• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قضیه متکثره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قضیه متکثره، یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به‌معنای قضیه قابل تبدیل به چند قضیه مستقل است.



ملاک وحدت یا کثرت قضیه، انحلال یا عدم انحلال آن به چند قضیه است. گاهی قضیه به حسب ظاهر، واحد است اما در حقیقت، مشتمل بر چند قضیه است. و این در وقتی است که موضوع یا محمول (در قضایای حملیه) مشتمل بر چند لفظ مفرد باشد. مثلاً قضیه: "زید و عمرو کاتب‌اند" در حقیقت، دو قضیه است: "زید کاتب است" و "عمرو کاتب است". و قضیه: "زید کاتب و جالس و شاعر است" در حقیقت، سه جمله است: "زید کاتب است"، "زید جالس است" و "زید شاعر است". و قضیه: "زید کاتب و جالس است" در حقیقت، چهار جمله است: "زید کاتب است"، "زید جالس است"، "عمرو کاتب است" و "عمرو جالس است".
البته اگر موضوع یا محمول مرکب از چند لفظ مفرد باشد که دارای تالیف تقییدی هستند و هر یک به تنهایی محکومٌ علیه یا محکومٌ به نیستند سبب تکثر قضیه نمی‌شوند. مثلاً جمله: "جسم دارای نفسِ حسّاسِ متحرّک به اراده، منتقل است به نقل قدم‌ها به این صورت که وضع یک قدم و رفع قدم دیگر می‌کند"، قضیه واحد و مترادف با قضیه: "حیوان، ماشی است" می‌باشد.


در قضیه شرطیه متصله نیز اگر تالی مشتمل بر چند جمله باشد که مجموع آنها بیان‌گر مفهوم واحد نباشد، قضیه به تعداد آنها متکثّر می‌شود. مثلاً قضیه شرطیه متصله: "اگر زید مؤمن باشد، راست کردار و راستگو و پرهیزگار است" در حقیقت، سه قضیه است. اما تعدد جملات در مقدّم شرطیه، موجب تعدد قضیه نیست. مثلاً جمله: "اگر زید درست کار و راستگو و مهربان باشد پدر و مادرش از او راضی خواهند بود" شرطیه متصله واحدی است.
و به همین صورت در شرطیه منفصله اگر قضایای مقدم و تالی، متباین باشند مثلاً بگوییم: "یا آفتاب طالع است و روی زمین پیدا، و یا شب است و ستارگان، روشن" در حقیقت، چهار قضیه منفصله است:
۱. "یا آفتاب طالع است یا شب است"؛ ۲. "یا آفتاب طالع است یا ستارگان، روشن است"؛ ۳. "یا روی زمین پیدا است یا شب است"؛ ۴. "یا روی زمین پیدا است یا ستارگان، روشن است".


یکی از مصادیق قضیه متکثره، قضیه مفید استثنا است. مثلاً قضیه: "جز هوشنگ همه دانشجویان آمده‌اند" قابل تحلیل به دو قضیه است: "هوشنگ نیامده است" و "سایر دانشجویان آمده‌اند".


"قضیه مفید حصر" نیز یکی دیگر از مصادیق قضیه متکثره است. با افزودن قید "انّما" به موضوع یا به محمول، قضیه دلالت بر حصر کرده و در حکم دو قضیه می‌شود. افزودن "انّما" چیزی را به معنای قضیه اضافه می‌کند که قبل از آن، قضیه افاده چنین چیزی را نداشت؛ زیرا این قید، محمول را مساوی یا خاص موضوع می‌گرداند. مانند: "انّما یکون الانسان حیواناً" و "انّما یکون بعض الانسان کاتباً". در لغت عرب، الف و لام هم می‌تواند مفید حصر باشد. مثلاً افزودن الف و لام بر سر ضاحک در قضیه: "انّ الانسان هو الضاحک" افاده تساوی انسان و ضاحک می‌کند؛ یعنی تنها انسان ضاحک است، که معادل دو قضیه است: "انسان ضاحک است" و "هیچ موجود دیگری ضاحک نیست".
[۲] ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۹۶.
[۳] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۰۷.
[۴] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۹۰-۹۲.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    


۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۷۲-۷۴.    
۲. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۹۶.
۳. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۰۷.
۴. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۹۰-۹۲.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه متکثره»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۲.    



جعبه ابزار