• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قصص مرگ سلیمان (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قصص مرگ سلیمان (علیه‌السلام) از قصص قرآن و مرتبط با حضرت سلیمان (علیه‌السلام) است. سُلَيْمان‌ (به ضم سین و فتح لام و سکون یاء) از واژگان قرآن کریم و نام یکی از انبياء معروف بنی‌اسرائیل است. ایشان فرزند داود نبی هستند و حالات و قصه‌هايش در كلام اللّه مجيد بسيار است.



(فَلَمَّا قَضَيْنا عَلَيْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى‌ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ ما لَبِثُوا فِي الْعَذابِ الْمُهِينِ) مراد از «دَابَّةُ الْأَرْض» موریانه و منسأة به معنى عصا است. يعنى: «چون حكم مرگ وى را كرديم، مردم را به مرگ وى آگاه نكرد مگر موريانه كه عصاى او را می‌خورد. چون سليمان به زمين افتاد. جنّيان دانستند كه اگر داناى غيب بودند در عذاب خوار كننده نمى‌ماندند.» از اين آيه روشن می‌شود كه سليمان در حال سر پا ايستاده فوت كرده و مدتى در همان حال مانده و كسى جرئت نكرده كه نزد او برود بالاخره موريانه (حشره چوب‌خوار) عصاى وى را خورده در اثر شكستن‌ عصا سليمان به زمين افتاده و مردم پى برده‌اند كه او از چندى پيش مرده است.
در تفسیر برهان از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده: «سليمان به جنّ دستور داد براى او قبّه‌اى از شيشه ساختند. او در قبّه به عصا تكيه كرد به كار جنّ تماشا می‌كرد و جنّيان نيز به او می‌نگريستند. ناگاه ديد كسى با او در قبّه است! گفت: تو كيستى؟! گفت: آن كسم كه رشوه قبول نكنم و از پادشاهان نترسم، من ملک موتم: آنگاه جان سليمان را ايستاده گرفت مردم به او نگاه می‌كردند. يک سال تمام به فرمان او كار می‌كردند تا خداوند موريانه را مأمور خوردن عصاى او كرد. «فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ ...» اين حديث در المیزان از علل الشرایع نقل شده برهان نيز از صدوق نقل كرده است. يك‌سال ايستاده ماندن پس از مرگ در تفسیر ابن کثیر و کشّاف و غيره نيز نقل شده و به قولى موريانه را در چوبى قرار دادند و يک روز آن را خورد آن را با عصاى سليمان مقياس كرده دانستند كه يک سال تمام از مرگ سليمان می‌گذرد.
چون در تمام اين مدّت جنيان مشغول كار بودند به گمان آن كه سليمان زنده است و به آن‌ها نگاه می‌كند، روشن گرديد ادعاى جنّ درباره استراق سمع و دانستن غيب بى‌جاست و گرنه در طول آن مدّت از مرگ سليمان بى‌خبر نمى‌ماندند ظاهرا اشخاصى كه با جنّ سر و كار داشتند و خود جنّ با راه‌هائى به مردم وا نمود می‌كردند كه غيب را می‌دانند.
اين مطلب كه سليمان يک سال همان طور بماند و كسى وارد آنجا نشود و بدنش متغير نشود بعيد به نظر می‌رسد و اللّه العالم ولى قرآن صريح است كه عصاى او را موريانه خورد و شايد خانواده او از مردنش باخبر شده ولى براى اينكه امر حكومت پاشيده نشود او را همچنان نگاه داشته بودند تا پوسيدن عصا مطلب را فاش ساخت و شايد مطالب ديگرى در بين بوده‌ كه بر ما پوشيده است تعيين يک سال فقط در روايات فريقين است و قرآن مدت مكث را معين نكرده است.
مخفى نماند در نظر بود مقدارى از افسانه‌ها كه درباره اين پيامبر عظيم- الشأن گفته‌اند نقل شود ولى مقام را نقل آنها مقتضى نشد و نبايد آنها را باور كرد در عين حال به بعضى اشاره گرديد. ارباب تحقيق خود می‌توانند در كتب مفصل آنها را ديده و ردّ كنند وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‌.


۱. سباء/سوره۳۴، آیه۱۴.    
۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۶۳.    
۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۴۸.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۰.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۲۳۳.    
۶. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۱۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۶۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۵۵۴.    
۹. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۷۴.    
۱۰. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۱۱.    
۱۱. ابن کثیر، اسماعیل بن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۵۳۷.    
۱۲. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۳، ص۵۷۴.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سلیمان»، ج۳، ص۳۱۶.    






جعبه ابزار