فلسفه انذار (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فلسفه
انذار با توجه به
آیات قرآن عبارت است از:
اتمام حجّت بر مردم، از اهداف و فلسفههاى انذارهاى پيامبران الهى:
«رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ...؛
پيامبراني كه بشارت دهنده و بيم دهنده بودند، تا براي مردم بعد از اين پيامبران بر خدا حجتي باقي نماند (و بر همه اتمام حجت شود) ....»
اتمام حجّت بر
اهل کتاب، از اهداف انذارهاى
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله:
«يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ ...؛
اي اهل كتاب! رسول ما به سوي شما آمد در حالي كه بدنبال فترت ميان پيامبران، حقايق را براي شما بيان ميكند مبادا (روز قيامت بگوئيد نه بشارت دهنده اي به سوي ما آمد، و نه بيم دهنده اي ....»
اتمام حجّت بر
کافران، فلسفه انذارهاى پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به آنان:
«وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ ...• لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ؛
ما هرگز
شعر به او نياموختيم، و شايسته او نيست ... هدف اين است كه افرادي را كه زنده اند انذار كند و بر كافران اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد.»
انذار
فقیهان و عالمان دين، زمينه بر حذر داشتن مردم از
گناه:
«... فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ؛
... چرا از هر گروهي، طايفه اي از آنان كوچ نميكند (و طايفه اي بماند) تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهي پيدا كنند و به هنگام بازگشت به سوي قوم خود آنها را انذار نمايند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداري كنند.»
ايجاد روح
تقوا، از اهداف انذارها و تهديدهاى خداوند:
«لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ؛
براي آنها از بالاي سرشان سايبانهائي از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهائي از آتش است، اين چيزي است كه خداوند با آن بندگانش را تخويف ميكند، اي بندگان من از نافرماني من بپرهيزيد.»
گرايش مردم به تقوا، از فلسفههاى انذار پيامبر صلیاللهعلیهوآله به وسيله
قرآن:
۱. «وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ؛
به وسيله آن (قرآن) كساني را كه از روز حشر و رستاخيز ميترسند، بيم ده، (روزي كه در آن روز) ياور و سرپرست و شفاعت كنندهاي جز او (خدا) ندارند، شايد پرهيزكاري پيشه كنند.»
۲. «وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ...؛
و اينگونه آنرا قرآني عربي (فصيح و گويا) نازل كرديم، و انواع وعيدها (و انذار) را در آن بازگو نموديم، شايد آنها تقوا پيشه كنند ....»
پندگیری مردم، از فلسفههاى انذار
انبیا:
«وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ • ذِكْرَى وَمَا كُنَّا ظَالِمِينَ؛
ما هيچ شهر و دياري را هلاك نكرديم مگر اينكه انذار كنندگاني براي آنها بود. تا متذكر شوند، و ما هرگز
ستمگر نبوديم.»
تذكّر و پندگيرى مردم
عرب، فلسفه انذار پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله با يادآورى قصّه
موسی علیهالسلام:
«وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ؛
تو در طرف طور نبودي زماني كه ما
ندا داديم، ولي اين رحمتي از سوي پروردگار تو بود (كه اين اخبار را در اختيارت نهاد) تا به وسيله آن قومي را انذار كني كه قبل از تو هيچ انذار كننده اي براي آنها نيامده، شايد متذكر گردند.»
عبرت گرفتن، حكمت انذارهاى پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله:
«وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا؛
و اينگونه آنرا قرآني
عربی (فصيح و گويا) نازل كرديم، و انواع وعيدها (و انذار) را در آن بازگو نموديم، شايد آنها تقوا پيشه كنند، يا براي آنان تذكري ايجاد نمايد! »
هدایت مردم
مکّه، فلسفه انذارهاى قرآنى پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به آنان:
۱. «تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ • أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ؛
اين كتابي است كه از سوي پروردگار جهانيان نازل شده و
شک و ترديدي در آن نيست. ولي آنها ميگويند (محمد) آن را به دروغ به خدا بسته است، اما (بايد بدانند) اين سخن حقي است از سوي پروردگارت تا گروهي را انذار كني كه قبل از تو هيچ انذار كننده اي براي آنها نيامده است، شايد (پند گيرند و) هدايت شوند.» برداشت مزبور بر اين اساس است كه مقصود از «قوم»
قریش باشد.
۲. «وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِيرٌ مَا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا؛
آنها با نهايت تاكيد
سوگند خوردند كه اگر پيامبري انذار كننده به سراغ آنها بيايد هدايت يافته ترين امتها خواهند بود، اما هنگامي كه پيامبري براي آنها آمد جز
فرار و فاصله گرفتن (از حق) چيزي بر آنها نيفزود!»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۱۷۷، برگرفته از مقاله «فلسفه انذار».