فَرْغ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَرْغ (به فتح فاء و سکون راء) و
فَراغ (به فتح فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای دست كشيدن از كار است. مواردى از این واژه و مشتقات آن در «
نهج البلاغه» آمده است.
فَرْغ و
فَراغ : به معنای دست كشيدن از كار است. «
الفراغ خلاف الشغل»
اِفْراغ (به کسر الف): ريختن شىء روان است براى خالى گذاشتن.
حضرت در جواب
طلحه و
زبیر كه چرا در كارها با آنها
مشورت نمىكند فرمود:
«فَإِنَّ ذلِكَ أَمْرٌ لَمْ أَحْكُمْ أَنَا فِيهِ بِرَأْيِي، ... بَلْ وَجَدْتُ أَنَا وَ أَنْتُما مَا جَاءَ بِهِ رَسُولُ اللهِ (صلىاللهعليهوآله) قَدْ فُرِغَ مِنْهُ، فَلَمْ أَحْتَجْ إِلَيْكُمَا فِيَما قَدْ فَرَغَ اللهُ مِنْ قَسْمِهِ» يعنى «پس در آنچه كه
خداوند از تقسيم بندى آن فراغت يافته و حكم آن را تمام كرده نيازى به رأى شما نيست.»
(شرحهای خطبه:
)
در خطبه ای دیگر درباره سرنوشت خويش فرموده اند:
«وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فيَّ بِرَسُولِ اللهِ (صلىاللهعليهوآله) أَلاَ وَ إِنِّي مُفْضِيهِ إلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ ... وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ ... وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي ألاَّ أَفْرَغَهُ فِي أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ» يعنى «آن حضرت همه سرگذشتها را در گوش من ريخت و گفت و به من رسانيد. من هم به اهلش خواهم گفت.»
(شرحهای خطبه:
)
در خطبه ای در مورد وظایف رییس حکومت چنین میفرمایند:
«الْجَفِيرِ الْفَارِغِ» يعنى «تیردان خالى»
(شرحهای خطبه:
)
از این ماده چند مورد در «نهج» آمده است.
•
بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله « فرغ »، ج۲، ص۸۱۴.