فرقه جارودیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فرقه جارودیه یا همان فرقه سرحوبیه، یکی از شاخه های
زیدیه در قرن دوم و سوم میباشد و از آن به مناسبت در باب
وقف سخن به میان آمده است.
این فرقه به نام برجسته ترین فرد آن،
ابوالجارُود زیادبن مُنْذَر، مشهور است.
در منابع رجالی
امامیه، اطلاعات اندکی درباره ابوالجارود آمده است.
محمدبن عمر کشّی (قرن چهارم)، قدیم ترین
رجالی امامیه، درباره ابوالجارود اطلاعاتی آورده است.
به نوشته کشّی،
ابوالجارود به
سَرْحُوب مشهور بود. کشّی، سرحوب را به معنای شیطانی کور و ساکن در
دریا دانسته و گفته که این لقب را
امام باقر (علیهالسلام) بر وی نهاده است. کشّی همچنین روایاتی در
ذم ابوالجارود، به نقل از
امام صادق (علیهالسلام)، آورده است.
نجاشی (متوفی ۴۵۰)
اطلاعات دقیق تری درباره ابوالجارود داده و
لقب او را هَمْدانی خَارَفی ذکر کرده است و در خبری به نقل از
محمدبن سنان از ابوالجارود، آورده که از بدو
تولد نابینا بوده است، نجاشی
ابوالجارود را از امامیان
کوفی نسب دانسته و گفته که وی از شاگردان
ابوجعفر محمدبن علی (علیهالسلام) بوده است. نجاشی همچنین روایاتی از امام صادق (
علیه
السلام) نقل کرده است.
ابوالجارود در قیام
زیدبن علی (۱۲۲) از جمله همراهان او بوده که نشان دهنده تغییر عقیده ابوالجارود از امامیه به
زیدیه است.
نجاشی،
به نقل از
ابوالعباس بن نوح، از
محمدبن اسماعیل بخاری آورده که ابوالجارود به ثقفی ملقب بوده و از عَطیة بن سعد عوفی (متوفی ۱۱۱) حدیث شنیده و از امام باقر (
علیه
السلام) نیز
روایت نقل کرده است، همچنین
مروان بن معاویه و
علی بن هاشم بن برید از ابوالجارود روایت نقل کردهاند که بخاری در
التاریخ الکبیر و
التاریخ الصغیر به آن اشاره کرده است.
شیخ طوسی ابوالجارود را فردی
تابعی و زیدی معرفی کرده و گفته که فرقه جارودیه به وی منتسب است.
در منابع،
نسب ابوالجارود به صورت های مختلف، از جمله «حوفی»
و «حَرقی» و «خارقی»،
آمده که جملگی
تصحیف «خارفی» است، زیرا ابوالجارود از
تیره خارَفِ قبیله هَمْدان بوده است.
تاریخ تولد و
وفات ابوالجارود در منابع مشخص نشده ولی با توجه به تاریخ وفات برخی از مشایخ وی، همچون
حسن بصری (متوفی ۱۱۰)،
اصبغ بن نُباته (متوفی نیمه اول قرن دوم) و
أبوبُرْدَة بُرَیْد بن عبداللّه اشعری (متوفی نیمه اول قرن دوم)،
احتمالاً قبل از سال ۸۰ به دنیا آمده است.
ابوالجارود از
ابوطُفَیل عامربن واثله صحابی (متوفی ۱۰۰ یا ۱۱۰) نیز روایت نقل کرده
که ظاهراً بر همین اساس، شیخ طوسی
او را از
تابعین شمرده است.
ذهبی ابوالجارود را از جمله درگذشتگان بین ۱۴۰ تا ۱۵۰ ذکر کرده است.
مزّی فهرست کاملی از مشایخ و راویان ابوالجارود را آورده است. در منابع رجالی
اهل سنّت، اقوال متعددی در
جرح ابوالجارود آمده که ظاهراً به سبب زیدی بودن اوست.
گزارش های موجود درباره جارودیه در آثار
کلامی و کتاب های
ملل و نحل به دو دسته تقسیم میشود.
نخست، گزارشی است که
سعد بن عبداللّه اشعری (متوفی ۲۹۹ یا ۳۰۱) در کتاب
المقالات و الفرق آورده، که با کاستیهایی در کتاب
فرق الشیعه منسوب به
حسن بن موسی نوبختی نیز آمده است. این گزارش همانندیِ فراوانی با روایتِ مؤلفِ کتاب اصول النِحَل
درباره جارودیه دارد که ظاهراً تألیف
جعفربن حرب (متوفی ۲۳۶) است.
