• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قضاء (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قضاء: (وَ قَضی‌ رَبُّکَ)
«قضاء» از مادّه‌ « قضاء» در اصل به معنای جدا ساختن چیزی است با عمل و یا با سخن و بعضی گفته‌اند: در اصل به معنای «پایان دادن» به چیزی است و هر دو معنا در واقع قریب‌الافق می‌باشند و از آنجا که پایان دادن و جدا ساختن، معنای وسیعی دارد، این کلمه در مفاهیم مختلفی به کار رفته است.



قرطبی در تفسیرش، شش معنا برای آن ذکر کرده:
۱- «قضاء» به معنای «امر» و فرمان مانند: (وَ قَضی‌ رَبُّکَ اَلَّا تَعْبُدُوا اِلَّا اِیَّاهُ): «پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید».
۲- «قضاء» به معنای «خلق» مانند: (فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَمَاواتٍ فِی یَوْمَیْنِ): «خداوند جهان را به‌صورت هفت آسمان، در دو دوران آفرید».
۳- «قضاء» به معنای «حکم» و داوری مانند: (فَاقْضِ مَا اَنْتَ قاضٍ): «هر داوری می‌خواهی بکن».
۴- «قضاء» به معنای «فراغت از چیزی» مانند: (قُضِیَ الاَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ): «کاری را که درباره آن نظر خواهی می‌کردید پایان یافت».
۵- «قضاء» به معنای «اراده» مانند: (اِذا قَضی‌ اَمْراً فَاِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ): «هنگامی که کاری را اراده کند به آن می‌گوید موجود باش، آن هم موجود می‌شود».
۶- و «قضاء» به معنای «عهد» مانند: (اِذْ قَضَیْنَا اِلی‌ مُوسَی الاَمْرَ): «هنگامی که از موسی‌ پیمان و عهد گرفتیم».
ابوالفتوح رازی بر این معانی اضافه می‌کند: «قضاء» به معنای «اخبار و اعلام» مانند: (وَ قَضَیْنَا اِلی‌ بَنِی اِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ): «ما به بنی اسرائیل در تورات اعلام نمودیم» و بر این می‌توان اضافه کرد که «قضاء» به معنای «مرگ» مانند: (فَوَکَزَهُ مُوسی‌ فَقَضی‌ عَلَیْهِ): «موسی‌ ضربه‌ای بر او زد و او جان داد» نیز است.
حتی بعضی از مفسران معانی‌ «قضاء» را بالغ بر سیزده معنا در قرآن مجید دانسته‌اند. ولی این‌ها را نمی‌توان معانی متعددی برای کلمه «قضاء» دانست، زیرا همه آن‌ها جامعی دارند که در آن جمع‌اند و در حقیقت غالب معانی که در بالا ذکر شد، از قبیل «اشتباه مصداق به مفهوم» است، چه این که هر یک از این‌ها مصداقی است، برای آن معنای کلّی و جامع یعنی‌ «پایان دادن و جدا ساختن». فی المثل، شخص قاضی با حکم خود به دعوا خاتمه می‌دهد، آفریدگار با آفرینش خود به خلقت چیزی پایان می‌دهد، خبر دهنده با اخبارش به بیان چیزی پایان می‌دهد، تعهّدکننده و فرمان‌دهنده با تعهّد و فرمانشان مساله‌ای را خاتمه یافته تلقّی می‌کنند، به گونه‌ای که بازگشت در آن ممکن نیست. ولی نمی‌توان انکار کرد که در بعضی از این مصداق‌ها آن قدر این لفظ به کار رفته است که به صورت معنای جدیدی درآمده است، از جمله‌ «قضاء» به معنای‌ «داوری» و به معنای‌ «امر و فرمان».


(وَ قَضَی رَبُّکَ اَلاَّ تَعْبُدُواْ اِلاَّ اِیَّاهُ وَ بِالْوَالِدَیْنِ اِحْسَانًا اِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ اَحَدُهُمَا اَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ اُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا) (و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، یا هر دو، نزد تو به سنّ پیری رسند، کمترین اهانتی به آن‌ها روا مدار و بر آن‌ها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آن‌ها بگو.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: در این آیه، جمله (اَلَّا تَعْبُدُوا اِلَّا اِیَّاهُ) چیزی است که قضای الهی متعلق بدان شده است، البته قضای تشریعی خدا که متعلق به احکام و مسائل تشریعی می‌شود و معنای یک طرفی کردن و حکم قاطع مولوی نمودن را می‌رساند و این قضاء همانطور که شامل اوامر خدا می‌شود شامل نواهی او نیز می‌گردد، همانطور که احکام مثبته را یک طرفی می‌کند احکام منفیه را نیز یک طرفی می‌کند، به همین جهت فرمود: (وَ قَضی‌ رَبُّکَ) زیرا اگر فرموده بود: و امر ربک ان لا تعبدوا... صحیح نبود زیرا معنایش این می‌شد که خدا امر کرده جز او را نپرستید و حال آنکه نهی کرده از اینکه غیر او را نپرستند و محتاج به نوعی تاویل و تجوز می‌شد. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان: )


۱. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۶۷۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۱۴، ص۳۴۳.    
۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.    
۶. طه/سوره۲۰، آیه۷۲.    
۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۱.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۱۱۷.    
۹. قصص/سوره۲۸، آیه۴۴.    
۱۰. اسراء/سوره۲۰، آیه۴.    
۱۱. قصص/سوره۲۸، آیه۱۵.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۹۹.    
۱۳. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۳.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۸۴.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۳، ص۱۰۷.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۷۹.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۶۳۰.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قضاء»، ص۴۴۲-۴۴۳.    






جعبه ابزار