قبیله بنیحنظله
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیحَنْظَله، قبیلهای بزرگ از دودمان
حنظلة بن
مالک بن
زید مناة بن
تمیم در
جزیرة العرب میباشد.
نسب بنیحَنْظَله به
الیاس بن مُضَر از نسل
مَعَدّ بن عدنان میرسد
(
سمعانی اشتباها بنیحنظله از
قبایل غطفان به شمار آمده است).
حنظله از رؤسای بزرگ
عرب بود
که پس از عمّ خود سعد، به ریاست
بنی تمیم رسید و فرزندان او، کثرت جمعیت و قدرت قبیلهای و توانایی در
شعر به دست آوردند، به طوری که بسیاری از ایام العرب با نام آنان پیوند یافته است.
تیرههایی که از این
قبیله برخاستند عبارتاند از:
بَراجم، شامل پنج خانوار، که در عصر اسلامی بزرگانی از میان آنها پدید آمدند؛
بنی یَربوع بن حنظله و
بنی دارم بن
مالک بن حنظله، که افرادی نامآور داشتهاند
(برای آگاهی از
سلسله نسب فرزندان حنظله به این منبع رجوع کنید
).
بنیحنظله در سرزمینی وسیع در
عربستان مرکزی (نجد) که از یمامه (اکنون عارض) تا هَجَر (اکنون احساء)،
بصره و
کوفه گسترش داشته، سکونت و عموماً زندگی
بادیه نشینی داشتهاند.
از جمله محلهای سکونت بنیحنظله عبارت بوده است از: حَزن (اکنون صَلب، در شرق نجد)، صَمّان، دَهناء و رَقْمتان که از بهترین مناطق حاصلخیز بودند.
در منابع از آبگیرهای فراوانی نیز یاد شده که پیرامون آنها گروههایی از بنیحنظله
مسکن داشتهاند.
به همین سبب، گاه جنگهایی، مانند
نبرد زُوَیرین با
بکر بن وائل، بر سر
آب رخ میداد.
پس از
فتوحات اسلامی، دستههایی از بنیحنظله در شهرهای مجاور و تازه تأسیس کوفه و بصره، و پیرامونشان و به تدریج در شهرهای شرقی، از جمله در استخر
فارس و
اصفهان و
خراسان پراکنده شدند.
بنی حنظله به لحاظ بادیه نشینی و خوی جنگآوری و ماجراجویی در مناطق مجاور دست به حمله و تجاوز میزدند.
نخستین گزارش در این باره به دوران
شاپور ذوالاکتاف (۳۱۰ یا ۳۰۹ـ۳۷۹ میلادی) باز میگردد.
وی پس از سرکوب قبایل متجاوز عرب و اسکان آنان در شهرهای دور و نزدیک، دستههایی از بنیحنظله را در نواحی
اهواز جای داد (
در تَوَّج از کورههای فارس).
بعدها قلمرو ملوک حیره در
عراق، که سد حایل
ساسانیان در برابر تجاوز قبایل عرب به شمار میآمد، دچار تاخت و تاز مکرر بنی حنظله (تیره بنی یربوع) شد.
ازینرو طی
مصالحهای، منصب «
ردافه» که به منزله
وزارت و جانشینی
شاه بود به بنی یربوع واگذار شد و به موجب آن، یک چهارم
غنایم جنگی (
مِرباع) به آنان تعلق گرفت.
این منصب به
ارث میان آنان میگشت و تلاش
منذر بن ماء السماء در نیمه اول
قرن ششم میلادی برای باز پسگیری این منصب به شکست انجامید.
مقارن ۵۷۰ میلادی، در زمان عمرو، پسر و جانشین منذر (حک: ۵۵۴ ـ ۵۶۸ یا ۵۷۰ میلادی) «یوم اُواره» به ظهور پیوست.
وی به
انتقام قتل برادر خویش، که در میان بنی حنظله (تیره بنی دارم) به سر میبرد، حدود صد تن از آنان را سوزاند.
