فرقه حسینیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
گاهی فرق متعدد در نامگذاری تشابه کامل دارند بدون اینکه در عقاید و عملکرد شبیه به هم باشند و نیز ممکن است در یک زمان بوده و یا فاصله زمانی داشته باشند. در فرق شیعی حسینیه را میتوان فرقهای نامید که بر فرق و یا
احزاب گوناگون به اعتبارات مختلف اطلاق شده است. در این مقاله به معرفی احزاب معروف به حسینیه در فرق
شیعه میپردازیم، حسینیه، یکی از فرق
زیدیه قائل به
رجعت حسین بن قاسم عِیانی (یکی از امامان زیدیه
یمن ) میباشد.
در
تاریخ زیدیه درباره
مهدی موعود و ظهور
مدعیان مهدویت، بحثهای جدّی وجود دارد.
یکی از مهمترین این موارد، ادعای مهدویت
حسین بن قاسم عیانی در آغاز
قرن پنجم است که به پیدایی فرقه حسینیه انجامید. حسین بن قاسم عیانی پس از مرگ پدرش،
جانشین او و عهدهدار
امامت زیدیان
یمن شد و در ۴۰۴ در
میدان نبرد به
قتل رسید، ولی گروهی از پیروان او مرگش را نپذیرفتند و مدعی شدند که او همان مهدی موعودی است که
پیامبر اسلام (صلیاللّهعلیهوآله) ظهورش را
وعده فرموده و پس از یک دوره
غیبت، برای اقامه
عدالت بازخواهد گشت.
اعتقاد به علم غیب، دریافت وحی و انجام دادن کارهای خارقالعاده در مورد حسین بن قاسم و باورهای شگفتانگیزی همچون برتری وی بر همه
پیامبران و از جمله
پیامبر اسلام و
ترجیح سخن او بر همه کتابهای آسمانی و از جمله
قرآن، از دیگر عقاید این
فرقه است.
فرقه حسینیه از قرن پنجم تا هفتم، در کنار جریان سنتّی زیدیه در
یمن، حضور داشته و اعتقاد آنان به
مهدویت حسین بن قاسم و سایر باورها درباره او، در طول بیش از سه قرن، معرکه آرای موافقان و مخالفان زیدیه بوده است.
پیدایی فرقه حسینیه حاصل بخشی از تحولات سیاسی
یمن بوده است.
قبایل یمن در ۲۸۰ از
سادات مستقر در
مدینه برای اعزام برگزیدهای از خاندان پیامبر (صلیاللّهعلیهوآله) به منظور حل اختلافات داخلی و به دست گرفتن
زعامت آن
دیار ــکه بر اثر کشمکشهای قبیلهای دستخوش
آشوب گردیده بودــ دعوت کردند که در پی
مهاجرت الهادی الیالحق
یحیی بن حسین به آنجا، سرانجام
دولت زیدیان یمن تشکیل شد.
نتیجه تلاش علمی الهادی، پدید آمدن مکتبی فقهی و کلامی در میان زیدیه بود که، در
انتساب به او،
هادَویه نامیده شده است.
پس از
وفات الهادی در سال ۲۹۸، دو فرزند او، محمد ملقب به
مرتضی لدیناللّه و احمد ملقب به
ناصر لدیناللّه، که هر دو از امامان بزرگ
زیدیان یمن به شمار میروند، پایههای این فرقه را مستحکم کردند، ولی پس از وفات ناصر لدیناللّه، حکومت امامان زیدی در
یمن، به سبب درگیریهای داخلی و
نزاع فرزندان ناصر بر سر
حکومت، رو به
ضعف نهاد و به منطقه کوچکی در اطراف شهر
صَعْده، در شمال
یمن، محدود شد.
در این دوره
عالمان زیدی تعالیم فقهی و کلامی الهادی را همچنان به عنوان اصولِ مقبول،
تبیین و
تفسیر میکردند، ولی از اواسط قرن چهارم به بعد مجادلات کلامی در میان زیدیه بالا گرفت که به دستهبندی جدید پیروان الهادی در دو فرقه
مُطَرِّفیه و
مُختَرِعه و در پی آن، پیدایی فرقه سومی به نام حسینیه انجامید.
