• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرقه بنانیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بسیاری از مکاتب ساخته بشر، به خاطر دوری از حقیقت به عقایدی سخیف کشیده شده‌اند. عقایدی که نه ملاک عقلی و نه ملاک شریعت دارند و استمرار زمان، این فرق را از فرقه شناخته شده جدا می‌کند بطوریکه می‌دانیم بسیاری از فرق غلات نو ظهورانی از فرق منسجم سیاسی و اجتماعی بوده‌اند. حربیه و کربیه و راوندیه و حارثیه، به نوعی منشعب شده از فرقه کیسانیه هستند. در حالی که از او اندیشه‌های افراطی در عقاید کیسانیه مشاهده نمی‌شود ولی در فرق منشعب شده از آن آرای افراطی بالاتفاق وجود دارد و این عقاید چیزی جز اغفال و گمراه کردن مردم را به ارمغان نیاورده است و همین مساله امروزه نیز می‌تواند به رویدادی مذهبی تبدیل شود و ناآگاهان غافل از بدعت به گرداب این امواج گرفتار آیند. یکی از فرقی که غالب اندیشۀ آن را، عقاید افراطی تشکیل می‌دهد؛ فرقه بیانیه (بنانیه) (bnanyh) است. چگونگی بروز این فرقه در عرصه اجتماع و عقاید این گروه و شناخت رهبران ایشان موضوع این نگارش است که اجمالا به موضوعات مختلف مربوطه می‌پردازیم.



بیان بن سمعان التمیمی النهدی موسس این فرقه معرفی شده از اهالی کوفه
[۱] غفاری، علی اکبر، در اسات فی علم الدرایه، ص۱۴۵.
تبانی بوده و در کوفه به این حرفه اشتغال داشته،
[۲] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
و لذا به او بیان تبان نیز گفته می‌شده است.
[۳] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
او تحت تاثیر افکار حمزه بن عمارة البربری قرار داشته و از تابعین او شمرده می‌شده
[۴] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
و خود حمزه از فرقه کربیه (تابعین ابی کرب الضریر) بوده است. اعتقادات و اعمال پلیدی به متبوع بیان یعنی حمزه نسبت داده شده، قائل به حلیت جمیع محرمات بوده و با دخترش نکاح کرده و معتقد است هر کسی که امام را بشناسد هر کاری برای او رواست و بر او گناهی نیست.
[۵] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۶.
و به این صورت شخصیت بیان بن سمعان نیز در قالب خرافه‌هایی از عقاید مسخ شده واقع می‌شود. حمزه بن عماره و دیگر کربیون قائل به امامت محمد بن حنفیه می‌باشند ولی از این دسته بخاطر قائل شدن به امامت ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه جدا می‌شود و تا این جا هاشمیه را برای خود آیین مذهبی قرار می‌دهد ولی بعد از مرگ ابوهاشم به دو دیدگاه افراطی گرویده است. در برهه‌ای از زمان قائل به امامت و قائمیت و مهدویت ابوهاشم بوده و از منتظران ظهور و خروج او بوده ولی پس از چندی مدعی نبوت شده،
[۶] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.
و بدین ترتیب پایه گذار فرقه بیانیه شد.
نکته: نام او در برخی کتب بنان بن سمعان التمیمی النهدی است و فرقه او را بنانیه گفته‌اند و روایاتی که در مذمت و لعن او وارد شده به هر دو اسم می‌باشد.
[۷] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
به هر حال بیانیه و بنانیه یک فرقه و ساخته ابن سمعان است.


