• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فرس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





اسب یا فرس مَرْکب سواری و زینت برای انسان می‌باشد.



رایج ‌ترین معادلِ عربی اسب، واژه «فرس» و جمع آن افراس است. واژه « خیل » نیز در معنای جمع به کار می‌رود که بنابر مشهور مفرد ندارد
[۱] لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۷.
[۲] لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۲۰.
[۳] التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۲۱۱.
هرچند برخی مفرد آن را «خائل» دانسته اند.
[۴] تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۹.
[۵] روح المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۶۱.



وجه نام گذاری اسب به خیل، راه رفتن این حیوان همراه با تکبر و غرور
[۸] تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۹.
یا غرور راکب آن است. به نظر راغب، خیل در اصل بر مجموع اسب و اسب سوار اطلاق می‌شده و در مورد هر یک از آن دو به تنهایی نیز به کار رفته است.
[۱۲] لسان العرب، ج۴، ص۲۶۷-۲۶۸.



گروهی بر آن شده‌اند تا با استناد به آیه ۲۹ سوره بقره آفرینش اسب را پیش از پیدایش انسان بدانند. برخی نیز با استناد به دسته ای از آیات کوشیده‌اند زمان پیدایش آن را در سیر آفرینش آسمان و زمین قرار دهند.
[۱۴] حیاة الحیوان، ج ۱، ص ۲۹۹-۳۰۰.
پیشینه استخدام اسب از سوی انسان به درستی روشن نیست، لیکن عرب بر آن است که حضرت اسماعیل (علیه‌السلام) نخستین کسی است که اسب را رام کرد و بر آن سوار شد.
[۱۵] حیاة الحیوان، ج ۱، ص ۲۹۷.



این حیوان، مورد توجه خاص انسان بوده و عرب از آن با نام های گوناگون و صفات ویژه یاد کرده است. تألیف کتاب‌هایی با نام الخیل و چند کتاب دیگر درباره نام‌ها و ویژگی های اسب، از توجه ویژه به این حیوان خبر می‌دهد.
[۱۶] الخیل ابن جزی، ابوعبیده و اصمعی.



در قرآن واژه «فرس» به کار نرفته؛ ولی واژه «خیل» ۵ مورد و واژه های «خیر»، «صافنات»، «جیاد»، «عادیات»، «موریات»، «مغیرات» هر کدام یک بار آمده است. افزون بر آن، واژه « انعام » (چارپایان) نیز که در مواردی چند به کار رفته، اسب را نیز شامل می‌شود؛ هرچند برخی در دلالت آن را بر اسب تردید کرده اند
[۱۷] جامع البیان، مج۱۲، ج۲۴، ص۱۱۰.
[۱۸] جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص ۶۹.
[۱۹] مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۱۲.
[۲۰] تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۹.
؛ هم چنین ممکن است واژه «ضامر» (نحیف) در آیه ۲۷ سوره حج افزون بر شتر ، اسب را نیز شامل شود؛ زیرا این لفظ در مورد اسبی که بر اثر کار و فعالیت لاغر شده نیز به کار می‌رود و شاید بتوان وجه تأویل این لفظ بر شتر از سوی مفسران را فزونی کاربرد شتر بر اسب دانست.


آیه ۸ سوره نحل فلسفه آفرینش اسب و برخی چارپایان دیگر را سواری و زینت دانسته است: «والخَیلَ والبِغالَ والحَمیرَ لِتَرکبوها و زینَةً...» چنان که آیه ۱۴ سوره آل عمران نیز به زینت بودن اسب اشاره دارد: «زُینَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ النِّساءِ و... والخَیلِ المُسَوَّمَةِ».


برخی مقصود از زینت در آیه دوم را حقیقت و اصل زینت و ایجاد فطری آن در طبیعت بشر دانسته؛ ازاین رو نسبت دادن آن را به شیطان رد کرده اند؛ زیرا طبیعت و حقایق اشیا به غیر آفریننده آن نسبت داده نمی‌شود
[۲۵] المنار، ج ۳، ص ۲۳۹.
؛ ولی با توجه به این‌که مقام، مقام تقبیح و مذمت کافران به جهت توجه به این امور و تکیه و اعتماد بر آن و استغنای از خداوند است، نسبت دادن چنین تزیینی که آنان را از خدا و یاد او بازمی دارد، به خداوند مناسب نیست.


