قَذْف (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَذْف (به فتح قاف و سکون ذال) از
واژگان قرآن کریم به معنای انداختن و گذاشتن، و رها کردن که جامع انداختن و گذاشتن است.
قَذْف:
انداختن و گذاشتن است. بهتر است آن را رها کردن معنی کنیم که جامع انداختن و گذاشتن است.
(اَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِ) «
موسی را در صندوق بگذار و آن را به
دریا رها کن».
معلوم است که انداختن معمولی مراد نیست.
(وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ... ) (در دلهایشان
وحشت افکند)،
مراد انداختن معنوی است.
(وَ لکِنَّا حُمِّلْنا اَوْزاراً مِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْناها) (بلکه مقداری از زیورهای قوم
فرعون را که با خود داشتیم افکندیم)،
شاید منظور آن است که آنها را در
آتش انداختیم و در آتش گذاشتیم تا ذوب شود.
در
آیات قرآن محلی نیست که مراد از آن انداختن معمولی باشد، مثل انداختن سنگ، حتی
(وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ دُحُوراً) (از هر سو هدف قرار میگیرند، آنها به شدّت به عقب رانده میشوند)
هم
معلوم نیست که غیر محسوس نباشد.
(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ) «
حق را در مقابل
باطل میگذاریم که مغز باطل را میشکافد و بطلان آن را آشکار میکند». مراد ظاهرا براهین حقّ در مقابل باطل است.
(قُلْ اِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُیُوبِ) به نظر
المیزان مراد از «الحقّ»
قرآن است،
یعنی: «خدا قرآن را نازل میکند و به قلبم میاندازد و او
علّام الغیوب است».
(وَ قَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ) (در حالی که پیش از این که در نهایت
آزادی بودند به آن
کافر شدند و بدون آگاهی و دورا دور، نسبتهای ناروا میدادند).
مراد از «قذفِ
غیب» ظاهرا ایرادات واهی بر
معاد است و چون از فاصله بعید، رساندن به هدف، مقدور نیست شاید مراد از این تعبیر آنست که ایرادات آنها ضرری به معاد ندارد.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قذف"، ج۵، ص۲۵۹-۲۶۰.