فَکّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَکّ:(فَكُّ رَقَبَةٍ) «فَکّ» (به فتح فاء و تشدید کاف) به معنای جدا كردن است.
منظور از
(فَكُّ رَقَبَةٍ) ظاهرا همان آزاد كردن بردگان و بندگان است.
در حديثى آمده است كه مردى اعرابى خدمت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمده و عرض كرد اى رسول خدا! عملى به من تعليم كن كه مرا داخل
بهشت كند، فرمود:
«
إنْ كُنتَ أقْصَرْتَ الخُطْبَةَ لقد عَرَضْتَ المَسألَةَ» اگرچه سخن كوتاهى گفتى، اما مطلب بزرگى
سوال كردى (يا اينكه گرچه سخن كوتاهى گفتى اما مقصود خود را به خوبى بيان كردى) سپس افزود: «
أعتِقِ النَّسمةَ و فُكَّ الرَّقَبَةَ» بردگان را آزاد كن و گردنها را (از طوق بردگى) بگشا.
به موردی از کاربرد «فَکّ» در قرآن، اشاره میشود:
(فَكُّ رَقَبَةٍ) «آزاد كردن بردهاى.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
(فَكُّ رَقَبَةٍ) يعنى آزاد كردن برده.
ممكن هم هست تقدير كلام هى (عقبة) فك رقبة باشد، يعنى عقبه عبارت است از آزاد كردن برده، پس مراد از عقبه، خود آزاد كردن است، كه عملى از اعمال آدمى است، و مراد از اقتحام اين عمل، آوردن آن است، و معلوم است كه آوردن عمل همان عمل است.
با اين بيان
فساد گفتار بعضى از مفسرين روشن مىشود كه گفتهاند: فک رقبه، اقتحام
عقبه است، نه خود عقبه، پس بايد مضافى در اينجا حذف شده باشد، كه ضميرى به آن برگردد، و خلاصه تقدير كلام و ما ادريك ما اقتحام العقبه، هو- اى الاقتحام- فک رقبه- و تو نمىدانى اقتحام عقبه چيست، آن- يعنى اقتحام عقبه- عبارت از بنده آزاد كردن است مىباشد.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «فک»، ج۳، ص ۴۹۰.