• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قبله (مقاله‌دوم)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: قبله.


قبله به کعبه معظّمه گفته می‌شود.
مقصود از کعبه به عنوان قبله، بنا و ساختمان آن نیست، بلکه فضایی است که بنا در آن واقع شده، و محاذی آن تا آسمان و زمین زیر آن تا آخر زمین است.
از آن در باب طهارت، صلات، حج، نکاح و قضاء سخن گفته‌اند.



بسیاری از قدما و برخی از متاخران گفته‌اند: کعبه قبلۀ کسانی است که در مسجد الحرام، و مسجد الحرام قبله کسانی است که در حرم و حرم قبلۀ کسانی است که بیرون از حرم‌اند، لیکن بعضی قدما و اکثر متاخران گفته‌اند: عین کعبه قبله کسانی است که متمکن از استقبال آن باشند، مانند اهل مکّه و جهت کعبه قبلۀ کسانی است که دور از مکّه‌اند.
بنابر قول دوم، در اینکه مراد از جهت کعبه چیست، اختلاف بسیاری وجود دارد.
سمتی که کعبه در آن قرار دارد، سمتی که گمان می‌رود کعبه در آن سمت باشد
[۱۶] شهید اول، ذکری الشیعة، ج۳، ص۱۶۰.
و سمتی که نمازگزار با به کار گرفتن نشانه‌های تعیین شده در شرع، به آن سمت توجه می‌کند از جملۀ اقوال در مسئله است، لیکن - به تصریح برخی - ثمرۀ درخور توجهی بر این اقوال مترتب نیست، زیرا همه فقها گفته‌اند: بر کسی که دور از مکّه می‌باشد، واجب است برای تعیین قبله، نشانه‌های وارد شده در این زمینه را به کارگیرد.


آیا حجر اسماعیل جزء کعبه است تا نماز گزاردن به سوی آن نیز صحیح باشد یا نه‌؟ اختلاف است. اکثر فقها حجر را جزء کعبه ندانسته‌اند.
قبلۀ کسی که بر فراز کعبه است، به قول مشهور، آن مقدار فضایی است که پیش روی او قرار دارد و به هر سمت می‌تواند نماز بگزارد. مقابل مشهور، برخی قائل‌اند چنین فردی به پشت خوابیده و رو به بیت المعمور که در آسمان سوم یا چهارم، محاذی کعبه قرار دارد، نماز می‌خواند.
بنابر قول نخست، خواندن نماز، اعم از فریضه و نافله بر بام کعبه در حال اختیار جایز است، لیکن برخی قائلان قول دوم، آن را مقیّد به حال ضرورت کرده‌اند و ظاهر کلام بعضی، جواز آن است مطلقا.
همچنین بنابر قول مشهور، در درون کعبه، در حال اختیار می‌توان به هر سمت نماز خواند، چه فریضه و چه نافله. برخی نماز فریضه را در حال اختیار جایز ندانسته‌اند.


تحصیل علم به قبله در صورت امکان واجب است و عمل به ظن جایز نیست و در صورت عدم امکان تحصیل علم، به امارات و نشانه‌های ظن‌آور رجوع می‌شود.
در فرض امکان تحصیل علم، آیا گواهی دو فرد عادل [بیّنه] در ثبوت قبله کفایت می‌کند یا نه‌؟ مسئله محل اختلاف است.
بسیاری آن را در صورت حسّی - و نه حدسی - بودن کافی دانسته‌اند. برخی حتی شهادت یک فرد عادل، بلکه ثقه و مورد اعتماد را کافی دانسته‌اند.
در فرض عدم امکان تحصیل علم، آیا عمل به ظن مطلقا جایز است، هرچند تحصیل ظنّ قوی‌تر ممکن باشد، یا تحصیل ظنّ قوی‌تر واجب است‌؟ برخی تصریح به قول دوم کرده‌اند.
در صورت عدم امکان تحصیل ظن به قبله، به قول مشهور، می‌تواند به چهار طرف نماز بگزارد، مگر در تنگی وقت که به یک طرف بسنده می‌کند. برخی خواندن یک نماز به یکی از چهار طرف را مطلقا کافی دانسته‌اند.
[۳۷] بابویه قمی، علی بن حسن و عمانی، حسن بن علی، رسالتان مجموعتان من فتاوی العلمین، ص۲۹.