عده‌ای از بیانیه قائل‌اند که بیان بن سمعان به دست ابوهاشم عبدالله بن محمد بن الحنفیه به نبوت رسید. عده‌ای قائل‌اند که بیان بن سمعان به ادله قطعی و نص از طرف ابوهاشم به امامت منصوب شد. مراد از بیان در آیه شریف (هذا بیان للناس) اوست. دعوت از امام باقر (علیه‌السّلام) برای پذیرش نبوت او
[۹] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
از قائلین به تناسخ ارواح و به تعبیر دیگر رجعت بوده‌اند.
برای خدا صورت انسانی می‌پنداشتند (تعالی الله عزوجل عن ذلک)
[۱۱] ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.
علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) را متحد با جز الهی می‌دانستند و قائل به الوهیت ایشان شده‌اند و گفته‌اند آن جزء از آدم (علیه‌السّلام) به علی (علیه‌السّلام) منتقل شده و آدم به همین سبب مستوجب سجده شد.
[۱۲] ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.
به دلیل تناسخ قائل شده که جزئیت الهی علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) به او منتقل شده ادعا دارد که ستاره زهره را بوسیله اسم اعظم - به امامت خویش – خوانده و آن ستاره نیز جواب مثبت داد و بوسیله اسم اعظم لشگرها را شکست می‌دهد. مدعی است که نور خدا در برخی زمانها درون او ظهور می‌کند و برای او صورت و اعضا و اجزایی مانند انسان است و تمام آن از بین می‌رود جز صورتش.
[۱۵] ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.
عده کثیری از یارانش مدعی نبوت، بیانیه بودند و قائل بودند که او بعضی از شریعت پیامبر اسلام را نسخ کرده است. و عده‌ای از طرفدارانش مدعی الوهیت بیان بودند.


پس از ادعای این که علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) جزئی الهی دارد آن را برای خود به نوعی تناسخ به حساب می‌آورد و به این دلیل خود را مستحق امامت و خلافت می‌دانند.
[۱۸] ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.
و همچنین اصحابش از بیان نقل کرده‌اند که گفته روح الله در انبیا و ائمه او تا ابی هاشم عبدالله بن محمد بطور تناسخ منتقل شده، سپس به بیان رسیده و به همین دلیل بنابر مذهب حلولیه ادعای نبوت نمود و در واقع بیان در ابتدا مدعی وصایت از ابی هاشم شد و سپس به نبوت رسید و بعد از این درجه برتر یافت و ادعای ربوبیت کرد و تمام این مراحل را به تناسخ که پیموده و تمام مبانی مکتب او در یک کلام تشبیه و تناسخ است و او با این عقیده در واقع به جنگ مکتب اهل بیت برخاسته است. در مکتب حق تناسخ و تشبیه برابر با کفر و شرک است چنانکه امام رضا (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «من قال بالتناسخ فهو کافر بالله العظیم مکدب بالجنة و النار؛ کسی که معتقد به تناسخ باشد به خداوند کافر است و تکذیب کننده بهشت و جهنم است.»؛ «قال ع من اعتقد بالتشبیه و الجبر فهو کافر مشرک و نحن منه بری فی الدنیا و الاخرة؛ معتقد به تشبیه و جبرگرانی کافر مشرک است و ما از ایشان در دنیا و آخرت بیزاریم.»


بیان بن سمعان در حجره‌ای در شهر مدائن با اصحابش بسر می‌برد و به مانند پیامبران و اوصیا الهی از آینده خبر می‌داد و حواریونش نیز سراپاگوش شده تا اخبار ملاحم را بشنوند. در این بین مردکی اعور از کنارشان عبور می‌کند که ناگهان بیان اعلام می‌کند: والله این گرفتاری تمام نمی‌شود تا این که این اعور به سرلشگری سپاه دست یابد. و در این زمان مامور باجگیر و مالیات دولت از راه می‌رسد بدون این که برای دستگیری ایشان آمده باشد. شخصی فریاد برآورد که اینک مامور سلطان برای بازداشت شما می‌آید در این حال بود که حواریون بیان، پا به فرار گذاشتند و بیان در زیر دست و پا ماند و زخمی شد پس از این که فهمیدند با ایشان کاری نداشتند به بیان گفتند تو که از آینده خبر می‌دهی چرا از کار این مامور خبر ندادی و نزدیک بود زیر دست و پا کشته شوی. جواب داد من علم به شان این مامور داشتم ولی اراده‌ام بر این بود که از اخبار آینده بگویم نه خبر از شان مامور.


در مجموع سه تاویل یا تفسیر به رای به بیان نسبت داده شده است: «هـذا بیان للناس وهدی وموعظة للمتقین؛ این بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزکاران!». موضوع آیه شریفه قرآن کریم است و هذا اسم اشاره و مشارالیه آن قرآن است که قرآن بیان خداست برای مردم و هدایت الهی است و موعظه برای متقین است در حالی که بیان بن سمعان مدعی است که من بیان و هدایت و موعظه هستم.
[۲۴] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.