در واقع، چون هیچیک از جانشینان ناصر نتوانستند خود را به عنوان امامِ واجد شرایط و مقبول مردم و قبایل
یمن مطرح کنند، عملا حاکمان زیدی در شمال
یمن تا چند دهه نتوانستند
اقتدار دوران الهادی و دو فرزندش را حفظ کنند، تا اینکه در ۳۸۸، که منازعه در میان نوادگان الهادی بر سر حکومت به اوج خود رسیده بود،
برخی قبایل
یمن بار دیگر به
بیعت با سادات مستقر در خارج از
یمن تمایل نشان دادند و اینبار
ابومحمد قاسم بن علی عیانی المنصور باللّه (۳۱۰ـ۳۹۳)، که شخصی
عالم و
فاضل بود، دعوت آنان را
اجابت کرد و آنان به او
امید بستند تا به عنوان
امام،
انسجام گذشته را بازگرداند.
مُحَلِّی نسب کاملِ
قاسم بن علی را، که از
سادات حسنی مقیمِ
حجاز بوده، چنین آورده است: قاسم بن علی بن عبداللّه بن محمد بن قاسم رَسّی بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی بن أبیطالب (علیهمالسلام)؛ بنابراین، قاسم بن علی (
رَسّیان) از نوادگان
محمد بن قاسم رسی، برادر حسین بن قاسم، بود و برخلاف دیگر مدعیان
زعامت زیدیه در آن
دوران، از نسل الهادی نبود، بلکه نسبش با دو واسطه به عموی الهادی، یعنی محمد بن قاسم رسّی، میرسید.
این نکته، دستآویز برخی فرزندان الهادی برای مخالفت با او شد.
قاسم بن علی عیانی المنصورباللّه در بخشهایی از کتاب
التنبیه و الدلائل به همین موضوع پرداخته و از شایستگی خود و حتی نیای اعلایش (
محمد بن قاسم بن ابراهیم) برای امامت زیدیه، در مقابل دعاوی اشراف هادوی دفاع کرده است.
عیانی در پی بیماری شدیدی، در ۹
رمضان ۳۹۳ در
عیان درگذشت.
از میان شش پسر او، با نامهای
جعفر،
یحیی،
عبداللّه،
علی،
سلیمان و
حسین،
کوچکترین آنها
ابوعبداللّه حسین بن قاسم، ملقب به المهدی لدیناللّه، عهدهدار امامت زیدیه پس از او شد.
وی در ۳۷۶
یا ۳۷۸
متولد شد و نزد
پدر و برادران بزرگتر خود، در حجاز پرورش یافت.
در دوران امامت پدرش، در ۳۹۱ به همراه دیگر اعضای خانواده، به شمال
یمن رفت
و بنابر اغلب گزارشها بلافاصله پس از وفات پدرش در سال ۳۹۳، امام زیدیه و
جانشین پدر شناخته شد.
از فعالیتهای حسین بن قاسم در فاصله سالهای ۳۹۳ تا ۴۰۱ اطلاع روشنی در دست نیست و بیشتر اطلاعاتی که از دوران امامت او به ما رسیده، مربوط به سالهای ۴۰۱ تا ۴۰۴ است؛ هر چند که براساس گفته
رَبَعی میدانیم که طبق سنّت زیدیه، کتابی در شرح حال حسین بن قاسم
تألیف شده است.
وی در این مدت، درگیر منازعات و جنگهای متعدد، عمدتآ با رقبای داخلی، بود.
از جمله رقبای داخلی او این اشخاص بودند: یوسف بن یحیی بن ناصر لدیناللّه، که از سال ۳۶۸ مدعی امامت زیدیه بود و در دوران زمامداری
قاسم عیانی، بهرغم
بیعت با وی، و پس از آن در دوران امامت حسین بن قاسم تا سال ۴۰۴ که او در
صعده کشته شد،
رقیب و مخالف جدّی او بود؛ محسِّن بن محمد بن مختار بن ناصر لدیناللّه؛
محمد بن قاسم بن حسین زیدی، از نوادگان
زید شهید، كه در سال ۴۰۳ حسین بن قاسم او را به
قتل رساند؛ و
زید فرزند
محمد بن قاسم بهتدریج و در طول دوران زمامداری حسین بن قاسم، به سبب
خشونت و شیوه سختگیرانه وی در امر
حکومت، قبایل
یمن از او رویگردان شدند و چندینبار با وی جنگیدند یا به
حمایت از رقبای او برخاستند
تا اینکه در ۴۰۴ در ناحیه
بَون، در نبردی سخت، وی را از پای درآوردند.