آیا در صورت امکان اجتهاد (تحصیل ظن به قبله) ترک اجتهاد و نماز گزاردن به چهار سمت جایز است یا نه‌؟ مسئله اختلافی است. اکثر قائل به قول دوم شده‌اند.
[۴۰] حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامة، ج۳، ص۱۹۲.



فقها برای دستیابی به قبله راه‌هایی تعیین کرده‌اند. برخی از آنها موجب علم و یقین به قبله می‌شود که عبارت‌اند از:

۱. مشاهده کعبه.
۲. اِخبار معصوم (علیه‌السّلام).
۳. نصب محراب از سوی معصوم (علیه‌السّلام) یا نماز گزاردنِ وی در آن، در صورت علم به عدم تیامن و تیاسر از قبله و تقیّه معصوم (علیه‌السّلام) هنگام اقامۀ نماز. البته تحصیل علم به وجود چنین محرابی در عصر کنونی مشکل است.
۴. قبر معصوم (علیه‌السّلام)، در صورتی که عدم تغییر قبر و مطابقت ظاهر آن با وضع جسد مبارک معلوم باشد وگرنه مفید ظن خواهد بود.
۵. خورشید، که در دو روز از سال، هفتم خرداد و بیست و پنجم تیر، هنگام ظهر به وقت مکّه بر سر ساکنان مکّه قرار می‌گیرد، به گونه‌ای که در این دو روز در مکّه شاخص هیچ سایه‌ای ندارد. در وقت یاد شده، کسی که رو به سمت خورشید دارد، رو به قبله خواهد بود. برای دقت بیشتر در این هنگام می‌توان شاخصی روی زمین نصب کرد، خلاف سایۀ شاخص جهت دقیق قبله را نشان می‌دهد.
این راه، راهی علمی و دقیق می‌باشد.
[۴۵] حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۴۵.
[۴۶] حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۵۹.

۶. دایرۀ هندی، از راه‌های تحصیل علم به قبله رجوع به قواعد ریاضی است که در علم هیئت بیان شده است. این راه، دقیق‌ترین روش تعیین قبله به شمار می‌رود.
[۴۷] حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۳۳.
دایرۀ هندی از این جمله است.
این دایره در زمینی هموار و صاف ترسیم می‌شود، بدین‌گونه که ابتدا خط نصف النهار و خط اعتدال (خط مشرق و مغرب) آن به دست می‌آید و دایره با این دو خط به چهار بخش برابر تقسیم می‌گردد. سپس هر یک از چهار بخش به نود جزء تقسیم می‌شود.
چنانچه طول جغرافیایی بلد از طول جغرافیایی مکّه بیشتر باشد، به‌اندازۀ تفاوت بین دو طول از نقطۀ جنوب یا شمال به سمت مغرب شمرده می‌شود و اگر طول بلد از طول مکّه کمتر باشد، به سمت مشرق شمرده می‌شود و اگر عرض جغرافیایی شهر از عرض مکه کمتر باشد، از نقطه مشرق یا مغرب به‌اندازۀ تفاوت دو عرض به سمت شمال، و اگر بیشتر باشد، به سمت جنوب شمرده می‌شود. آنگاه از منتهای اجزای طولی، خطی موازی با خط نصف النهار و از منتهای اجزای عرضی، خطی موازی با خط اعتدال خارج می‌شود. این دو خط (طولی و عرضی) در نقطه‌ای غیر از مرکز دایره یکدیگر را قطع می‌کنند، سپس بین مرکز دایرۀ هندی و بین نقطۀ تقاطعِ دو خط را با خطی به هم وصل می‌کنیم. این خط سمت قبله را نشان می‌دهد.
نشانۀ یاد شده در بلاد شمالی که عرض آنها برابر با عرض مکّه است، کاربرد ندارد. در صورتی که طول بلد مساوی با طول مکّه باشد، قبلۀ آن شهر نقطۀ جنوب در دایرۀ هندی است، به شرط آنکه عرض شمالی آن بیشتر از عرض مکّه باشد. در غیر این صورت، نقطۀ شمال در دایرۀ هندی، سمت قبله می‌باشد، خواه عرض شمالی‌اش کمتر از عرض مکّه باشد یا عرض نداشته باشد و یا عرضش جنوبی باشد.
این نشانه و راه نیز برای دستیابی به جهت کعبه، دقیق و تحقیقی است، هرچند برای دستیابی به خود کعبه تقریبی می‌باشد.
[۴۹] حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۶۹-۴۷۶.