«کل من علیها فان• ویبقی وجه ربک ذو الجلال والاکرام؛ و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند.» آیه در مورد از بین رفتن تمام اشیایی است که بر روی زمین هستند ولی آنچه باقی است وجه خداست یعنی دین خدا که در تفاسیر آمده نه به معنی صورت خدا که عین کفر است. ولی بیان تمیمی ادعا کرده که خدا صورتی و اعضا و اجزایی مانند انسان دارد و تمام او از بین می‌رود جز صورتش و شاهد ادعای او نیز این آیه است.
«هل ینظرون الا ان یاتیهم الله فی ظلل من الغمام والملآئکة وقضی الامر والی الله ترجع الامور؛ آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه‌ها و برنامه‌های روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه هائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازهای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا باز می‌گردد.» آیه شریفه در مورد این است که اگر کفار لجاجت کنند و حقایق ایمانی را انکار کنند آیا از امر خدا و آمدن ملائکه عذاب ایمن‌اند و آیه در مقام انذار و توبیخ است ولی بیان بن سمعان تفسیر نموده به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) که در ابرها می‌آید در حالی که رعد صدای او و برق تبسم ایشان است.
«وهو الذی فی السماء اله وفی الارض اله وهو الحکیم العلیم؛ او کسی است که در آسمان معبود است و در زمین معبود و او حکیم و علیم است.» مدعی است که خدای آسمانها غیر از خدای زمین است و او اعظم از خدای زمینی است و مستندش این آیه است.
نکته: گر چه این عقاید فاسده او موجب ضلالت عده‌ای گشت ولی در این مسیر از آرای حساس اختلافی و سیاسی نیز بهره می‌جسته. ابن قتیبه از علمای اهل سنت اولین قائلین به خلق قرآن را فرقه بیانیه معرفی کرده
[۳۲] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
به این ترتیب دستور کار این فرقه برای پیشرفت در جامعه اسلامی استفاده از عقاید باطله و تشنج آفرین است.


یکی از کارهایی که او در مسیر اهدافش انجام داد این چنین بود که به امام باقر (علیه‌السّلام) نامه دهد و ایشان را محترمانه و با دعوت نامه به کیش خود و اقرار به نبوتش هدایت کند پس با این فکر خام نامه‌ای به این مضمون نوشت: «اسلم تسلم و ترتق فی سلم و تنج وتغنم فانک لاتدری این یجعل الله النبوة والرسالة وما علی الرسول الا البلاغ وقد اعذر من انذر؛ تسلیم باش تا در پناه آن سالم بمانی و به درجات عالی مشرف شوی نجات یابی و غنیمت بجویی زیرا تو نمی‌دانی خداوند نبوت و رسالت را به که سپرد و بر چیزی بر رسول نیست جز ابلاغ نمودن و معذور است آنکه انذار می‌دهد. امام (علیه‌السّلام) جواب این درخواست ابلهانه را، به شیوه‌ای بیان نمودند، که جز رسوایی برای بیان حاصلی نداشت. ایشان به عمرو بن ابی عفیف، فرستاده بیان که نامه را آورده بود دستور دادند که این نامه را بخورد و او نیز خورد و در جا به هلاکت رسید و مرد
[۳۳] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
و این گونه به بیان نشان داد که محتوای این نامه چیزی جز سم کشنده نیست و هدایتی جز هلاکت ندارد.