جسد او در
رِیده به
خاک سپرده شد.
یکی از موضوعاتی که توجه بسیاری را به خود جلب کرده، آن است که به این امام جوان زیدی، که حداکثر سی
سال عمر کرده، بیش از هفتاد
عنوان کتاب و
رساله نسبت داده شده است.
موضوع این تألیفات بیشتر مسائل اعتقادی و کلامی و
تفسیر است. برخی از آنها باقیماندهاند.
مهمترین و مشهورترین اثر او، که مخالفانش به آنها استناد کردهاند، عبارتاند از:
المعجز الباهر فیالعدل و التوحید للّه العزیزالقاهر و نیز
الرد علی من أنکر الوحی بعد خاتمالنبیین.
گفتهاند وی در المعجز درباره برتری کلام خود بر
قرآن اظهاراتی کرده و در الرد از گونهای
وحی در
خواب سخن گفته و آن را از شرایط امام دانسته است.
در کتابهای موجود وی از اتهامات مذکور اثری نیست و ظاهراً برخی از این اتهامها برداشتهایی از سخنان اوست. شاید هم این مطالب از
آثار او حذف شده، بهویژه آنکه برخی آثار وی به صورت
تلخیص باقیمانده است.
ابراهیم یحیی دَرَسی حمزی یازده عنوان از تألیفات حسین بن قاسم را در مجموعهای با عنوان
مجموع کتب و رسائلالامام المهدی لدیناللّه الحسین بن القاسم العیانی منتشر کرده است (صعده ۱۴۲۵).
اینکه چگونه حسین بن قاسم که در
نوجوانی یا اوان
جوانی به امامت زیدیه رسیده و در دوران
امامت و
زعامت خود پیوسته با رقبای داخلی و دشمنان خارجی درگیر بوده، این مقدار تألیف داشته، سؤالی است که برخی محققان را واداشته تا در نسبت این رسالهها به او
تشکیک کنند و
احتمال دهند که وی تألیفات پدر خود را، که دارای مقام علمی و عمری طولانی بوده، به نام خود بازنویسی کرده است،
ولی با مراجعه به متن رسالههای باقیمانده از حسین بن قاسم روشن میشود بسیاری از عناوین ذکر شده رسالههایی کوچک و مختصرند و در برخی موارد نیز از قسمتهای یک رساله به عنوان تألیفات مستقل یاد شده است.
بر اساس منابع، وجود فرقهای به نام حسینیه ــ که
عقیده محوری آنان مهدویت حسین بن قاسم و باورهای ویژه در مورد او بوده ــ مسلّم است.
اولین فرقه موسوم به حسینیه در زمان
مختار ثقفی در کوفه بوجود آمد. ایشان کسانی بودند که در
کوفه به خونخواهی
امام حسین (علیهالسّلام) قیام کردند و ایشان را اصحاب
ابراهیم بن مالک اشتر میدانند. شبها در کوچههای کوفه تظاهرات میکردند و شعار یا لثارات الحسین (علیهالسّلام) سر میدانند و به همین جهت به ایشان حسینیه گفتهاند.
این گروه که سپاه مختار ثقفی را تشکیل میدادند با سرلشگری ابراهیم به جنگ
عبیدالله بن زیاد رفتند و در این جنگ پیروزمندانه نیز شعارشان یا لثارات الحسین (علیهالسّلام) بود.
از این گروه فقط
انقلاب علیه
بنی امیه و به خونخواهی
شهید کربلا هویداست.
این فرقه با پیروزی بر لشگر عبیدالله بن زیاد و
تسخیر کوفه زمینه را برای تفکر کیسانیه بوجود آورد. گرچه بطور قطع نمیتوان گفت که تمام افرادی که در حسینیه بودند از کیسانیه حمایت میکردند ولی عملکرد دو انقلاب ایشان در کوفه در صورتی
استمرار پیدا میکرد که رهبری و امامت شخصیتی از
بنی هاشم را در برابر بنی امیه علم میکردند و او کسی جز
محمد بن حنیفه نبود و به همین جهت حسینیه از زمینه سازان
فرقه کیسانیه محسوب میشود.
دومین فرقه شیعی که حسینیه نام دارد همان فرقه مشهور زیدیه است در کتب
شیعه چنین اطلاقی به زیدیه داده شده ولی نزد
اهل سنت اینگونه نیست.