۷. تواتر و شیاع به قول برخی، لیکن برخی دیگر بر حصول علم از راه تواتر و شیاع اشکال کرده‌اند، زیرا ممکن است منشا تواتر نشانه‌های ظنّی باشد.



در کلمات فقها راه‌های متعددی برای دستیابی به قبله ذکر شده که برخی منصوص و برخی غیر منصوص‌اند. این راه‌ها عبارت‌اند از:

۱. قبله بلد: برای تعیین قبله، بر قبلۀ شهرها و روستاهای مسلمان‌نشین که از گورستان عمومی، محراب مساجد و مانند آن به دست می‌آید، می‌توان اعتماد کرد و در این مسئله بین فرضی که شخص بتواند از دیگر امارات و قراین قبله را به دست آورد یا نتواند، تفاوتی نیست.
برخی اعتماد بر آن را در فرض امکان تحصیل علم به قبله جایز ندانسته‌اند.
۲. ستارۀ جُدَی: از امارات تشخیص قبله که در روایات و به تبع در کلمات فقها آمده ستارۀ جُدَی است که ساکن و ثابت است و حرکت چندانی ندارد، بدین‌گونه که ساکنان مرکزی عراق، همچون کوفه، نجف و بغداد، این ستاره را به پشت شانۀ راست، اهالی بصره و مناطق شرقی عراق و صنعا محاذی گوش راست، ساکنان موصل و مناطق غربی عراق، میان دو کتف، مردم شام پشت شانۀ چپ، ساکنان عدن میان دو چشم و اهالی حبشه و نوبه محاذی گوش چپ خود قرار می‌دهند.
۳. نشانه‌های دیگر: علاوه بر آنچه ذکر شد، راه‌های دیگری برای تشخیص قبله در کلمات فقها با استفاده از قواعد علم هیئت ذکر شده است، مانند قرار دادن مشرق و مغرب بر سمت چپ یا راست در مناطقی که طول جغرافیایی آنها برابر با مکّه و عرض آنها بیشتر یا کمتر از عرض مکّه می‌باشد و استفاده از موقعیت ستارگانی چون بنات نعش، ثریا و سهیل و نیز منازل ماه که در حقیقت به موقعیت ستارگان بر می‌گردد. این بخش از نشانه‌ها برای تشخیص قبله مورد اشکال قرار گرفته است.



برای قبله احکامی ذکر شده است.

۶.۱ - سهولت امر قبله

برخی گفته‌اند: آنچه از ادلۀ شرعی استفاده می‌شود سهولت در امر قبله و اکتفا به جهتی است که عرف آن را جهت مسجد الحرام می‌داند، از این‌رو، تودۀ مردم مکلّف به رجوع به علم هیئت و استخراج راه‌های بیان شده در این علم برای تشخیص قبله نمی‌باشند. در مقابل، برخی دیگر، چنین تسامح و توسعه‌ای را در امر قبله نپذیرفته‌اند.

۶.۲ - تیاسر در قبله

تیاسر، یعنی‌ اندکی میل به چپ برای ساکنان عراق، هنگام توجه به قبله بنابر قول مشهور مستحب است. ظاهر کلام برخی قدما وجوب آن است. در مقابل، برخی متاخران، استحباب و حتی جواز آن را ضعیف دانسته‌اند.

۶.۳ - قبلۀ نابینا

نابینا و نیز فردی که ناتوان از تشخیص قبله است، می‌تواند در امر قبله بر دیگری اعتماد کند، خواه آن فرد خودش قبله را به دست آورده باشد یا از اِخبار دیگران.