بنی حنظله، سه بار با
بنی عامر بن
صعصعه جنگیدند؛ در «یوم رَحْرحَان»، یک سال پس از آن در «یوم جَبَلَه» و بار سوم در نبرد ذی نَجب، که تنها در این نبرد پیروز شدند.
گویا
نعمان بن منذر، پادشاه حیره (حک: ۵۸۰ یا ۵۸۱ـ۶۰۲ میلادی) چندی بعد با لشکرکشی بر سر بنی حنظله (تیره بنی یربوع) کوشید تا امتیاز ذلتبار
ردافه را الغا کند (یوم طِخفه)، اما او نیز موفق نشد
و آنان تا ظهور
اسلام عهدهدار این منصب بودند.
در سال ولادت
پیامبر اسلام (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم)، کاروان هدایای امیر
یمن برای
خسرو انوشیروان در سرزمین بنیحنظله (تیره بنی یربوع) به غارت رفت.
پادشاه ساسانی،
امیر بحرین را مأمور دفع آنان کرد، و او بنی حنظله را از هَجَر به کُلاب، میان بصره و
کوفه، کوچاند.
با این حال، در همین ایام بنی حنظله (تیره بنی دارم)، مناسبات دوستانهای با
انوشیروان و دربار ساسانی داشتند که از این میان، تلاش حاجب بن زراره، بزرگ قبیله بنی حنظله، برای کسب اجازه رفت و آمد در خاک
ایران برای تحصیل
آذوقه شایان ذکر است.
ازینرو این دودمان به دلیل آمیزش و ارتباط، به
آیین زردشتی گرویده بودند و از میان
عرب، تنها آنان به
پرستش آتش میپرداختند.
این امر شاید تا حدی موجب کاهش نگرانی
دولت ساسانی از دست اندازی
قبایل عرب بر قلمرو ساسانی و، در نتیجه، کم توجهی نسبت به نقش دولت دست نشانده حیره شده باشد؛ خاصه که بنی دارم در میان بنی حنظله و احتمالاً قاطبه دودمان مُضر جایگاه ویژهای داشته است.
قبل از اسلام، برای نخستین بار، دو منصب مهم سرپرستی موسم
حج و
داوری عکاظ به
تمیم رسید.
حنظلة بن مالک پس از عموی خود سعد، و بعد از او افراد دیگری از این قبیله عهدهدار هر دو منصب بودند.
از میان تیرههای بنی حنظله، بنی یربوع، چون
قریش، از
قبایل حُمْس به شمار میرفت که تا پیش از اسلام، آداب ویژهای را در اعمال و
مناسک حج رعایت میکردند.
به نظر میآید که نخستین گرایش بنی حنظله به اسلام، در سال چهارم
بعثت پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) و به همت اکْثَم بن صَیْفی صورت گرفته باشد.
در
جنگ بدر (در سال دوم
هجرت) افرادی از بنی حنظله حضور داشتند.
پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) به
اَقرع بن حابس (از بنیدارم) که در
جاهلیت مقامی بزرگ داشت، سهمی از
غنایم حُنَین داد و او را به اسلام دعوت کرد.
وی در
فتح مکه، حنین و
طائف، رسول اکرم را همراهی کرد.
جز افرادی که جداگانه به حضور پیامبر اکرم میرسیدند و
مسلمان میشدند،
در
سال نهم هجرت هیئتی بزرگ از سران بنی حنظله از جمله
عُطارد بن حاجب و اقرع بن حابس در
مسجد مدینه به حضور پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) رسیدند و به اسلام گرویدند.
در سال دهم، پیامبر اکرم با فرستادن مأمورانی برای جمع آوری
زکات به شهرها و قبایل،
مالک بن نویره یربوعی را عامل خویش در میان بنی حنظله قرار داد
(به گفته
بلاذری اقرع بن حابس را مأمور زکات بنیدارم و مالک بن نویره را مأمور
زکات بنی یربوع کرد).