گزارش جعفربن حرب، به نقل از جمعی از مشایخ
شیعه است.
دسته دوم، گزارشهایی درباره این
فرقه است که
ابوالقاسم بلخی (متوفی ۳۱۹)،
ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی ۳۳۴)،
ابن حزم (متوفی ۴۵۶)
و احمدبن یحیی مشهور به
ابن مرتضی (متوفی ۸۴۰)
آورده اند.
ابوسعید نَشْوان بن سعید حِمْیَری (متوفی ۵۷۳)
نیز
گزارش بلخی را عیناً نقل کرده است.
در میان این پنج گزارش، روایت ابن مرتضی با وجود
اختصار اهمیت فراوانی دارد، ابن مرتضی
به این مطلب اشاره کرده که روایت خود را از محمدبن هارون مشهور به ابوعیسی وَرّاق (متوفی بعد از ۲۴۷) گرفته است. نجاشی
از ابوعیسی وَراق یاد کرده و از آثار وی به کتاب های الامامة، کتاب اختلاف الشیعة، و المقالات اشاره کرده است که با توجه به موضوع آن ها، این مطالب، ظاهراً برگرفته از یکی از این آثار است.
بر اساس گزارش
ابوعیسی وراق ــ که ابوالحسن اشعری
و بلخی
بدون
تصریح به نام او، آن را نقل کردهاند ــ جارودیه معتقد بودهاند که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)،
علی (
علیه
السلام) را با ذکر اوصاف، بدون تصریح به
اسم، به امامت منصوب کرده است. البته جارودیه معتقد بودند که این صفات، تنها
اختصاص به
علی (علیهالسلام) داشته است و بر این اساس جارودیه، نپذیرفتن و انتخاب نکردن
علی (
علیه
السلام) را به امامت بعد از پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلم)، موجب
کفر و
ضلالت دانسته اند.
جارودیه همچنین معتقد به وجود نصی مشابه درباره
امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) بوده اند، جارودیه قائل بودند که بعد از این سه تن، نصی بر امامت هیچ
علوی وجود ندارد، ولی امامت را محدود به فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) میدانستند. جارودیه، همچون دیگر زیدیان، بر این باور بودند که هر
عَلَوی صحیح النسب از فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)، که
عالم و
زاهد و
شجاع باشد، اگر قیام کند و مردم را به خود دعوت نماید،
امام خواهد بود.
ابوعیسی وراق در ادامه گزارش خود، دیدگاه های جارودیه را درباره
مهدویت به سه دسته تقسیم کرده است:
• کسانی که به مهدویت و رجعت محمدبن عبداللّه
نفس زکیه (متوفی ۱۴۵) اعتقاد داشته اند؛
• معتقدان به مهدودیت
محمدبن قاسم طالقانی (متوفی ۲۱۹)؛
• کسانی که
یحیی بن عمر را قائم میدانستند و منتظر رجعت وی بودند.
دیگر نویسندگان ملل و نحل، چون
عبدالقاهر بغدادی و مؤلف
تبصرة العوام و
شهرستانی،
با تفاوتهایی این مطالب را نقل کرده اند.
مسعودی نیز به نقل از
ابوعیسی وراق، درباره جارودیه و عقیده آنان درباره محدود بودن امامت میان فرزندان امام حسن و
امام حسین (علیهماالسلام)، مطالب مختصری آورده است.
ابوسعید نشوان بن سعید حمیری،
بعد از نقل روایت ابوعیسی وراق از طریق
ابوالقاسم بلخی، درباره
فرقه حسینیه (پیروان
قاسم بن علی عَیانی، متوفی ۳۹۳)، گزارشی آورده و به دلیل
اعتقاد پیروان عیانی به رجعت او، آنها را نیز دسته ای از جارودیه دانسته است، اما این
نحله ارتباطی با جارودیه ندارند.
ابوالقاسم بلخی
در ادامه
گزارش خود، به نقل از منبعی که احتمالاً همان وراق بوده، به اعتقاد
ابوالجارود درباره
رجعت اشاره کرده است، هر چند برخی اصحاب ابوالجارود این
عقیده را نداشته اند، چنانکه
ابوالحسین خیاط از پذیرفته نشدن این عقیده در میان جارودیه سخن گفته است.