۶.۴ - تعارض در قبله

کسی که پس از تلاش در امر قبله، به سمتی خاص، ظن پیدا کرده است، در صورتی که فرد ثقه‌ای قبله را سمتی دیگر معرفی کند، در اینکه کوشش شخصی فرد مقدّم است یا خبر ثقه، اختلاف است. مشهور، حاصل کوشش فرد را مقدّم بر نظر دیگری می‌دانند. برخی نیز مبنای تقدّم را قوی‌تر بودن هر کدام از دو ظن دانسته‌اند.

۶.۵ - نماز در مسجد الحرام

صفوف نمازگزاران در مسجد الحرام باید به گونه‌ای باشد که همۀ مامومان رو به کعبه باشند و نماز کسانی که روبه کعبه نیستند باطل است. آیا اقامۀ نماز جماعت به صورت استداره‌ای - آن‌گونه که هم‌اکنون اقامه می‌شود - جایز است یا نه‌؟ مسئله اختلافی است، بنابر قول به جواز، ماموم نباید بر حسب دایره جلوتر از امام بایستد.

۶.۶ - احکام استقبال

استقبال - یعنی رو به قبله کردن - یا واجب است یا حرام یا مستحب و یا مکروه.

۶.۶.۱ - واجب

شرط صحّت نماز واجب و قضای اجزای فراموش شدۀ آن و نیز به قول مشهور، نماز مستحب در حال استقرار - و نه حرکت - استقبال قبله است.
چنانچه استقبال قبله در همۀ حالات برای نمازگزار ممکن نباشد، مانند کسی که ناگزیر از نماز گزاردن در حال سواره است، رعایت قدر ممکن، واجب است و اگر به هیچ‌وجه ممکن نباشد، وجوب استقبال ساقط خواهد بود.
استقبال برای نمازگزارِ ایستاده با رو به قبله بودن جلوِ بدن و برای نمازگزار نشسته با رو به قبله بودنِ صورت، سینه و سرِ دو زانو و برای کسی که به پهلو خوابیده با قرار دادن صورت و جلوِ بدن به سمت قبله و کسی که به پشت خوابیده با قرار دادن کف پا به سمت قبله، به گونه‌ای که با برخاستن، صورت و جلو بدنش رو به قبله قرار گیرد، تحقق می‌یابد.
ترک عمدی استقبال موجب بطلان نماز است، لیکن در صورت معلوم نبودن قبله، چنانچه نمازگزار برای شناسایی قبله تلاش کرده و به سمتی که گمان قبله بودن می‌رفته، نماز گزارده، سپس معلوم شده گمان او نادرست بوده است، نمازش صحیح است، به شرط آنکه انحرافش از قبله کمتر از نود درجه (بین مشرق و مغرب) باشد. البته در صورت کشف خطا در اثنا باید به سمت قبله برگردد، و اگر انحراف نود درجه یا بیشتر باشد و قبل از خروج وقت نماز متوجه شود، نماز اعاده می‌شود.
اگر پس از خروج وقت متوجه شود، در صورتی که انحراف به حدّ استدبار بوده، در وجوب اعادۀ نماز و عدم آن اختلاف است. مشهور میان متاخران عدم وجوب اعاده است.
در الحاق فراموش کننده قبله و نیز جاهل به حکم (وجوب استقبال) یا موضوع (قبله) به مورد یاد شده اختلاف است.
قول مشهور صحّت نماز مطلقا در انحراف کمتر از نود درجه است.
به قول منسوب به مشهور، بر مکلّفان واجب کفایی است که محتضر مسلمان را رو به قبله بخوابانند، بدین‌صورت که او را به پشت بخوابانند، به گونه‌ای که کف پاهایش به سمت قبله باشد.
به قول مشهور، واجب است میّت مسلمان را در قبر رو به قبله بگذارند، بدین‌صورت که او را به پهلوی راست بخوابانند، به گونه‌ای که جلوِ بدنش به سمت قبله باشد.
واجب است هنگام ذبح یا نحر موضع ذبح یا نحر و نیز جلوِ بدن حیوان رو به قبله باشد. در وجوب استقبال ذابح و نحر کننده اختلاف است.

