• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قتل (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: قتل (مفردات‌قرآن)، قتل.


قَتل (به فتح قاف) از واژگان نهج البلاغه به معنای کشتن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در نهج البلاغه به‌کار رفته است، مانند: قِتال (به کسر قاف) به معنای جنگ و کشتن یکدیگر. حضرت علی (علیه‌السلام) درباره خوارج و ... از این واژه استفاده نموده است.



قَتل به معنای کشتن، اصل قتل ازاله روح است از بدن مثل مرگ لیکن چون بکشنده اطلاق شود قتل گویند و به اعتبار از بین رفتن حیات موت نامند. قِتال به معنای جنگ و کشتن یکدیگر آمده است.


امام (صلوات‌الله‌علیه) در خطبه ۶۱ درباره خوارج فرموده است: «لاَ تَقْتُلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي، فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ، كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ» «بعد از من خوارج را نكشيد زيرا آن‌كه حق را طلبيد و در يافتن آن به خطا رفت مانند كسى نيست كه طلب باطل كرد و آن‌را يافت.» (شرح‌های خطبه: ) معنای این کلام در «خرج- خوارج» گذشت.
«قاتلهم الله» یعنی: خدا آنها را لعنت کند، طبرسی ذیل آیه ۳۰ از سوره توبه از ابن انباری نقل کرده که مقتله از قتل است و چون از طرف خدا گفته شود منظور لعن می‌باشد.


موارد بی‌شماری از این ماده در نهج البلاغه آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۸۴۲.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۵، ص۴۵۲.    
۳. السید الشریف الرضی، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۱۱۹، خطبه ۶۰.    
۴. عبده، محمد، نهج البلاغه، ط مطبعة الإستقامة، ج۱، ص۱۰۳، خطبه ۵۹.    
۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۹۴، خطبه ۶۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۱۲۳، خطبه ۶۱.    
۷. بحرانی، ابن میثم، ت محمدی مقدم و نوایی، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۳۳۴.    
۸. بحرانی، ابن میثم، ت محمدی مقدم و نوایی، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۳۳۴-۳۳۶.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین، ج۳، ص۱۶-۱۸.    
۱۰. هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله‌، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۴، ص۳۸۴.    
۱۱. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۷۸-۷۹.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۳.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قتل»، ج۲، ص۸۴۲.    






جعبه ابزار