بلخی
همچنین به گروهی از زیدیه که پیروان فردی به نام صباح بن قاسم مری (یا مزی)
بوده اند، اشاره کرده و گفته است آنها عقایدی همچون جارودیه داشتهاند و تنها اختلافشان با جارودیه دیدگاه آنها درباره ابوبکر و عمر بوده است.
گزارش ظاهراً مستقل دیگری که درباره جارودیه در کتاب
اصول النحل آمده، احتمالاً برگرفته از
منبع مشترکی است که
سعدبن عبداللّه اشعری نیز گزارش خود را درباره جارودیه از آن نقل کرده است. درباره مؤلف این اثر اختلاف نظر وجود دارد؛
یوزف فان اس آن را با عنوان
مسائل الامامة و منسوب به
ناشِی ء اکبر (متوفی ۲۹۳) به چاپ رساند ولی
مادلونگ آن را تألیف جعفربن حرب و نام آن را اصول النحل دانسته است. اما عبارتی در کتاب اصول النحل هست که به
تألیف این اثر در زمانی کهن تر دلالت دارد.
گزارش کتاب اصول النحل با توصیف جارودیه در کتاب سعدبن عبداللّه اشعری
همانندیهایی دارد و با صرف نظر از برخی جزئیات، می توان مطالب سعدبن عبداللّه را
تفصیل یافته خبر اصول النحل دانست. در کتاب اصول النحل، منبع خبر جماعتی از
مشایخ و علمای شیعه ذکر شده است. با آنکه سعدبن عبداللّه اشعری تصریح یا اشاره نکرده که مطالب خود را درباره جارودیه از منبعی کهن گرفته، نحوه گزارش وی نشان میدهد که آن را از اثری قدیمی اخذ کرده است.
مادلونگ
این منبع را کتاب
اختلاف الناس فی الامامة نوشته
هشام بن حکم (متوفی ۱۷۹) می داند، ولی شواهدی در کتاب سعدبن عبداللّه دلالت بر این دارد که از کتابی در ملل و نحل تألیف
یونس بن عبدالرحمان قمی (متوفی ۲۰۹) استفاده کرده است.
به گزارش مؤلف اصول النحل
جارودیه به وجود نصی بر امامت حضرت
علی، امام حسن و امام حسین (
علیهم
السلام) از سوی پیامبر (صلیالله
علیهوآله
وسلم) اعتقاد داشته اند، پس از این سه تن، منکر وجود
نصّ بر امامت فردی بوده و اعتقاد داشتهاند که امامت از فرزندان
حضرت فاطمه (سلاماللّهعلیها) خارج نخواهد شد، جارودیه شرطِ پذیرش دعویِ امامت را تنها
خروج و قیام میدانستند و از دو
خلیفه نخست
برائت میجستند و آنها را به دلیل کنار نهادن
علی (
علیه
السلام) و
غصب خلافت وی،
کافر میشمردند.
ابوالجارود معتقد بوده که امام به همه آنچه مورد نیاز
امت است،
علم دارد و
علویان همه مستعد داشتن چنین علمیاند و صرف رسیدن به
بلوغِ سِنی ، موجب حصول این
فضیلت در میان آنان خواهد شد. وی معتقد به
الهام به امام بود و میگفت که علوم در مواجهه با حوادث جدید به امام الهام میشود.
شیخ طوسی (طوسی، متوفی ۴۶۰) از آثار ابوالجارود به کتاب «اصل» و کتاب التفسیر عن ابی جعفر الباقر (
علیه
السلام) اشاره کرده
در حالی که نجاشی
تنها از کتاب تفسیرالقرآن ابوالجارود، به روایت از امام باقر (
علیه
السلام)، نام برده است.
این مجموعه
روایات تفسیری، مشهور بوده و
ابن ندیم نیز
به آن اشاره کرده است. نجاشی
و طوسی،
با تفاوتی اندک،
سلسله سند مشابهی در روایت تفسیر ابوالجارود آورده اند.
ابوالجارود در این تفسیر، روایات تفسیری امام باقر (
علیه
السلام) را گردآوری کرده است.
احمدبن محمدبن سعید، مشهور به
ابن عقده (متوفی ۳۳۳)، تفسیر ابوالجارود را از جعفربن عبداللّه محمدی (زنده در۲۶۸) به روایت او از
ابو سهل کثیربن عیاش قطان، شاگرد ابوالجارود، روایت کرده است. در
تفسیر علی بن ابراهیم قمی (زنده در ۳۰۷)
چند روایت از ابوالجارود با سلسله
سند طوسی و نجاشی آمده و در موارد متعدد دیگری تنها با ذکر «وفی روایة ابی الجارود»
از تفسیر ابوالجارود مطالبی
نقل شده است.