۶.۶.۲ - حرام

به قول مشهور، تخلّی رو و پشت به قبله حرام است. برخی حرمت آن را به فضای باز، همچون بیابان اختصاص داده و در فضای بسته، همچون ساختمان قائل به کراهت شده‌اند. برخی نیز مطلقا آن را مکروه دانسته‌اند.

۶.۶.۳ - مستحب

روبه قبله بودن، بویژه در این حالات مستحب است: در حال دعا، ذکر، تلاوت قرآن، سجده شکر، سجدۀ تلاوت، نشستن در مسجد، بلکه مطلق نشستن، خوابیدن، زیارت قبور مؤمنان و گفتن اذان و اقامه. مستحب است هنگام کفن کردن میّت، او را رو به قبله قرار دهند. در اینکه مستحب است هنگام تلقین میّت، تلقین کننده رو به قبله باشد یا رو به میّت، اختلاف است.
مستحب است در مجلس لعان، حاکم پشت به قبله و زن و مرد، در برابر حاکم و رو به قبله باشند. چنان‌که مستحب است قاضی پشت به قبله و دو طرف دعوا، مقابل او، رو به قبله باشند، بویژه هنگام سوگند خوردن از آداب زیارت معصومان (علیهم‌السّلام) این است که زائر رو به قبر شریف و پشت به قبله باشد.
به تصریح برخی، رو به قبله بودن هنگام رمی جمره اولی و وسطی مستحب است، لیکن در رمی جمره عقبه پشت به قبله و رو به جمره بودن استحباب دارد.
مستحب است حاجی هنگام حلق رو به قبله باشد.

۶.۶.۴ - مکروه

آمیزش در حالت رو و پشت به قبله بودن مکروه است، چنان‌که پوشیدن شلوار، بلکه هر کاری که رو به قبله انجام دادن آن با تعظیم کعبه منافات داشته باشد، کراهت دارد.


