فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا»، از آثار استاد دکتر سید جعفر سجادی (
اصفهان ۱۳۰۳- ۱۳۹۲ ش) است که در آن واژگان و اصطلاحات فلسفی
صدرالمتالهین شیرازی را به صورت الفبایی ذکر کرده و در مورد هرکدام با استفاده از متون اصیل فلسفی توضیح داده است.
در این اثر، هزارها واژه بیان شده که بسیاری از آنها، به معنای دقیق کلمه، اصطلاحات فلسفی نیست و کلماتی است که در متون فلسفی نیز آمده است و در نوشتههای ملاصدرا نیز معانی خاصی غیر از معانی لغوی اشان ندارند و گاه از قبیل اصطلاحات فلسفیاند، ولی اختصاصی به ملاصدرا ندارند و از اصطلاحات ویژه
حکمت متعالیه شمرده نمیشوند.
در این کتاب، اصطلاحات فلسفی بر طبق حروف الفبا تنظیم شده و توضیحات مفصلی در مورد هریک بیان گردیده است.
درباره روش و محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:
۱. نویسنده با بیان اینکه: الف) پارهای از متکلمان، مسئله اعاده معدومرا مطرح کردهاند و گفتهاند اعاده معدوم طبق براهین عقلی محال است و بنابراین، میگویند از
راه عقل و برهان نتوان
معاد جسمانی را ثابت کرد؛ ب) پارهای قایل به
معاد روحانی شدهاند و پارهای منکر معاد شدهاند و پارهای گفتهاند اجزایی از
انسان با
نفس او باقی میماند و
حشر اجساد بدان معنی است که نفوس با اجزای باقی مانده، حشر مییابند، افزوده است: محققان فلاسفه در اصل معاد و وجود نشات دیگر تردیدی ندارند، لکن در چگونگی آن اختلاف دارند.
همچنین نویسنده با بیان اینکه مشهور بین فلاسفه است که از بین مقولات ده گانه، چهار مقوله متجدد الوجودند؛ یعنی حرکت در چهار مقوله جریان دارد:
کم،
کیف،
وضع و
این، اضافه کرده است:
ملاصدرا گوید ما تحقیق کردیم و برای ما محقق شد که پنج مقوله، موضوع حرکتند و علاوه بر مقولات عرضی مزبور، در متن
جوهر، حرکت هست و طبایع مادی و نفوس متعلق به طبایع بدنی همه بالذات و در
ذات خود در تجددند... سپس نویسنده،
حرکت جوهری را مطابق با نظر ملاصدرا چنین بیان کرده است: هر جوهر جسمانی دارای دو جهت است: یک، طبیعت سیال متجدد و دیگر، امر ثابت مستمر باقی که نسبت آن به طبیعت مانند نسبت روح است به جسد و همان طورکه روح انسان به علت مجرد بودنش باقی است و
طبیعت بدن همواره در تحلیل و ذوبان است و متجدد الذات است و بقای آن به سبب ورود علی الاتصال امثال؛ یعنی بدل ما یتخلل است، همین طور است حال صور طبیعی اشیاء که من حیث ذات متجدد؛ یعنی من حیث وجود مادی زمانی و کون تدریجی، غیر مستقر بالذات است و از جهت وجود عقلی و صورت مفارقه افلاطونی، ابدا و ازلا باقی است.
۲. بر طبق توضیح نویسنده: از جمله ایراداتی که بر فلاسفه بنا بر فرض وجود اعیان ثابته در علم
حق قبل از وجود عینی پیش آمده است، این ایراد است که آیا شرور و معاصی قبل از تقرر در عالم عین به وسیله افراد، در عالم علم و اعیان ثابته وجود داشته است یا نه و بالاخره با این فرض لازم آید که تمام اعمال خوب یا بد بندگان قبل از ظهور در عین، به تدریج و در طول از زمان در علم حق وجود داشته باشد. ملاصدرا در مقام دفع این ایراد گوید: ... وجود با
وحدت حقه و ذاتیهای که دارد در هر چیزی به حسب همان ظهور میکند، مانند آب واحد در مواضع مختلف در یک جا گواراست در یک جا گنداب است و مانند شعاع آفتاب که بر شیشههای گوناگون به الوان گوناگون ظهور مییابد، بااینکه آفتاب را ذاتا رنگی نیست... خلاصه کلام ملاصدرا و عرفا در این باب این است که نقصها و مذمومها در وجودات ممکنات، بازگشت به خصوصیات محلها و قوابل میکند و نه به اصل وجود
۳. نویسنده، «وجود بحت» را این چنین توضیح داده است: منظور وجود محض غیر مشوب به ماهیت است در تعبیرات ملاصدرا اطلاق بر ذات
خداوند شده است. وی گوید: «حقیقت
واجب تعالی، وجود بحت قائم به ذات است که از آن تعبیر به وجود متاکد شده است.