امامت در نزد این فرقه به این ترتیب است:
امام اول:
امام علی بن ابی طالب (علیهالسّلام) شهید
مسجد کوفه در سال ۴۰ ه. ق
امام دوم: امام حسین بن علی (علیهالسّلام) شهید کربلاء در سال ۶۱ ه. ق
امام سوم:
زید بن علی، شهید کوفه در سال ۱۲۱ ه. ق
امام چهارم: فرزند زید به نام یحیی بن زید بن علی، در جوزجان
خراسان در سال ۱۲۵ ه. ق خروج کرد و کشته شد.
امام پنجم: فرزند دیگر زید به نام
عیسی بن زید بن علی که وی در زمان
خلافت مهدی عباسی در کوفه درگذشت.
امام ششم: محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب معروف به
نفس زکیه که زمان خلافت
منصور دوانقی در سال ۱۴۵ ه. ق خروج کرد و کشته شد.
پس از او هر کسی از
آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که به طاعت
خداوند دعوت کند (
جهاد کند) امام است.
فرقه زیدیه و یا حسینیه امامت را منحصر در دو مؤلفه کرده است: ۱- امام در نزد ایشان باید از آل
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد و ایشان را فرزندان
امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، قلمداد کردهاند. ۲- امام ایشان باید به طاعت خداوند دعوت کند و شاید دعوت به
طاعت خداوند در نزد این فرقه فقط با جهاد آشکار علیه دشمنان
تفسیر شده باشد.
به هر حال این فرقه از
اسلام غیر از جهاد را نشناخته و گویا تمام مبارزات خویش را در جهاد خلاصه کردهاند. این گروه شناخت تک بعدی از اسلام داشته و
انحراف این گروه از امامیه بخاطر همین تفکر است.
امامیه مبارزات خود را در قالبهای گوناگون و به مناسبت زمان و مکان انجام میدهد و ثانیا امامت در نزد امامیه منصوص و معین است و منحصر به ۱۲ نفر است و مانند این فرقه کلی و غیر معین نیست.
با افتراق
جارودیه به فرق متعدد با فرقهای موسوم به حسینیه مواجه میشویم، جارودیه در طول
تاریخ دوام بیشتری از خود نشان داده است: زیرا در هر دورهای با
قیام یکی از نوادگان حسنین (علیهماالسّلام) به او پیوسته و قائل به مهدویت او میشدند. فرق جارودیه در مدت تقریبی ۲۵۰ سال قائل به مهدویت در مورد چهار تن شدند که عبارتند از:
۱. محمد بن عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابی طالب نفس الزکیه، در سال ۱۴۵ کشته شد.
۲. محمد بن قاسم بن علی بن عمر بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، در زمان معتصم عباسی در
طالقان خروج کرد و دیگر از او خبری نیست.
۳. یحیی بن عمر بن یحیی بن الحسین بن زید بن علی، در زمان مستعین عباسی در کوفه خروج نمود و کشته شد.
۴. حسین بن القاسم بن علی بن عبدالله بن محمد بن القاسم بن اسماعیل بن ابراهیم بن الحسن بن الحسن المجتبی که وی متولد سال ۳۷۲ میباشد و در سال ۴۰۴ کشته میشود. به طرفداران او که در واقع تفکر جارودی داشتند حسینیه گفته میشود. این فرقه در مورد رهبر خویش
غلو مینمودند و او را افضل از رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میپنداشتند و کلام او را برنده تر از کلام خدا میانگاشتند و کسانی را که به این غلو گردن نمینهادند از اهل
جهنم معرفی میکردند.
در تشیع فرقهای خارج از پیکره اسلام نفوذ کرد. این فرقه به هیچ یک از مبانی
تشیع پای بند نبود. این فرقه به رنگ و مبانی
مسیحیت درون تشیع به رهبری
ابو منصور عجلی بوجود آمد. شخصیت اصلی این فرقه با عکس العمل شدید صادقین (علیهماالسّلام) روبرو شد و راه نفوذ او در امامیه به کلی بسته شد اما او و طرفدارانش به راه و اندیشه خود ادامه دادند و در همین مهلکه به هلاکت رسید. یارانش بعد از
قتل او به دو حزب تبدیل شدند.
