قبول پناهندگی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند به
مؤمنان نسبت به مدعیان
ایمان در قبول پناهندگی آنان
هشدار داده تا از سوء استفاده آنان جلوگیری کنند، و در جای دیگر به
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دستور به پذیرش پناهندگی
مشرکان برای آشنایی با
معارف اسلام دستور داده است.
مؤمنان نسبت به مدعیان
ایمان، در قبول پناهندگی برای جلوگیری از سوء استفاده آنان لازم است هوشیار باشند:
یـایها الذین ءامنوا اذا جاءکم المؤمنـت مهـجرت فامتحنوهن...ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که
زنان با ایمان به عنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را
آزمایش کنید ... .
در
آیات گذشته
سخن از بغض فی الله و قطع
پیوند با
دشمنان خدا بود، اما در آیات مورد بحث سخن از حب فی الله و برقرار ساختن پیوند با کسانی است که از
کفر جدا میشوند و به ایمان میپیوندند. در نخستین آیه از زنان
مهاجر، سخن میگوید، و جمعا هفت دستور در این آیه وارد شده که عمدتا درباره زنان مهاجر، و قسمتی نیز درباره زنان
کافر است.
نخستین دستور درباره آزمایش زنان مهاجرات است، روی سخن را به
مؤمنان کرده، میفرماید: ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که زنان با ایمان به عنوان
هجرت نزد شما آیند، آنها را از خود نرانید، بلکه آزمایش کنید (یا ایها الذین آمنوا اذا جاءکم المؤمنات مهاجرات فامتحنوهن). دستور به
امتحان، با اینکه آنها را مؤمنان نامیده به خاطر آن است که آنها ظاهرا
شهادتین را بر
زبان، جاری میکردند و در سلک اهل ایمان بودند، اما امتحان برای این بود که
اطمینان حاصل شود که این ظاهر با باطن هماهنگ است.
اما نحوه این امتحان چنان که گفتیم به این ترتیب بود که آنها را
سوگند به خدا میدادند که مهاجرتشان جز برای قبول
اسلام نبوده، و آنها باید سوگند یاد کنند که به خاطر دشمنی با
همسر و یا علاقه به
مرد دیگری، یا علاقه به سرزمین
مدینه و مانند آن
هجرت ننمودهاند.
این احتمال نیز وجود دارد که
آیه دوازدهم همین
سوره تفسیری باشد بر کیفیت امتحان زنان مهاجر که (طبق آن باید) با
پیغمبر اسلام صلیاللهعلیهوآله
بیعت کنند که
راه شرک نپویند، و گرد
سرقت و اعمال منافی
عفت، و کشتن فرزندان، و مانند آن نروند، و سر تا پا
تسلیم فرمان
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله باشند. البته ممکن است کسانی در آن سوگند و این بیعت نیز خلاف بگویند اما مقید بودن بسیاری از مردم حتی
مشرکان در آن زمان به مساله بیعت و سوگند به خدا سبب میشد که افراد کمتر
دروغ بگویند، و به این ترتیب امتحان مزبور، گرچه همیشه دلیل قاطعی بر ایمان واقعی آنها نبود اما غالبا میتوانست بیانگر این واقعیت باشد. لذا در جمله بعد میافزاید: خداوند از درون
دل آنها و ایمانشان آگاهتر است (الله اعلم بایمانهن).
خداوند به لزوم پذیرش پناهندگی مشرکان از جانب
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به منظور آشنایی با
معارف اسلام فرمان دادند:
وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلـم الله ثم ابلغه مامنه ذلک بانهم قوم لایعلمون.و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند!
این
آیه متعرض
حکم پناه دادن به مشرکین است که پناه خواهی میکنند، و میفرماید پناهشان بدهید تا کلام خدا را بشنوند، و این سخن هر چند در خلال آیات
برائت و سلب
امنیت از مشرکین جملهای معترضه و یا شبیه به معترضه است، لیکن گفتنش
واجب بود، چون در حقیقت دفع دخل و جواب از توهمی بود که حتما میشد. آری، اساس این
دعوت حقه و
وعد و وعیدش و
بشارت و انذارش و لوازم این وعد و
وعید یعنی
عهد و
پیمان بستنش و یا پیمان شکستنش و نیز
احکام و دستورات جنگیش همه و همه
هدایت مردم است و مقصود از همه آنها این است که مردم را از
راه ضلالت به سوی
رشد و
هدایت برگردانیده و از بدبختی و نکبت
شرک بسوی
سعادت توحید بکشاند.
و لازمه این منظور این است که کمال اهتمام را در رسیدن به آن هدف مبذول داشته و برای هدایت یک گمراه و احیای یک
حق هر چند هم ناچیز باشد از هر راهی که
امید میرود به هدف برسد استفاده شود، و به همین جهت است که خدای تعالی با اینکه از
مشرکین غیر معاهد بیزاری جسته و
خون و
مال و عرض آنان را هدر کرده بود از آنجایی که منظورش این بود که حقی احیاء و باطلی ابطال شود لذا وقتی احتمال میدهد همین مشرکین به راه
راست بیایند همین امید و احتمال تا آنجا که مبدل به یاس و نومیدی از هدایتشان نشود از هر قصد سویی جلوگیری میکند. پس وقتی مشرکی پناه میخواهد تا از نزدیک دعوت دینی را بررسی نموده و اگر آن را حق دید و حقانیتش برایش روشن شد پیروی کند
واجب است او را پناه دهند تا کلام خدا را بشنود، و در نتیجه پرده
جهل از روی دلش کنار رفته و
حجت خدا برایش تمام شود، و اگر با نزدیک شدن و شنیدن باز هم گمراهی و
استکبار خود را ادامه داد و اصرار ورزید البته جزو همان کسانی خواهد شد که در پناه نیامده و امان نیافتهاند، و خلاصه امانی که به آنها داده شده بود باطل گشته و باید به هر وسیله که ممکن باشد
زمین را از لوث وجودش پاک کرد. این آن معنایی است که آیه شریفه و ان احد من المشرکین استجارک فاجره...، به
کمک آیات قبل و بعدش آن را افاده میکند.
بنابراین، معنای آیه چنین میشود: اگر بعضی از این مشرکین که خونشان را هدر کردیم از تو خواستند تا ایشان را در پناه خود امان دهی تا بتوانند نزدت حاضر شده و در امر دعوتت با تو گفتگو کنند ایشان را پناه ده تا کلام خدا را که متضمن دعوت تو است بشنوند و پرده جهلشان پاره شود و این معنا را به ایشان ابلاغ کن تا از ناحیه تو ایمنی کاملی یافته و با خاطر آسوده نزدت حاضر شوند، و این دستور از این جهت از ناحیه خدای متعال
تشریع شد که مشرکین مردمی
جاهل بودند و از مردم جاهل هیچ بعید نیست که بعد از پی بردن به
حق آن را بپذیرند. و این دستور العملها از ناحیه
قرآن و
دین قویم
اسلام نهایت درجه رعایت اصول
فضیلت و حفظ مراسم
کرامت و گسترش
رحمت و
شرافت انسانیت است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۴۰، برگرفته از مقاله «قبول پناهندگی».