قرب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قُرْب (به ضم قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای نزدیکی، خواه قرب مکانی باشد، یا زمانی و یا نسبی، یا قرب مقام و منزلت و امثال آن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
اِستِقراب (به کسر الف و تاء) به معنای نزدیک به حساب آوردن و
قَرابَه (به فتح قاف و باء) به معنای نزدیکی خویشی و نسبی و مطلق نزدیکی و
قُربان (به ضم قاف) به معنای در اصل مصدر است به معنای نزدیک شدن مثل
عدوان و
خسران و نیز اسم به کار میرود مثل
برهان و
سلطان و آن هر کار خیری است که بنده به وسیله آن به
خدا تقرب جوید.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
دنیا و
آخرت و ... از این واژه استفاده نموده است.
قُرْب به معنای نزدیکی، خواه قرب مکانی باشد، یا زمانی و یا نسبی، یا قرب مقام و منزلت و امثال آن آمده است.
اِستِقراب به معنای نزدیک به حساب آوردن و
قَرابَه نزدیکی خویشی و نسبی و مطلق نزدیکی آمده است.
قُربان در اصل مصدر است به معنای نزدیک شدن مثل عدوان و خسران و نیز اسم به کار میرود مثل برهان و سلطان و آن هر کار خیری است که بنده به وسیله آن به خدا تقرب جوید،
راغب گوید: در تعارف اسم ذبیحه عبادات است.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره دنیا و آخرت فرموده است:
«إِنَّ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ... وَ هُمَا بِمَنْزِلَهِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ!.» (دنيا و آخرت دو
دشمن مختلف و دو جاده جداگانهاند كسى كه دنيا را دوست دارد و به آن
عشق مىورزد آخرت را دشمن مىدارد و با آن عداوت مىكند و اين دو همچون
مشرق و
مغرب هستند و انسان همچون كسى كه ميان اين دو راه مىرود هر زمان به يكى نزديک شود از ديگرى دور مىگردد، و اين دو همچون دو «
هوو» هستند!)
(شرحهای حکمت:
)
چنانکه فرموده است:
«مَوَدَّةُ الاْبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ الاَْبْنَاءِ، وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ.» «دوستى پدران سبب
خویشاوندی و نزديكى ميان فرزندان است قرابت به
محبّت محتاجتر است از محبّت به قرابت.»
(شرحهای خطبه:
)
قربان: در اصل مصدر است به معنی نزدیک شدن مثل عدوان و خسران و نیز اسم به کار میرود مثل برهان و سلطان و آن هر کار خیری است که بنده به وسیله آن به خدا تقرب جوید، راغب گوید: در تعارف اسم ذبیحه عبادات است، جمع آن قرابین آید و آن در:
«الصَّلاَةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيّ» «نماز مقرّب کننده هر
متّقی به خداست.»
(شرحهای حکمت:
) از برای فاعل است.
این ماده به طور فراوان در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قرب»، ج۲، ص۸۵۰.