۴. بر طبق تحقیق نویسنده: از جمله مباحث مربوط به امور عامه فلسفه، بررسی
وحدت و
کثرت است و لواحق آنها و در مقابل وحدت، کثرت است و باز در مقابل وحدت غیریت است و
هوهویت نوعی از وحدت است. ملاصدرا گوید: وحدت، رفیق وجود است؛ هر کجا وحدت هست، وجود هست و هر کجا وجود هست، وحدت هست و این هر دو در صدق بر اشیاء، متساوقند و به هرچه موجود گفته میشود واحد گفته میشود و در قوت و ضعف نیز مانند همند. هرچه وجودش ضعیف تر، وحدتش ضعیف تر و هرچه وجودش قوی تر، وحدتش قوی تر است و متساوی بودن این دو، از لحاظ مصداق است و نه مفهوم و بدین ترتیب اصالت و وحدت وجود را به بیانی دیگر شرح میدهد. بین هر گروهی و کثیری از یک جهت وحدت وجود دارد که قهرا وحدت نسبی است و نه مطلق و حقیقی. از دیدگاه ملاصدرا هر وحدتی و هر جهت وحدتی، بازگشت به وجود میکند. چند رنگ گوناگون، در اصل لونیت وحدت دارند که واحد بالکیف است؛ آن جهت وحدت، بازگشت به وجود میکند. در افراد یک نوع، مثل افراد انسانی، وحدت بالنوع است که جهت وحدت همه افراد انسانیت باشد؛ یعنی وجود آن در بین چند نوع، وحدتی هست که وحدت جنسی است و انواع وحدتهای دیگر؛ وحدت در نسبت و وحدت در اتصال،
وحدت بالاجتماع و
وحدت بالمقدار و
هوهویت عبارت از اتحاد بین دو امر است که از جهتی متغایر و از جهتی دیگر متحد باشند.
وحدت مفهومی و اتحاد مصداقی مانند
انسان و
بشر و یا به وجهی انسان و
حیوان که بین هر دو امری یا نسبت تساوی است و یا تباین و یا
عموم و خصوص مطلق و یا
عموم و خصوص من وجه که باز در نسبت هر دو امر یا
هوهویت است به وجهی و یا غیریت است؛ باز به طور کامل یا به وجهی از وجوه و بالجمله
وحدت شخصی و
بالشخص،
وحدت بالنوع،
وحدت بالجنس،
وحدت بالمشابهت،
وحدت بالمناسبت،
وحدت بالمقدار، وحدت بالاتصال،
وحدت بالذات که در کتب فلسفی مذکور است و همه
جهان هستی با مراتبی که دارند وحدت بالوجود دارند و بالجمله در برابر وحدتها انواع غیریتها است که مسئله تقابل اشیاء باشد. از دیدگاه ملاصدرا وحدت و کثرت، از لوازم و عوارض وجود است و ازاین رو در باب امور عامه مورد بررسی است...
۵. بر طبق توضیح نویسنده: مراد از
فلسفه عامیه و فلسفه مشهوره، همان فلسفه معموله است. صدرا، فلسفه مشهوره و عامیه را در مقابل فلسفه خاصیه متعالیه خود قرار داده است؛ چنان که در بعضی از موارد و مسائل گوید: مطلب در فلسفه مشهوره و یا عامیه چنین توضیح داده شده است و در فلسفه ما از این قرار است
فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سید جعفر سجادی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول ۱۳۷۹ ش.
نرم افزار دروس حوزوی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.