۱. عدهای بنابر
وصیت و یا پیش بینی ابی منصور العجلی قائل به مهدویت محمد بن عبدالله بن الحسن معروف به نفس زکیه شدند. این گروه را
محمدیه میگویند و قاعدتا باید بعد از کشته شدن محمد بن عبدالله این فرقه نیز منقرض شود و یا اینکه در رنگ و غالب دیگری به فرقهای دیگر ملحق شود.
۲. عدهای قائل به جانشینی حسین بن ابی منصور العجلی شدند. در این فرقه فرزند به راه پدر ادامه داده و رهبری گروه را با همان اعتقادات
منصوریه به عهده میگیرد. این فرقه را (حسینیه) نامیدهاند. اطرافیانش قائل به
نبوت حسین ابی منصور شدند همانطورکه قبل از او قائل به نبوت پدر بودند. او
ترور مخالفینشان را برای یارانش جایز میشمرد همانطور که پدرش جایز شمرد. ایشان با کشتن و ترور مخالفین به اموال مقتولین نیز دستبرد میزدند و
خمس حاصل از این اکتساب جنائی را به حسین بن ابی منصور میپرداختند و از این راه به اموال کلانی دست پیدا کرد. او برای خود به تشکیلاتی گسترده رسیده بود و همین امر موجب نگرانی حکومت مرکزی یعنی دولت عباسی شد و به دستور مهدی عباسی این اموال مصادره شد و حسین و یارانش به قتل رسیدند.
کهنترین منبعی که به صورت خاص اصطلاح حسینیه در آن به کار رفته،
سیرةالأمیرین، تألیف
مفرح بن احمد ربعی (زنده در ۴۸۵)، است که در آن شرح حال دو تن از برادرزادگان حسین بن قاسم ذکر شده است، یکی قاسم بن جعفر بن قاسم عیانی (۴۱۱ـ۴۶۸) مشهور به
شریف فاضل و دیگری برادرش محمد بن جعفر ملقب به
ذوالشرفین،که به ترتیب در نیمه دوم قرن پنجم زعامت زیدیه را در بخشهایی از
یمن برعهده داشتند.
مؤلف سیرةالأمیرین در این کتاب بارها از حسینیه یا
شیعه حسینیه، به جای زیدیه، استفاده کرده است.
مسلّم بن محمد بن جعفر لَحْجی (زنده در ۵۵۲) نیز در کتاب
أخبارالزیدیة من أهلالبیت و شیعتهم فیالیمن، که
تاریخ مسلّم هم خوانده میشود، بارها حسینیه را به جای زیدیه بهکار برده است.
در بررسی عقاید حسینیه باید به
تاریخ پیدایی حسینیه توجه کرد.
آنچه در خصوص این فرقه، همانند بسیاری از
فرق و
مذاهب، یکی از مهمترین و بحثانگیزترین موضوعات شده این است که آیا این فرقه و اعتقادات آن، واقعاً از شخص حسین بن قاسم که این فرقه به او منتسب است، نشئت گرفته و حسین بن قاسم نیز در زمان حیاتش مروّج این عقاید بوده و اعتقادات یاران او پس از مرگش، در ادعاهای خود او در زمان حیاتش
ریشه دارد؟ براساس منابع متأخر زیدیه، پیدایی فرقه حسینیه و اعتقادات ویژه در خصوص حسین بن قاسم و از جمله
مهدویت او، پس از مرگش توسط یاران و نزدیکانش مطرح شده است.
برخی منابع نیز از پیدایی این فرقه در زمان
حیات حسین بن قاسم سخن گفتهاند.
همانگونه که در رساله
بیانالاشکال فیما حُکِیَ عنالمهدی منالأقوال، نوشته
حمیدان بن یحیی قاسمی،
نیز بازتاب یافته است، نزدیکان حسین بن قاسم در
ترویج و طرح عقاید خاص در مورد وی، نقش مهمی داشتهاند.
حمیدان بن یحیی اگر چه در
انتساب گفتههای نزدیکان حسین بن قاسم به شخص حسین
تردید کرده، اصل وجود اعتقادات ویژه و غلوآمیز در نزد آنان را
منکر نشده است.
او علاوه بر عباراتی که در آغاز کتاب بیان الاِشکال آورده، عبارت دیگری نیز
نقل کرده است
که نشان میدهد برادران حسین بن قاسم تحتتأثیر داستانها و گزارشهای دیگران، به باورهای حسینیه تن داده بودند.
