قاعده استحاله تأثیر معدوم در موجود
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعدۀ استحالۀ تاثیر معدوم در موجود از
قواعد عقلی به معنای این است که معدوم منشا اثر نیست و اثر همواره از شیء موجود ناشی میشود. بنابراین، معدوم نمیتواند اثرگذار در شیء موجود باشد. به آن در برخی ابواب
معاملات استناد کردهاند.
مفاد قاعدۀ یاد شده به اجمال این است که معدوم منشا اثر نیست و اثر همواره از شیء موجود ناشی میشود. بنابراین، معدوم نمیتواند اثرگذار در شیء موجود باشد.
قاعدۀ یاد شده از قواعد عقلی است و مستند آن نیز
حکم عقل است؛
لیکن در مسائلی بدان استناد شده است، از جمله در معاملات، در بحث
عقد فضولی که آیا اجازه کاشف از صحّت عقد از هنگام وقوع آن توسط
فضولی است یا ناقل و اینکه آثار عقد از زمان اجازه بر آن بار میشود؟ اختلاف است. قائلان به کشف بر قائلان به نقل اشکال کردهاند که لازمۀ قول به نقل، تاثیر معدوم (عقد سابق که هنگام اجازه موجود نیست) در موجود میباشد که عبارت است از نقل و انتقال هنگام اجازه و آن طبق قاعدۀ یاد شده محال است. بنابراین، اجازه باید کاشف باشد نه ناقل.
برخی از اشکال فوق پاسخ داده و گفتهاند:
عقد عبارت است از اعتبار نفسانی که با لفظ ابراز میشود و با انعدام لفظ پس از حدوث آن، اعتبار نفسانی نزد طرفین عقد باقی میماند و اجازه در اعتبار نفسانی (نقل و انتقال ملک) در موجود تاثیر میگذارد نه در معدوم که الفاظ عقد باشد. علاوه بر آن، علل شرعی، معرّفات (علامت و نشانه)اند نه مؤثرات. از اینرو، اشکالی ندارد هنگام وجود اثر، علت شرعی آن معدوم باشد.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۶۲.