومید و محروم گشته است!».
انسان از
نفس ملامتگر و
وجدان اخلاقی برخوردار است:
ولا اقسم بالنفس اللوامة. «و سوگند به (نفس لوامه و) و جدان بیدار و ملامتگر (که
رستاخیز حق است)».
وقال الشیطـن لما قضی الامر ان الله وعدکم وعد الحق ووعدتکم فاخلفتکم وما کان لی علیکم من سلطـن الا ان دعوتکم فاستجبتم لی فلاتلومونی ولوموا انفسکم... «و
شیطان، هنگامی که کار تمام میشود، میگوید: «خداوند به شما
وعده حق داد؛ و من به شما
وعده (باطل) دادم، و تخلف کردم! من بر شما تسلطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا
سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من
فریادرس شما هستم، و نه شما
فریادرس من! من نسبت به
شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف
اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم! » مسلما ستمکاران
عذاب دردناکی دارند».
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مبانی اخلاق».