ظاهراً این روایات را «ابوالفضل عباس بن محمدبن قاسم بن حمزة بن موسی بن جعفر»، شاگرد قمی، به تفسیر افزوده است.
علی بن ابراهیم قمی به نقل از پدرش
ابراهیم بن هاشم قمی خبری از ابوالجارود از طریق
صفوان بن یحیی بَجَلی (متوفی ۲۱۰) و خبری از
ظریف بن ناصح به روایت از
عبد الصمدبن بشیر از ابوالجارود نیز آورده است.
در
تفسیر فرات بن ابراهیم کوفی نیز روایاتی تفسیری از ابوالجارود نقل شده که سلسله
سندهای متفاوتی دارد که نشان دهنده
تداول روایات تفسیری ابوالجارود در میان محافل امامی ـ زیدی
کوفه است.
روایات تفسیری ابوالجارود در بر دارنده برخی آرای اوست. ابوالجارود در مخالفت با
معتزله و نظریات آن ها، روایاتی نقل کرده است.
از ویژگی های تفسیری ابوالجارود توجه فراوان به
اسباب نزول است.
ابن بابویه (متوفی ۳۸۱)
دو روایت از تفسیر ابوالجارود آورده است به روایت از محمدبن ابراهیم بن اسحاق طالقانی (زنده در ۳۴۹) از ابن عقده با همان سلسله
سندی که نجاشی و طوسی یاد کرده اند.
حَسَکانی (متوفی ۴۹۰)
نیز روایاتی از ابوالجارود نقل کرده که
اسناد آن با آنچه در محافل امامی و زیدی رواج داشته، متفاوت است. در مورد دیگر اثر ابوالجارود، یعنی «اصل»، شیخ طوسی
به
طریق خود در روایت این کتاب
اشاره کرده است.
نام ابوالجارود در متون حدیثی امامیه در سلسله
اَسناد بعضی احادیث آمده است. از جمله این روایات، «حدیث مُن'اشِدة» امام
علی (
علیه
السلام) در شورای تعیین شده از سوی خلیفه دوم
و
حدیث غدیر خم است. ابن بابویه در کتاب
مَنْ لایَحْضُره الفَقیه روایاتی از ابوالجارود نقل کرده و در بخش
مَشیخه،
طریق خود را در روایت از وی ارائه کرده است.
در منابع زیدی، (همچون
رَأبُ الصَّدْع اثر
احمد بن عیسی بن زید متوفی ۲۴۷، تدوین محمدبن منصور مرادی متوفی ۲۹۴) روایات فراوانی از کتاب «اصل»
ابوالجارود با
اَسناد مختلفی نقل شده و این روایات به نقل از
یحیی بن سالم،
ابوعلی قَطّان،
عبداللّه بن نُمَیر و محمدبن بکر اَرْحَبی
است. بخش اعظم این روایات از امام باقر (
علیه
السلام) نقل شده است و بیشتر روایات نقل شده از ابوالجارود، از طریق
محمدبن بکر ارحبی است. به نظر مادلونگ
این روایات غیر از احادیث روایت شده از ابوالجارود در محافل امامیه است.
از اصحاب زیدی ابوالجارود،
ابوخالد عمروبن خالد واسطی (متوفی ۲۵۰)، راوی کتاب
المجموع الحدیثی و الفقهی زید به
تدوین عبدالعزیزبن اسحاق بقال (متوفی ۳۶۳)، بوده است.
بنا بر نوشته
ابوعبداللّه شاذانی، عمروبن خالد از ابوالجارود در
فضیلت زیدبن
علی و تأیید ضمنی
قیام او، از امام باقر (
علیه
السلام) حدیثی نقل کرده است.
گزارش خاصی از
تداوم جارودیه در منابع موجود نیست و در متون رجالی امامیه تنها از
احمد بن محمدبن سعید معروف به ابن عقده به عنوان محدّثی جارودی نام برده شده است.
شیخ مفید در رساله
المسائل الجارودیه به رد آرای جارودیه درباره
امامت پرداخته که احتمالاً مقصود وی از جارودیه، تمام فرقه های زیدیه بوده است.
