• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فَلَق (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





فَلْق، فَلَق: (فالِقُ الإِصْباحِ)
«فَلَق» (بر وزن شفق) از مادّه‌ «فَلْق» (بر وزن خلق) در اصل، به معناى شكافتن چيزى و جدا كردن بعضى از بعضى ديگر است، و از آنجا كه به هنگام دميدن سپيده صبح، پرده سياه شب مى‌شكافد، اين واژه به معناى طلوع صبح، به كار رفته، همان گونه كه «فجر» نيز به همين مناسبت بر طلوع صبح‌ اطلاق مى‌شود.
بعضى آن را به معناى همه مواليد و تمام موجودات زنده، اعم از انسان، حیوان و گیاه مى‌دانند؛ چرا كه تولد اين موجودات كه با شكافتن دانه و تخم و مانند آن صورت مى‌گيرد، از عجيب‌ترين مراحل وجود آنها است، و در حقيقت، هنگام تولد، جهش عظيمى در آن موجود رخ مى‌دهد و از جهانى به جهان ديگرى گام مى‌نهد.
بعضى نيز مفهوم «فلق» را از اين هم گسترده‌تر گرفته‌اند، و آن را به هر گونه آفرينش و خلقت، اطلاق كرده‌اند؛ چرا كه با آفرينش هر موجود، پرده عدم شكافته مى‌شود و نور وجود آشكار مى‌گردد.
هر يک از اين معانى سه‌گانه (طلوع صبح- تولد موجودات زنده- آفرينش هر موجود) پديده‌اى است عجيب، كه دليل بر عظمت پروردگار و خالق و مدبر آن است، و توصيف خداوند به اين وصف، داراى مفهوم و محتواى عميقى است.
در بعضى از احاديث نيز آمده: «فلق» چاه، يا زندانی در دوزخ است، و همچون شكافى در دل جهنم خودنمايى مى‌كند. اين روايت، ممكن است، اشاره به مصداقى از مصداق‌هاى آن باشد، نه اين كه مفهوم گسترده «فلق» را محدود كند.



ترجمه و تفسیر آیات مرتبط با فَلَق:

۱.۱ - آیه ۹۶ سوره انعام

(فَالِقُ الإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) (او شكافنده صبح است؛ و شب را مايه آرامش، و خورشید و ماه را وسيله حساب قرار داده است؛ اين، اندازه‌گيرى خداوند تواناى داناست.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: چون در شكافتن صبح و موقع استراحت قرار دادن شب و همچنين حركت ماه و خورشيد كه باعث پديد آمدن شب و روز و ماه و سال مى‌گردد، تقدير عجيبى به كار رفته و در نتيجه اين تقدير موجب انتظام نظام معاش انسان و مرتب شدن زندگى او شده است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)

۱.۲ - آیه ۱ سوره فلق

(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) (بگو: پناه مى‌برم به پروردگار سپيده صبح!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: فلق يعنى آن لحظه‌اى كه نور گريبان ظلمت را مى‌شكافد و سر بر مى‌آورد. و بنا بر اين، معناى آيه چنين مى‌شود: بگو من پناه مى‌برم به پروردگار صبح، پروردگارى كه آن را فلق مى‌كند و مى‌شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله پناه بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست. ولى بعضى‌ از مفسرين گفته‌اند: مراد از كلمه فلق هر چيزى است كه از كتم عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم وجود است، در نتيجه رب فلق مساوى با رب مخلوق است. بعضى‌ ديگر گفته‌اند: كلمه فلق نام چاهى است در جهنم. مؤيد اين قول بعضى‌ از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده است. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. انعام/سوره۶، آیه۹۶.    
۲. فلق/سوره۱۱۳، آیه۱.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۴۵.    
۴. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۲۹.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۴۵.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۴۹۳.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۹۶.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۰.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۳۹۸.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۸۷.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۱۹۶.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۴.    
۱۳. فلق/سوره۱۱۳، آیه۱.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۶۰۴.    
۱۵. رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۳۶۷.    
۱۶. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۱۵، ص۵۱۹.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۸۰.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۹۲.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۳۸۲.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۶۵.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «فَلَق»، ص۴۲۴.    






جعبه ابزار