گروهی از مفسران «خیل مسوّمه» را به اسبان نیکو و زیبا منظر، اسبان علامت نهاده شده، یا اسبان در چراگاه تفسیر کرده اند.
[۲۷] مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۱۲.
[۲۹] جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۷۵-۲۷۸.
برخی نیز آن را به اسبان آماده جهاد تفسیر کرده اند
[۳۰] جامع البیان، ج ۳، ص ۲۷۷-۲۷۸.
که هیچ‌یک از لفظ و سیاق آیه، آن را تأیید نمی‌کند.
[۳۱] المنار، ج ۳، ص ۲۴۵.
برخی دیگر با استناد به شعر دوره جاهلی ، آن را به معنای اسبان آموخته شده، دانسته اند.
[۳۲] المنار، ج ۳، ص ۲۴۵.



آیه ۶۰ سوره انفال ابتدا به تجهیز نیرو (برای جهاد) و سپس به استفاده از اسب: «رباط الخیل» دستور می‌دهد. طرح کاربرد اسب، در کنار تجهیز نیرو که خود به نوعی تهیه و تجهیز اسب را نیز شامل می‌شود، از اهمیت فوق العاده اسب در تقویت نیروی جنگی در آن عصر حکایت می‌کند.
[۳۴] تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۵.

این آیه که در سال های نخستین پس از هجرت و احتمالا پس از جنگ بدر نازل شده، غرض از تجهیز نیرو و بهره گیری از اسب را ایجاد ترس در دل دشمن معرفی می‌کند: «تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وعَدُوَّکم وءاخَرینَ مِن دُونِهِم...».
گروهی مقصود از «آخرین» را در آیه، جن دانسته به حدیثی که نگه داری اسب را در منزل موجب پیش گیری از رفت و آمد شیطان و تباه شدن عقل می‌داند استناد کرده اند.
[۳۵] جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص ۴۲-۴۳.
[۳۷] تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۶.
برخی نیز با تضعیف حدیث و ردّ نظریه فوق، «آخرین» را اشاره به منافقان دانسته اند.
[۳۸] تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۳۵.



شاید با توجه به همین آیه و برای کسب آمادگی نظامی، مسابقه اسب سواری و شرط بندی در آن جایز شمرده شده و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مسلمانان را به اسب سواری تشویق و خود نیز در آن شرکت می‌کرده است.
افزون بر آن، آیه ۱۷ سوره یوسف نیز مستند دیگری است که فقیهان بر جواز این موضوع به آن استناد کرده اند
[۴۳] تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۹۷.
هم چنین برخی از فقیهان براساس آیه پیشین آموزش و تمرین اسب سواری را (برای آمادگی نظامی) واجب کفایی و وقف اسب و اصطبل‌هایی برای نگه داری آن را جایز شمرده اند.
[۴۵] تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۶.
[۴۶] تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۴۹۹.

آیاتی از سوره حشر به حکم غنایم به دست آمده بدون جنگ و تاختن اسب اشاره می‌کند: «و ما اَفاءَ اللّهُ عَلی رَسولِهِ مِنهُم فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیل و لا رِکاب و لکنَّ اللّهَ یسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَن یشاءُ...». این غنایم میان جنگ جویان تقسیم نخواهد شد؛ بلکه همگی در اختیار رهبر جامعه اسلامی قرار می‌گیرد.


واژه «خیر» نیز در آیه ۳۲ سوره ص به معنای اسب آمده است: «اِنّی اَحبَبتُ حُبَّ الخَیرِ عَن ذِکرِ رَبّی». برخی مفسران سخنی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را علت اطلاق «خیر» بر اسب دانسته اند
[۴۹] مجمع البیان، ج۸، ص ۷۴۰.
؛ ولی شواهد نشان می‌دهد که پیش از آن عرب اسب را «خیر» می نامیده است.
[۵۰] جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۴.
[۵۱] معانی القرآن، ج ۲، ص ۴۰۵.
[۵۲] تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۷.
برخی نیز «خیر» را به معنای مال گران بها دانسته‌اند که اسب را نیز شامل می‌شود. افزون بر این، وجود منافع فراوان در اسب، وجهی دیگر برای این نام گذاری دانسته شده است.
[۵۵] تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۷.



