قلب (اصول)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قلب به استفاده از «
اصل» و «
علت» موجود در یک
قیاس برای اثبات حکمی
مخالف حکم اصل گویند.
قلب، از مبطلات علت در قیاس بوده و به معنای اثبات حکمی مخالف با حکم اصل توسط معترض و با استفاده از ربط دادن آن به همان «علت» و همان «اصل» موجود در قیاس مستدل میباشد.
گاهی مستدل با تشکیل دادن قیاسی، حکمی را بر موضوعی اثبات میکند، ولی معترض در مقام
اعتراض بر مستدل و نشان دادن خطای او در صدد برمی آید که حکمی مخالف با حکم اصل را با استفاده از همان علت و اصلی که مستدل در قیاس خود به آنها
تمسک نموده، اثبات کند؛ برای مثال، «
حنفی» در مقام
استدلال بر ای
ن که
روزه، در
اعتکاف،
شرط است، میگوید: اعتکاف یعنی ماندن و توقف کردن (لبث) مخصوص؛ بنابراین صرف ماندن در جایی
عبادت محسوب نمیشود. پس ماندن در
عَرَفه، اعتکاف محسوب نمیشود، زیرا باید همراه اعتکاف، روزه نیز باشد؛ به بیان دیگر، روزه شرط
صحت اعتکاف است. اما «
شافعی» در مقام اعتراض میگوید: اعتکاف یعنی ماندن خاص (لبث خاص)، پس در آن، روزه شرط نیست، مانند
وقوف در عرفه که در آن روزه شرط نیست؛ با این حال، به ماندن در زمان خاصی، مانند وقوف در عرفه، اعتکاف میگویند؛ یعنی درنگ مخصوص بر آن صادق است.
در این مثال، «حنفی» مستدل و «شافعی» معترض شمرده میشود و قیاس «حنفی» که میگوید: «روزه شرط صحت اعتکاف است» دلیل اثبات مدعای اوست. علت در این قیاس این است که: «اعتکاف، ماندن و توقف خاصی است». و اصل در قیاس وی «وقوف در عرفه» است. در قیاس «شافعی» علت و اصل با قیاس «حنفی» یکی است، اما
حکم آن، یعنی عدم اشتراط روزه در صحت اعتکاف، مخالف حکم «حنفی» است.
بسیاری از اصولیهای
اهل سنت هم چون «
بیضاوی» قلب را مبطل
علیت میدانند؛ به این بیان که قلب باعث تضعیف دلیل مستدل میگردد، زیرا یک دلیل نمیتواند هم دلیل اثبات یک حکم و هم دلیل اثبات خلاف آن حکم باشد.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۴۵، برگرفته از مقاله «قلب».