قطع (اصول فقه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.
قطع، در
لغت به معنای بریدن و انکشاف کامل و نیز به معنای
علم و
یقین است.
عالمان اصولی معمولا تعریف روشنی از
قطع ارائه نداده و
مفهوم آن را روشن فرض کردهاند؛ از این رو، در بسیاری از کتابهای اصولی، یا تعریفی از آن ارائه نشده، یا به آثار آن تعریف شده است.
به هر حال،
قطع عبارت است از: «اعتقاد جازمی که در نظر
قاطع با واقع مطابق است»؛ بنابراین، شخص
قاطع به درستی یا به غلط واقع را برای خود
مکشوف میداند و به هیچ وجه احتمال خلاف در
قطع خویش نمیدهد.
با توجه به این که «
علم » عبارت است از «اعتقاد ثابت مطابق با واقع»، معلوم میشود که علم اخص از
قطع است و به همین دلیل،
قطع را شامل علم،
جهل مرکب و
اعتقاد تقلیدی میدانند. در بعضی از کتابهای اصولی،
قطع با علم و یقین
مترادف دانسته شده است، اما محققان نظر اول را برگزیدهاند.
با این که محققان اصولی تعریف بالا را برای
قطع پذیرفتهاند، اما در عمل،
ظن اطمینانی را نیز جزء علم به حساب آوردهاند، و از آن جا که علم، اخص از
قطع است، با نام
قطع عادی یا
عرفی از آن بحث نمودهاند.
براساس این،
قطع، به
قطع حقیقی و
قطع عرفی تقسیم شده است.
در کتابهای قدما و نیز کتابهایی که با آن روش تدوین شده است، مبحث
قطع وجود ندارد، بلکه تنها از علم، ظن و شک به عنوان مقدمه علم
اصول فقه گفتوگو شده است، اما متاخران آن را با عنوان مبحث
قطع و یا علم در کتابهای اصولی آوردهاند.
میان
علما اختلاف است که آیا بحث از
قطع و
احکام آن، یک بحث اصولی است یا فقهی و یا کلامی.
قطع از مباحث اصول است نه مباحث کلام؛
برخی آثار و خواص
قطع عبارت است از: ذاتی بودن
حجیت آن؛ غیر قابل جعل بودن حجیت آن، و عدم امکان سلب حجیت از آن؛ یعنی
شارع نمیتواند
قاطع را از عمل به
قطع خود باز دارد.
منجّزیت و
معذّریت و
وجوب موافقت قطعی با
قطع و
حرمت مخالفت قطعی با آن، از آثار
حجیت ذاتی قطع میباشد.
فرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۳۹، برگرفته از مقاله «قطع».