مُسَلَّم لَحْجی در
تاریخ خود
از
قاسم بن جعفر بن قاسم عیانی، مشهور به شریف فاضل، نقل کرده که وی در آغاز معتقد به کشته شدن عموی خود، حسین بن قاسم عیانی، بوده است، ولی پس از آنکه شخصی به نام
مدرک بن اسماعیل هفتاد
قسم یاد کرده و هفتاد
قربانی ذبح نموده که او خود حسین بن قاسم را دیده که
صحیح و
سالم از
جنگ در
ذیعَرار باز میگشته، به حیات عموی خود معتقد شده است.
تردیدی وجود ندارد که شریف فاضل و برادرش محمد بن جعفر به مهدویت عموی خود و عقاید حسینیه معتقد بودهاند،
زیرا علاوه بر گزارش منابع
تاریخی متعدد، کتابی ارزشمند از آن دوران با نام سیرةالأمیرین به دست ما رسیده که در آن مفرح بن احمد ربعی (زنده در ۴۸۵)، که خود از یاران این دو برادر و معتقد به عقاید حسینیه بوده، در جای جای این کتاب به
اعتقاد آنان به باورهای حسینیه
تصریح کرده است، با وجود این، آنچه در گزارش مسلّم لحجی در مورد شریف فاضل تازگی دارد، پیدایش حسینیه در زمان اوست.
در عبارت امام زیدی
احمد بن سلیمان متوکل علیاللّه (متوفی ۵۶۶)
نیز تصریح شده است که عدهای از برادرزادگان حسین در مورد او چنین عقیدهای دارند که با گزارش مسلّم لحجی منطبق است، همچنین ناتوانی در
انتقام گرفتن از قاتلان حسین، احتمالاً دلیل اتخاذ چنین نظری درباره
مرگ حسین بن قاسم از سوی برادرزادگان او بوده است.
آنچه بیش از همه حسینیه را به عنوان
فرقه در میان زیدیه متمایز ساخته، اعتقاد به مهدویت حسین بن قاسم است.
اعتقادات غلوآمیز دیگری نیز به آنان نسبت داده شده
که از آن جمله است: زنده بودن حسین بن قاسم، ادعای برتری او از
پیامبر اکرم (صلیاللّهعلیهوآلهوسلم)، ادعای برتری سخنان وی از
قرآن مجید، ادعای برتری حسین بن قاسم از ملائکه، ادعای برتری او از پیامبران و امامان، ادعای نزول
وحی بر وی، و
علم غیب داشتن حسین بن قاسم.
در اینکه آیا پس از حسین بن قاسم میتوان با او
ارتباط دیداری و شفاهی داشت، پیروان او به دو دسته تقسیم شدند؛
مسلّم لحجی در
تاریخ خود
در داستانهای متعددی از حسینیه مطالبی نقل کرده است که از آنها به خوبی استفاده میشود که حسینیه در عصر او نه تنها مانعی از ارتباط با حسین بن قاسم نمیدیدند، بلکه مدعی چنین دیدارهایی بودند و سخن مدعیان دیدار حسین را باور میکردند.
حسینیه در طول قرن پنجم فعالیت آشکار داشتند،
در این دوره امیرانی از خاندان قاسم عیانی بر بخشهایی از شمال
یمن و بهویژه در منطقه
شَهاره حکومت میکردند که همگی معتقد به باورهای حسینیه بودند و بهرغم وجود شرایط امامت زیدیه در برخی از آنان، همچون قاسم بن جعفر بن قاسم عیانی (۴۱۱ـ۴۶۸)، اعتقاد آنان به
مهدویت و
غیبت حسین بن قاسم مانعِ
اعلام امامتشان بود،
در عین حال، این اعتقاد مانع همکاری آنان با علویانی که در طول قرن پنجم ادعای امامت کرده بودند، نمیشد.
در قرن ششم نیز گزارشها همچنان از تداوم حضور حسینیه
حکایت دارد.
در قرن هفتم
حُمَید بن احمد محلّی (متوفی ۶۵۲) تصریح کرده است که تا زمان او معتقدان به زنده بودن و مهدویت حسین حضور دارند و او در
رد آنان کتابی با نام
الرسالةالزاجرة لذوی الحجی (النُهی) عنالغلو فی ائمةالهدی تألیف کرده است.