۱- سالت عن قول الله عزّوجلّ هل انبنکم علی من تنزل الشیاطین تنزل علی کل اقاک اثیم قال هم سبعة المغیرة بن سعید و بیان و صائد و الحارث الشامی و عبدالله بن الحارث و حمزة بن عمارة البربری و ابو الخطاب؛
[۳۴] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۹۰.
از امام صادق (علیه‌السّلام): شیطان بر این هفت تن نازل می‌شود که از جمله ایشان بیان بن سمعان است.»
۲- «عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) قال سمعنه یقول لعن الله بنان البیان و ان بنانا لعنه الله کان یکذب علی ابی اشهد کان ابی علی بن الحسین (علیه‌السّلام) عبدا صالحا؛ امام باقر (علیه‌السّلام): خداوند بنان را لعنت کند بنان بر پدرم علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) دروغ بست و من شهادت می‌دهم که پدرم عبد صالح بود.»
۳- کذب بنان علیه لعنة الله صغر الله جل جلاله و صغر عظمته؛ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: بنان بر خداوند (قرآن) دروغ بست و خداوند را کوچک شمرد و شان عظیمش را کوچک کرد.»
۴- ذکر ابوعبدالله (علیه‌السّلام) الحارث الشامی و بنان فقال کانا یکذبان علی علی بن الحسین (علیهما‌السّلام)؛ امام صادق (علیه‌السّلام) از حارث شامی و بنان یاد کرد و فرمود این دو بر علی بن الحسین (علیهما‌السّلام) افترا بستند.»
۵- ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال ان بنانا و السری و بزیعا لعنهم الله تراء لهم الشیطان فی احسن ما یکون صورة آدمی؛امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: بنان و سری و بزیع (سه تن از غلات هستند) خدا لعنتشان کند شیطان به نیکوترین صورت انسانی بر ایشان ظاهر می‌شود.» نکته مهمی که نباید از آن غافل ماند این است که فرقه سازان در واقع تحریف کنندگان دین حق با استفاده از اصول مکاتب باطل دیگران هستند و در معارف خود به کسب معرفت از دیگر مذاهب باطل پرداخته و گزاره‌های دینی را با آن اندیشه فاسد تفسیر می‌کنند و این مطلب در مورد بیان بن سمعان صدق می‌کند زیرا او عقایدش را از طالوت اخذ کرده و طالوت از دائی خود لبید بن الاعصم یهودی.


پس از اینکه بیان بن سمعان به این دروغ پردازیها ادامه داد و برای خود به جمع طرفدار مشغول شد تا حدی که برای حکومت نیز قابل تحمل نبود از این رو دستور قتل او توسط خالد بن عبدالله القسری صادر شد و این کذاب اثیم این گونه به دام جلادان افتاد و گفته شده او در مسجد کوفه به همراه ۱۵ تن از یارانش به بند کشیده شد و بر روی آنها نفت پاشیدند و ایشان را به آتش سوزاندند.
[۴۰] نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
گفته شده اعدام بیان بن سمعان و مغیره بن سعید در یک زمان و مکان بوده ولی مغیره در هنگام اعدام به لرزه افتاده بود و مقهورانه او را کشتند ولی بیان بدون ترس و اضطراب به استقبال مرگ رفت و این کار مورد توجه خالد واقع شد و به طرفداران این دو گفت: شما در هر امری دیوانه هستید، سزاوار است این شخص رئیس شما باشد نه این بزدل رذل. امام صادق (علیه‌السّلام) در یک نفرین در حق این کذابین که از جمله آنها بیان بن سمعان جای داشت فرمودند: «اللهم ذقهم حر الحدید؛ خداوندا به ایشان تیزی شمشیر را بچشان.


۱. غفاری، علی اکبر، در اسات فی علم الدرایه، ص۱۴۵.
۲. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
۳. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
۴. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
۵. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۶.
۶. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.
۷. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۶.    
۹. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
۱۰. بغدادی، ابو منصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.    
۱۱. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.
۱۲. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.
۱۳. بغدادی، ابو منصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.    
۱۴. بغدادی، ابو منصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.    
۱۵. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۸۶.
۱۶. بغدادی، ابو منصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.    
۱۷. بغدادی، ابو منصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.    
۱۸. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۵، ص۵۸.
۱۹. بغدادی، ابو منصور، الفرق بین الفرق، ص۲۲۷.    
۲۰. عاملی، حر، وسائل الشیعه، ج۲۸، ص۳۴۱.    
۲۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۹۴.    
۲۲. جاحظ، ابوعثمان، البرصان والعرجان، ص۴۴.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۲۴. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰.
۲۵. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۱۱- ۱۲.    
۲۶. الرحمن/۵۵، آیه۲۷.    
۲۷. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۱۱- ۱۲.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۰.    
۲۹. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۱۱- ۱۲.    
۳۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۴.    
۳۱. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۵.    
۳۲. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
۳۳. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۵۰ - ۵۱.
۳۴. کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۹۰.
۳۵. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۰.    
۳۶. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۶.    
۳۷. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۷۰.    
۳۸. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۹۵.    
۳۹. حکم، حافظ بن احمد، معارج القبول، ج۱، ص۲۷۱.    
۴۰. نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، ص۴۵.
۴۱. ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۱۱- ۱۲.    
۴۲. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲، ص۲۱۷.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرقه بنانیه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۴.    






جعبه ابزار