قاعده لاشَکَ فی النافِلَة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعدۀ لاشَکَ فی النافِلَة از
قواعد فقهی به معنای عدم ترتّب آثار
شک بر شک پدید آمده در
نماز مستحب است.
از آن در باب
صلات و نیز برخی کتابهای قواعد فقهی سخن گفتهاند.
مقصود از نفی شک، نفی تشریعی است نه تکوینی، بدینمعنا که آثاری که
شارع مقدس بر شک در
نماز واجب، مترتب کرده است، بر شک در نماز مستحب مترتّب نمیگردد.
شک در نماز واجب یا در عدد رکعات نماز است و یا در اجزا و افعال آن. شک در رکعات، در نماز دو رکعتی، همچون
نماز صبح و سه رکعتی، همانند
نماز مغرب، بنابر
قول مشهور موجب بطلان نماز میشود و در نمازهای چهار رکعتی، در صورت عروض شک در دو رکعت آخر، بنا بر اکثر گذاشته و
نماز احتیاط خوانده میشود.
به شک در اجزا و افعال نماز واجب، در فرض گذشتن از محل جزء، مانند شک در
رکوع پس از رفتن به
سجده، اعتنا نمیشود و در فرض نگذشتن از محل، جزء مشکوک به جا آورده میشود، بنابراین، آثار شک در عدد رکعات، بطلان نماز و یا بنا گذاشتن بر اکثر و گزاردن نماز احتیاط و در اجزای نماز، تدارک جزء مشکوک در صورت نگذشتن از محل آن و بیاعتنایی به شک در صورت گذشتن از محل است.
بحثی که در اینجا مطرح است این است که آیا قاعدۀ یاد شده همۀ آثار شک را برمیدارد، چه در عدد رکعات نماز مستحب و چه در اجزا و افعال آن و یا تنها آثار شک در رکعات را بر میدارد؟ مسئله محل اختلاف است. بنابر هر دو قول، در صورت شک در رکعات، نمازگزار مخیّر است در نماز مستحب، اعم از دو رکعتی، سه رکعتی و چهار رکعتی، بنا را بر اکثر یا اقل بگذارد، هرچند افضل بنا گذاشتن بر اقل است، بنابراین، شک در عدد رکعات نمازهای مستحب مطلقا موجب بطلان نخواهد شد، چنانکه نماز احتیاط نیز در آن لازم نیست.
بنابر قول نخست، بر شک در افعال و اجزای نماز مستحب، مانند شک در رکوع، سجود و یا
تکبیرة الاحرام، نیز اثری مترتب نمیشود، بدینمعنا که تدارک آن حتی در محل لازم نیست.
آیا آثار سهو به معنای
فراموشی و غفلت که در نماز واجب جریان دارد، مانند
سجده سهو به سبب ترک بعضی اجزا و غیر آن، یا قضای جزء فراموش شده پس از اتمام نماز و یا بطلان نماز بر اثر زیادتی رکن، حتی از روی سهو، در نماز مستحب نیز جریان مییابد یا نه؟ سجده سهو در
نماز نافله نیست،
لیکن نسبت به دیگر آثار سهو، دیدگاهها مختلف است.
نافله سه گونه است:
۱) نافله بالذات و بالفعل؛ یعنی هم بر حسب ذات مستحب است و هم هنگام به جا آوردن آن.
۲) نافله بالعرض، مانند
نماز عید که با حضور
امام (علیهالسّلام) و بسط ید او واجب و در
دوران غیبت، مستحب است.
۳) نافله بالذات که به سببی از اسباب، همچون
نذر،
عهد یا
قسم واجب شده است.
آیا مقصود از نافله در قاعده همۀ اقسام آن است؟ قدر متیقن از نافله در قاعده، قسم نخست است، اما نسبت به دو قسم دیگر، برخی ملاک در جریان قاعده را نافله بالذات بودن دانستهاند، هرچند به سببی از اسباب به جا آوردن آن واجب شده باشد. برخی نیز ملاک را نافله بالفعل دانستهاند، هرچند در اصل واجب بوده است.
دلیل قاعده بر ادلۀ اولیۀ دلالت کننده بر ثبوت احکام شک،
حاکم است، بدینمعنا که موضوع احکام در آن ادله، شک است و دلیل قاعده، شک در نافله را تعبداً بر میدارد و میگوید در نافله شک منتفی است، بنابراین، دلیل قاعده، موضوع احکام شک در ادلۀ اولیه را منتفی میسازد و با انتفای موضوع، حکم آن نیز منتفی میگردد.
بر اعتبار و حجیت قاعدۀ یاد شده به
روایات و
اجماع استناد شده است.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۳۶۳.