کمی پس از وفات پیامبر اکرم در سال یازدهم،
سَجاح در میان بنی حنظله (تیره بنی یربوع) به ادعای پیامبری برخاست و جمعی از آنان که اسلام را با تأخیر و تردید پذیرفته بودند به گرد او جمع شدند و از پرداخت زکات امتناع کردند.
در نبرد بُطاح که برای فرونشاندن این
فتنه (ردّه) صورت گرفت، مالک بن نویره در اقدامی خودسرانه به دست
خالد بن ولید کشته شد.
از سال سیزدهم به بعد، در جریان فتوحات اسلامی در ایران، دستههایی از بنی حنظله در سپاه اسلام حضور داشتند.
در
جنگ جمل بسیاری از بنی حنظله به تحریک
طلحه و
زبیر به سپاه
عایشه پیوستند. اما از این میان بنی یربوع همگی بر طاعت
علی (علیهالسلام) وفادار ماندند.
لیکن در پی
جنگ نهروان، برخی از بنی حنظله از فرمان علی(علیهالسلام) بیرون رفتند و رهبری گروهی از
خوارج را به دست گرفتند که از این گروه میتوان از
عُروة بن اُدَیّه (متوفی ح۵۸) که در
صفین با شعار «تحکیم» از فرمان
حضرت علی خارج شد و برادرش
مَرداس (متوفی ۶۱) و همچنین
شَبَث بن رِبْعی نام برد.
همچنین به گفته فؤاد حمزه
نسب محمد بن عبدالوهاب، مؤسس
وهابیت به بنی حنظله میرسد.
از بنی حنظله چهرههایی نامآور در
شعر و
ادب برخاستند که از آن میان میتوان از
جَریر از تیره بنی یربوع،
فَرَزْدَق و
مسکین دارمی از
بنی دارم یاد کرد.
افزون بر این،
سُکَّری (متوفی ۲۷۵) راویه
اشعار عرب اشعار
بنی یربوع را گردآورده بوده است.
ابن سعید مغربی از چند تن از شاعران حماسه سرا در میان بنی حنظله یاد کرده است.
پس از اسلام نیز این سنت ادبی ادامه یافت و هیئتی از بنی حنظله که در
سال نهم در
مسجد مدینه به حضور پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) رسیدند، با یاران آن حضرت مجلس مفاخره ادبی تشکیل دادند.
(۱) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۹ـ۱۴۰۲/۱۹۷۹ـ۱۹۸۲.
(۳) ابن اعثم کوفی، الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۴) ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۵) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
(۶) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن دُرَید، الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمدهارون، مصر ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
(۸) ابن سعید مغربی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، عمان ۱۹۸۲.
(۹) ابن عبدربه، العقد الفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۰) ابن قتیبه، کتاب الشعر والشعراء، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۰۲.
(۱۱) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۱۲) ابن کلبی، جمهرة النسب، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۱۳) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت (بی تا).
(۱۴) حسن بن عبدالله اصفهانی، بلاد العرب، چاپ حمد جاسر و صالح علی، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۱۵) عبدالله بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۶) احمد بنیحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، چاپ محمد حمیدالله، مصر ۱۹۵۹، ج ۳، چاپ عبدالعزیز دوری، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۱۷) عبدالملک بن محمد ثعالبی، تاریخ غرر السیر: المعروف بکتاب غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، چاپ زوتنبرگ، پاریس ۱۹۰۰، چاپ افست تهران ۱۹۶۳.
(۱۸) عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمار القلوب، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴/۱۹۶۵.
(۱۹) فؤاد حمزه، قلب جزیرة العرب، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۲۰) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، چاپ عبدالرحمان بنیحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۲۱) خلیفة بن خیاط شباب، الطبقات، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۹۶۶ـ ۱۹۶۹.
(۲۲) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۲۳) نصر بن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۲۴) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
(۲۵) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۲۶) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت (بی تا)؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «قبیله بنیحنظله»، شماره۱۹۷۶.