لَنُحَرِّقَنَّهُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَنُحَرِّقَنَّهُ:
(لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ) از «
تحریق» گرفته شده و به معنى «
سوزاندن و به آتش كشيدن» است و گاه به معنى «
ساييدن» آمده است.
موضوع
آیه مورد بحث درباره سوزاندن گوسالهاى است كه در زمان
موسی (علیهالسلام) به دست فردى به نام «
سامری» ساخته شده بود و آن هنگامى اتفاق مىافتد كه موسى (علیهالسلام) براى گرفتن
الواح تورات، مدت سى شب به
کوه طور مىرود و بعد براى آزمايش مردم، مأموريت او ده شب تمديد مىشود.
به موردی از کاربرد
لَنُحَرِّقَنَّهُ در
قرآن، اشاره میشود:
(قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ في الْحَياةِ أَن تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَ انظُرْ إِلى إِلَهِكَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ في الْيَمِّ نَسْفًا) «موسى گفت: برو، كه مجازات تو در زندگى
دنیا اين است كه به مردم بگويى با من تماس نگيريد و تو ميعادى از
عذاب خدا دارى، كه هرگز از آن تخلّف نخواهد شد. اكنون به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مىكردى؛ بنگر كه آن را مىسوزانيم؛ سپس تمام ذرّات آن را به
دریا مىپاشيم»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: معناى اينكه فرمود:
(لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً) اين است كه سوگند كه ما آن را مىسوزانيم و او را در دريا مىريزيم.
بعضىها به اين سخن كه فرمود: آن را مىسوزانيم استدلال كردهاند بر اينكه گوساله مزبور حيوانى داراى گوشت و خون بوده، چون كه اگر
طلا بود سوزاندن آن معنا نداشت و اين خود مؤيد تفسيريست كه گفتيم بيشتر
مفسرین كردهاند كه با ريختن آن خاک، گوساله مزبور حيوانى جاندار شده، و ليكن
حق مطلب اين است كه اينقدر دلالت دارد كه طلاى خالص نبوده و اما اينكه خون و گوشت داشته باشد، نه.
بعضى از مفسرين هم احتمال دادهاند كه جمله «
لنحرقنه» از باب «
حرق الحديد» باشد و «
حرق الحديد» به اين معنا است كه
آهن را با سوهان براده كنند و در آيه شريفه به اين معنا است كه ما گوساله را با سوهان براده مىكنيم و سپس براده آن را در دريا مىپاشيم. و اين احتمال مناسبتر است.
موضوع آيه مورد بحث درباره سوزاندن گوسالهاى است كه در زمان موسى (علیهالسلام) به دست فردى به نام «سامرى» ساخته شده بود و آن هنگامى اتفاق مىافتد كه موسى (علیهالسلام) براى گرفتن الواح تورات، مدت سى شب به كوه طور مىرود و بعد براى آزمايش مردم، مأموريت او ده شب تمديد مىشود، در اين هنگام مردى نيرنگباز و فرصت طلب به نام «سامرى» از زينت آلات
فرعونیان كه بعد از نجات
بنی اسرائیل به يادگار مانده بود، گوسالهاى مىسازد كه صداى مخصوصى از آن به گوش مىرسيد. او بنى اسرائيل را به پرستش آن دعوت مىكند.
اكثريت قاطع بنى اسرائيل به او مىپيوندند،
هارون (علیهالسلام) جانشين و برادر موسى (علیهالسلام) با اقليتى بر آيين
توحید باقى مىمانند، موسى پس از بازگشت از كوه طور از مشاهدۀ اين صحنه شديدا ناراحت مىشود و آنها را سخت ملامت مىكند، امّا با مخالفت و لجاجت بنى اسرائيل مواجه مىشود.
سرانجام پس ازآنكه در مقام عذرتراشى بر مىآيند موسى فرمان محكوميت «سامرى» را صادر مىكند و سه دستور دربارۀ او و گوسالهاش مىدهد:
۱) به او گفت: «بايد از ميان مردم دور شوى، با كسى تماس نگيرى و بهره تو در باقيمانده عمرت اين است كه هركس به تو نزديک مىشود خواهى گفت: با من تماس نگير»
(أَنْ تَقُولَ لاٰ مِسٰاسَ) .
۲) مجازات دوم سامرى اين بود كه موسى (علیهالسلام)
کیفر او را در
قیامت به او گوشزد كرد و گفت: «تو وعدهگاهى در پيش دارى -وعده عذاب دردناك الهى- كه هرگز از آن تخلف نخواهد شد»
(وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ) ۳) سومين برنامه اين بود كه موسى به سامرى گفت: «به اين معبودت كه پيوسته او را
عبادت مىكردى نگاه كن و ببين ما آن را مىسوزانيم و سپس ذرات آن را به دريا مىپاشيم (تا براى هميشه محو و نابود شود)»
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله « لَنُحَرِّقَنَّهُ »، ص۴۸۹.