جارودیه از فرقههای شیعه- به معنای عام آن- به شمار میروند، از این رو، اگر مالی بر شیعه- بدون
تقیید به امامی بودن یا فرقهای دیگر-
وقف گردد و قرینه و شاهدی نیز موجب
انصراف آن به فرقهای خاص نگردد، شامل جارودیه نیز میشود؛ لیکن شامل برخی فرقههای دیگر زیدی همچون
بتریّه که قائل به
خلافت بلافصل حضرت
علی (
علیه
السّلام)
نیستند، نمیشود.
جارودیه و دیگر فرقههای شیعه غیر
دوازده امامی در صورتی که
ناصبی نباشند، بنابر قول مشهور محکوم به
اسلام میباشند و احکام
مخالف بر آنان جاری است.
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة.
(۲) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۳) ابن بابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ۱۳۹۸.
(۴) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ
علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۵) ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، چاپ
علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۶) ابن حزم، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، چاپ محمد ابراهیم نصر و عبدالرحمان عمیره، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۷) ابن داوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۹۲/۱۹۷۲، چاپ افست قم.
(۸) ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۹) ابن مرتضی، المنیة و الامل فی شرح الملل و النحل، چاپ محمدجواد مشکور، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) ابن ندیم، کتاب الفهرست.
(۱۱) احمدبن عیسی بن زید، کتاب رأبُ الصَّدْع، چاپ
علی بن اسماعیل صنعانی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۲) سعدبن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، چاپ محمدجواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۳)
علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۱۴) محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۵) محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، بیروت: دارالفکر.
(۱۶) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره: مکتبة محمدعلی صبیح و اولاده.
(۱۷) تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به سیدمرتضی بن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال، تهران: اساطیر، ۱۳۶۴ ش.
(۱۸) عبیداللّه بن عبداللّه حسکانی، شواهد التنزیل لقواعدالتفضیل، چاپ محمدباقر محمودی، تهران ۱۴۱۱/۱۹۹۰.
(۱۹) عبدالرحیم بن محمد خیاط، الانتصار والرد
علی ابن الراوندی الملحد، چاپ محمد حجازی، قاهره (۱۹۸۸).
(۲۰) محمدبن احمد ذهبی، تاریخ
الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۱۴۱ـ۱۶۰ ه، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۱) محمدکاظم رحمتی، «نکاتی در مورد دو کتاب المقالات و الفرق سعدبن عبداللّه اشعری و فرق الشیعه منسوب نوبختی»، کتاب ماه دین، سال ۴، ش ۱۱ و ۱۲ (شهریور و مهر ۱۳۸۰).
(۲۲) سمعانی، الأنساب.
(۲۳) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سید کیلانی، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۲۴) محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱، چاپ افست قم .
(۲۵) محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعة و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
(۲۶) محمدبن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۸۰ـ ۱۳۸۱، چاپ افست تهران.
(۲۷) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۲۰، چاپ عبدالحلیم محمود و
سلیمان دنیا، (قاهره).
(۲۸)
علی بن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۲۹) محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
(۳۰) کلینی، الکافی.
(۳۱) فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۳۲) ویلفرد مادلونگ، «ملاحظاتی پیرامون کتابشناسی فرق امامی»، ترجمه چنگیز پهلوان، در در زمینه ایران شناسی، به کوشش چنگیز پهلوان، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۳) حسین مدرسی طباطبائی، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دفتر ۱، ترجمه
علی قرائی و رسول جعفریان، قم ۱۳۸۳ ش.
(۳۴) یوسف بن عبدالرحمان مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت: دارالنشر فرانتس شتاینر، ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۳۵) مسائل الامامة، منسوب به ناشی ء اکبر، چاپ جوزف فان اس، بیروت ۱۹۷۱.
(۳۶) مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
(۳۷) محمدبن محمد مفید، المسائل الجارودیة، چاپ محمدکاظم شانه چی، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۳۸) احمدبن
علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر برجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۳۹) نشوان بن سعید حمیری، الحورالعین، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
(۴۰) حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعة، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
(۴۱) دایرة المعارف ایرانیکا، ذیل «ابوالجارود» "Abul Jarud" (توسط مادلونگ).
(۴۲) ویلفرد مادلونگ "Fruhemu ـ tazilitische Huresiographie: das Kitab a alUsul des Gafar ibn Harb", Der Islam (۱۹۸۰)؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «فرقه جارودیه»، شماره۴۳۲۶. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت،ج۳،ص۳۵. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه جارودیه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۳.