قربان (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قُرْبان: (إِذْ قَرَّبا قُرْبانًا) به چیزی گفته میشود که به وسیله آن به سوی
پروردگار تقرب جویند
و یا آنچه در راه خدا
تصدق کنند، مانند گاو و گوسفند و شتر که در
راه خدا بکشند و گوشت آن را تقسیم کنند.
به موردی از کاربرد
قُرْبان در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْبانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ) (و داستان دو فرزند
آدم را به درستى بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام كارى براى تقرّب انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد؛ برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر گفت: «به خدا
سوگند تو را خواهم كشت!» برادر ديگر گفت: « (من چه گناهى دارم؟ زيرا خدا، تنها از
پرهیزگاران مىپذيرد.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
از ظاهر
سیاق بر مىآيد كه اين دو پسر هر يك براى خاطر خدا يك قربانى تقديم داشتهاند، تا به آن وسيله تقربى حاصل كنند... و اما كلمه قربان معنايش تا به امروز در نزد اهل كتاب معروف است (در اصطلاح
یهودیان قربانى انواعى دارد از قبيل
ذبیحه حيوانات يعنى سر بريدن آنها و پيشكش دادن آرد و روغن و آغوز و نوبرى ميوهها و در اصطلاح
نصارا عبارت است از نان و
شراب پيشكشى كه بعد از پيشكش كردن نانش به عقيده آنان مبدل مىشود به گوشت
مسیح و شرابش مبدل مىشود به خون مسيح) و در داستان مورد بحث نيز ممكن است كه تقبل قربانى به همين نحو باشد، مخصوصا با در نظر گرفتن اينكه خداى تعالى اين قصه را در خطاب به
اهل کتاب و براى آنان كه به چنين چيزى معتقدند آورده اين احتمال قوى به نظر مىرسد و به هر حال
قاتل و مقتول هر دو مىدانستند كه قربانى از يكى قبول و از ديگرى رد شده.
آیه مورد بحث به داستان دو فرزند آدم (
هابیل و قابیل) اشاره میکند، هنگامی که هرکدام عملی برای تقرّب به پروردگار خویش انجام دادند تا آنجا که از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. امّا درباره کاری که آن دو برادر انجام دادهاند در قرآن ذکری به میان نیامده، ولی طبق بعضی از روایات اسلامی و آنچه در
تورات سفر تکوین باب چهارم آمده است «هابیل» چون دامداری داشت یکی از بهترین گوسفندان و فراوردههای آن را برای این کار انتخاب کرد و «قابیل» که مردی کشاورز بود از بدترین قسمت زراعت خود خوشهها یا آردی برای این منظور تهیه کرد.
در این که فرزندان آدم از کجا فهمیدند که عمل یکی در پیشگاه پروردگار پذیرفته شده و عمل دیگری مردود، باز در قرآن توضیحی داده نشده، تنها در بعضی از
روایات اسلامی میخوانیم که آن دو، فراوردههای خود را به بالای کوهی بردند، صاعقهای به نشانه قبولی به فراورده هابیل خورد و آن را سوزاند، امّا دیگری به حال خود باقی ماند و این نشانه سابقه نیز داشته است. امّا بعضی از
مفسران معتقدند که قبولی عمل یکی، و ردّ عمل دیگری، از طریق
وحی به آدم به آنها اعلام گشت و علت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با صفا و فداکار و با گذشت در راه خدا بود، ولی قابیل مردی تاریکدل و حسود و لجوج بود و سخنانی که قرآن در
آیات این داستان نقل میکند به خوبی روشنگر چگونگی روحیه آنهاست.
از داستان این دو برادر به خوبی استفاده میشود که سرچشمه نخستین اختلافات و
قتل و تعدّی و
تجاوز در جهان انسانیت مسئله
حسد است و این موضوع ما را به اهمیّت این
رذیله اخلاقی و اثر فوقالعاده آن در رویدادهای اجتماعی آشنا میسازد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قربان»، ج۳، ص۶۱۵-۶۱۶.