۱. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۱۶۰.    
۲. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۹۳.    
۳. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۵، ص۱۷۴.    
۴. شیخ طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، ص۲۵۷.    
۵. قاضی ابن براج، عبدالعزیز بن برّاج، المهذب، ج۱، ص۸۴.    
۶. حلبی، علی بن حسین، اشارة السبق، ص۸۶.    
۷. ابن حمزه‌ طوسی، محمد بن علی، الوسیلة، ص۸۵.    
۸. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۳۷۲-۳۷۵.    
۹. ابن ادریس حلی، کتاب السرائر، ج۱، ص۲۰۴.    
۱۰. فاضل آبی، حسن بن ابی‌طالب، کشف الرموز، ج۱، ص۱۳۱.    
۱۱. علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ج۳، ص۷-۸.    
۱۲. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۳، ص۱۵۸.    
۱۳. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۴۸.    
۱۴. محقق حلی، المعتبر، ج۲، ص۶۶.    
۱۵. علامه حلی، نهایة الاحکام، ج۱، ص۳۹۲.    
۱۶. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۳، ص۱۶۰.
۱۷. مقدس اردبیلی، مجمع الفائده، ج۲، ص۵۸.    
۱۸. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۲۱.    
۱۹. شهید اول، ذکری الشیعة، ج۳، ص۱۵۸.    
۲۰. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۲۱.    
۲۱. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۱۶۱-۱۶۳.    
۲۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۲۶-۳۲۸.    
۲۳. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۵، ص۱۷۵.    
۲۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۳۷۷.    
۲۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۵۳.    
۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۴۹-۳۵۲.    
۲۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۳۹۳-۳۹۶.    
۲۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۸۳-۳۸۷.    
۲۹. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۹۶.    
۳۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۹۱.    
۳۱. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۷.    
۳۲. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۱۱، ص۴۳۴-۴۳۵.    
۳۳. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۱۸۷.    
۳۴. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۳۵-۱۳۸.    
۳۵. حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامة، ج۳، ص۲۰۵ - ۲۱۰.    
۳۶. قمی، ابوالقاسم، غنائم الایام، ج۲، ص۳۸۱.    
۳۷. بابویه قمی، علی بن حسن و عمانی، حسن بن علی، رسالتان مجموعتان من فتاوی العلمین، ص۲۹.
۳۸. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۳۶.    
۳۹. قمی، ابوالقاسم، غنائم الایام، ج۲، ص۳۸۱-۳۸۲.    
۴۰. حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامة، ج۳، ص۱۹۲.
۴۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۸۴.    
۴۲. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۰۱.    
۴۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۸۲.    
۴۴. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۵، ص۱۹۰-۱۹۱.    
۴۵. حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۴۵.
۴۶. حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۵۹.
۴۷. حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۳۳.
۴۸. شیخ بهائی، الحبل المتین، ص۱۹۷.    
۴۹. حسن‌زاده آملی، حسن، دروس فی معرفة الوقت و القبلة، ص۴۶۹-۴۷۶.
۵۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۳۹۳ - ۳۹۴.    
۵۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۴۰۵-۴۰۶.    
۵۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.    
۵۳. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۲۹۹.    
۵۴. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۵، ص۱۸۷-۱۹۳.    
۵۵. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۱۷۴-۱۸۵.    
۵۶. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۲۱.    
۵۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۳۸۷.    
۵۸. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۱۸۹-۱۹۰.    
۵۹. همدانی، آقا رضا، مصباح الفقیه، ج۱۰، ص۲۷-۳۲.    
۶۰. نراقی، احمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۱۹۱.    
۶۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۷۴.    
۶۲. شیخ طوسی، المبسوط، ج۱، ص۷۸.    
۶۳. محقق کرکی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۵۶.    
۶۴. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱، ص۱۵۵.    
۶۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۹۷-۴۰۳.    
۶۶. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۵۳.    
۶۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۳۹۹.    
۶۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۳۹۱ - ۳۹۲.    
۶۹. همدانی، آقا رضا، مصباح الفقیه، ج۱۰، ص۷۶.    
۷۰. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۴، ص۳۳۱-۳۳۲.    
۷۱. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۱، ص۱۱۸-۱۱۹.    
۷۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۲-۴.    
۷۳. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۱۰.    
۷۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۷، ص۴۲۵.    
۷۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۱۹.    
۷۶. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۱۱.    
۷۷. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۴۲۹ - ۴۴۰.    
۷۸. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۵، ص۲۲۷-۲۳۱.    
۷۹. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۴۴۰.    
۸۰. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۳۵.    
۸۱. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه، ج۵، ص۲۲۷-۲۳۰.    
۸۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۶.    
۸۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۲۹۶.    
۸۴. حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروة، ج۵، ص۲۲۵-۲۲۶.    
۸۵. خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعة الخوئی، ج۱۲، ص۳۶.    
۸۶. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۱، ص۲۱۵.    
۸۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲، ص۷-۸.    
۸۸. موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۱، ص۱۵۸.    
۸۹. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.    
۹۰. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۴۰۸.    
۹۱. کاشف الغطاء، جعفر، کشف الغطاء، ج۲، ص۲۴۵.    
۹۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۴، ص۱۷۱.    
۹۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۳۲۲.    
۹۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۹۲.    
۹۵. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۷۸.    
۹۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۳۲۴-۳۲۵.    
۹۷. شهید ثانی، مسالک الافهام، ج۱۰، ص۲۳۴.    
۹۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۰، ص۷۴.    
۹۹. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۲، ص۲۳.    
۱۰۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۷، ص۴۲۱.    
۱۰۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۰، ص۱۰۲.    
۱۰۲. حلبی، علی بن حسین، اشارة السبق، ص۱۳۸.    
۱۰۳. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۳.    
۱۰۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۲.    
۱۰۵. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۱، ص۴۵۳.    
۱۰۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۴۶.    
۱۰۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۹، ص۵۹.    
۱۰۸. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۳۱۳.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۶، ص۴۸۰.    






جعبه ابزار