در آیه ۶۴ سوره اسراء از خیل شیطان یاد شده است. خداوند با تأکید بر عدم تسلط شیطان بر بندگان، به او اجازه داده است برای رسیدن به مقصود خود از لشکر سواره و پیاده اش بهره گیرد: «و اَجلِب عَلَیهِم بِخَیلِک و رَجِلِک». برخی شیطان را دارای سوارانی از جن و انس دانسته اند.
بعضی روایات نیز آن را به هر سواره ای که در راه معصیت خدا گام بردارد تفسیر کرده اند؛
[۵۷] تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۳.
علاّمه طباطبائی ، «خیل» را کنایه از آن دسته از اعوانِ شیطان می‌داند که سوق دادن بندگان خدا به معصیت دارای سرعت عمل می‌باشند اما بیش‌تر مفسران آن را کنایه از بهره گیری شیطان از همه نیروی خود دانسته اند.
[۵۹] مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۵۸.
[۶۰] التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۶.



آیات ۱۲-۱۳ سوره زخرف پس از اشاره به سوار شدن بر چارپایان به یادآوری نعمت الهی (تسخیر حیوانات برای سواری و...) دستور داده است: «والَّذی خَلَقَ الاَزوجَ کلَّها وجَعَلَ لَکم مِنَ الفُلک والاَنعمِ ما تَرکبون • لِتَستَووا عَلی ظُهورِهِ ثُمَّ تَذکروا نِعمَةَ رَبِّکم اِذا استَوَیتُم عَلَیهِ...».
آیه ۱۴۲ سوره انعام ، چارپایان را به ۲ دسته تقسیم کرده است: «و مِنَ الاَنعمِ حَمولَةً و فَرشًا» که حموله (باربر) اسب را نیز شامل می‌شود.


چنان که بعضی واژه‌ها چون «المسوّمة»، «صافنات» و «جیاد» از اوصاف اسب شمرده شده است که صافنات جمع «صافنة» به معنای ایستاده و آماده
[۶۵] تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۶.
، حالتی خاص (ایستادن روی سه پا و خم کردن یک پا) را بیان می‌کند
[۶۶] جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۳.
[۶۸] مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۴۰.
که بر چابکی و آمادگی اسب دلالت دارد.
برخی این صفت را بهترین صفت برای اسب دانسته اند.
[۶۹] حیاة الحیوان، ج ۱، ص ۲۱۱.
جیاد نیز مقلّب «جواد» بیان گر حرکت سریع اسب با گام های بلند
[۷۰] جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۳-۱۸۴.
یا از «جید» به معنای اسب های گردن کشیده
[۷۱] تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۶.
است. ظاهراً این دو، صفت اسبانی است که برای جهاد ، آماده و بر حضرت سلیمان (علیه السلام) عرضه شدند
[۷۲] جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۳.
: «اِذ عُرِضَ عَلَیهِ بِالعَشی الصّفِنتُ الجیاد».
سه واژه «عادیات»، «موریات» و «مغیرات» در سوره عادیات نیز که خداوند به آن سوگند یاد کرده، صفت اسبان هنگام هجوم به دشمن است. مقصود از عادیات (جمع عادیه) اسبانی است که از دویدن فراوان به نفس افتاده اند. مقصود از موریات (جمع موریه) اسبانی است که از برخورد سم آن‌ها با سنگ، آتش می‌جهد و مغیرات (جمع مغیره) به هجوم آن‌ها اشاره دارد
[۷۴] مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۳-۸۰۴.
[۷۵] التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۸-۲۶۰.
: «و العدِیتِ ضَبحا • فَالمورِیتِ قَدحا • فَالمُغیرتِ صُبحا».


خوردن گوشت اسب از نظر برخی فقیهانِ اهل سنّت چون مالک و ابوحنیفه با استناد به آیات ۵-۸ سوره نحل حرام است؛ چون این آیات در مقام شمارش منافع چارپایان، فایده بعضی را خوردن گوشت آن‌ها و فایده اسب و قاطر و الاغ را سواری ذکر کرده است که از این تقسیم بندی، حرمت گوشتِ اسب فهمیده می‌شود.
[۷۸] جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۱۰-۱۱۱.
[۷۹] تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۵۱.