در قرن نهم
هادی بن ابراهیم وزیر (متوفی ۸۲۲)
از حضور حسینیه تا چندی قبل از زمان تألیف کتاب خود،
هدایةالراغبین، خبر داده و از شخصی به نام
یحیی بن محمد عمرانی نقل کرده که خود او یا کسی که او دیده، پیروان حسینیه را درک کرده، اما در منابع بعدی زیدی بهصراحت از
انقراض حسینیه سخن رفته است.
(۱) ابن ابیالرجال، مطلعالبدور و مجمعالبحور فی تراجم رجال الزیدیة، چاپ عبدالرقیب مطهر محمد حجر، صعده،
یمن ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
(۲) ابن فند، مآثر الابرار فی تفصیل مجملات جواهرالاخبار و یسمی اللواحق الندیة بالحدائق الوردیة، چاپ عبدالسلام عباس وجیه و خالد قاسم محمد متوکل، عمان ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۳) ابن قاسم، غایةالامانی فی اخبار القطرالیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۴) ابن مرتضی، کتابالمنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، (بیجا) ۱۹۸۸.
(۵) ایمن فؤاد سید،
تاریخالمذاهب الدینیة فی بلادالیمن حتی نهایةالقرن السادسالهجری، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۶) مجدالدین حسنی مؤیدی، التُّحَفُ شرحالزُّلَف، صنعا ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
(۷) حسین بن احمد بن یعقوب، سیرةالامام المنصور باللّه القاسم بن علی العیانی، چاپ عبداللّه بن محمد حبشی، صنعا ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۸) مفرِّح بن احمد ربعی، سیرةالامیرین الجلیلین الشریفینالفاضلین القاسم و محمد ابن ی جعفرابن الامام القاسم بن علیالعیانی: نص
تاریخی یمینی منالقرنالخامس الهجری، چاپ رضوان سید و عبدالغنی محمود عبدالعاطی، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۹) احمد بن محمد شامی،
تاریخ
الیمن الفکری فیالعصر العباسی: ۱۳۲ـ۶۵۶ه/ ۷۵۰ـ۱۲۵۹م، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۰) احمد عبداللّه عارف، مقدمة فی دراسة الاتجاهات الفکریة و السیاسیة فی
الیمن فیمابین القرن الثالث و الخامس الهجری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۱) حُمَیدان بن یحیی قاسمی، مجموعالسید حُمَیدان، چاپ احمد احسن علی حمزی و هادی حسن هادی حمزی، صعده،
یمن ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۱۲) مسلَّم بن محمد لحجی،
تاریخ مسلَّم، در مفرِّح بن احمد ربعی، همان منبع.
(۱۳) احمد بن سلیمان متوکل علیاللّه، حقائقالمعرفة فی علمالکلام، چاپ حسن بن یحیی یوسفی، صنعا ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۱۴) حُمید بن احمد مُحَلِّی، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، چاپ مرتضی بن زید محطوری حسنی، صنعا ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۵) حُمید بن احمد مُحَلِّی، الرسالة الزاجرة لذوی الحجی عنالغلو فی ائمة الهدی، چاپ علی موسوینژاد، در هفت آسمان، ش ۲۹ (بهار ۱۳۸۵).
(۱۶) عبداللّه بن حمزه منصور باللّه، العقد الثمین فیاحکام الائمة الهادین، چاپ عبدالسلام عباس وجیه، صنعا ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱.
(۱۷) قاسم بن علی عیانی منصورباللّه، مجموع کتب و رسائل الامام القاسمالعیانی، چاپ عبدالکریم احمد جدبان، صعده،
یمن ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
(۱۸) علی موسوینژاد، «مهدویت و فرقه حسینیه زیدیه»، هفت آسمان، ش ۲۷ (پاییز ۱۳۸۴).
(۱۹) حسین بن قاسم عیانی مهدی لدیناللّه، مجموع کتب و رسائل الامام المهدی لدیناللّه الحسین بن القاسم العیانی، چاپ ابراهیم یحیی درسی حمزی، صعده،
یمن ۱۴۲۵/ ۲۰۰۴.
(۲۰) نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
(۲۱) عبدالسلام وجیه، مصادرالتراث فی المکتبات الخاصة فی
الیمن، عمان ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
(۲۲) هادی بن ابراهیم وزیر، هدایةالراغبین الی مذهب العترة الطاهرین، چاپ عبدالرقیب مطهر محمدحجر، صعده، یمن۱۴۲۳/۲۰۰۲؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «فرقه حسینیه»، شماره۶۲۵۹. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه حسینیه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۰۹.