برخی این تقسیم را غیر حقیقی دانسته اند؛ چون چارپایانی مانند شتر که براساس آیه ، خوردن گوشتشان جایز است برای سواری نیز از آن‌ها استفاده می‌شود
[۸۰] جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۱۱-۱۱۲.
؛ بنابراین، تقسیم مذکور به منافع غالبی آن‌ها نظر دارد؛ در حالی که هر کدام منافع دیگری نیز دارند.
[۸۱] تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۵۱.

در روایتی با استدلال به این آیات، بر عدم حرمت گوشت اسب تأکید شده است. فقیهان شیعه نیز با استناد به دلیل اجماع و روایات، و نیز اصل اباحه بر حلیت خوردن گوشت اسب فتوا داده و ادله تحریم را نپذیرفته اند برخی نیز آیه ۸ سوره نحل را مستندی بر عدم وجوب زکات در اسب دانسته اند؛ زیرا خداوند در این آیه نسبت به منافع اسب بر انسان منّت نهاده است؛ پس سزاوار نیست که او را مکلّف به پرداخت زکات آن کند.
[۸۵] تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۵۲-۵۳.



(۱) تذکرة الفقهاء، علامه حلی؛
(۲) تفسیر التحریروالتنویر؛
(۳) تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاشی؛
(۴) تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر؛
(۵) تفسیر المنار؛
(۶) تفسیر نمونه، مکارم شیرازی؛
(۷) جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، ابو جعفر محمد بن جریر طبری؛
(۸) الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛
(۹) جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محمدحسن بن باقر نجفی؛
(۱۰) حیاة الحیوان الکبری؛
(۱۱) الخیل، ابن جزی، ابوعبیده، و اصمعی؛
(۱۲) الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، جلال الدین سیوطی؛
(۱۳) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسی؛
(۱۴) الکافی، کلینی؛
(۱۵) کتاب الخلاف، شیخ طوسی؛
(۱۶) الکشاف، زمخشری؛
(۱۷) لسان العرب، ابن منظور؛
(۱۸) المبسوط فی فقه الامامیه، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی؛
(۱۹) مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی؛
(۲۰) المصباح المنیر، احمد بن محمد فیومی؛
(۲۱) معانی القرآن، فراء؛
(۲۲) معجم مقاییس اللغه؛
(۲۳) مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی؛
(۲۴) المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی.


۱. لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۷.
۲. لسان العرب، ج ۱۰، ص ۲۲۰.
۳. التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۲۱۱.
۴. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۹.
۵. روح المعانی، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۶۱.
۶. مقاییس اللغه، ج۲، ص۲۳۵.    
۷. المصباح، ج۱، ص۱۸۶.    
۸. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۹.
۹. مفردات، ص ۳۰۴.    
۱۰. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۱۱. مفردات، ص۳۰۴.    
۱۲. لسان العرب، ج۴، ص۲۶۷-۲۶۸.
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۱۴. حیاة الحیوان، ج ۱، ص ۲۹۹-۳۰۰.
۱۵. حیاة الحیوان، ج ۱، ص ۲۹۷.
۱۶. الخیل ابن جزی، ابوعبیده و اصمعی.
۱۷. جامع البیان، مج۱۲، ج۲۴، ص۱۱۰.
۱۸. جامع البیان، مج۱۳، ج۲۵، ص ۶۹.
۱۹. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۱۲.
۲۰. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۹.
۲۱. حج/سوره۲۲، آیه۲۷.    
۲۲. مفردات، ص ۵۱۲.    
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۲۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۲۵. المنار، ج ۳، ص ۲۳۹.
۲۶. المیزان، ج ۳، ص ۱۰۲.    
۲۷. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۱۲.
۲۸. الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۶۳.    
۲۹. جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۷۵-۲۷۸.
۳۰. جامع البیان، ج ۳، ص ۲۷۷-۲۷۸.
۳۱. المنار، ج ۳، ص ۲۴۵.
۳۲. المنار، ج ۳، ص ۲۴۵.
۳۳. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۳۴. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۵.
۳۵. جامع البیان، مج۶، ج۱۰، ص ۴۲-۴۳.
۳۶. الدرالمنثور، ج ۴، ص ۹۷.    
۳۷. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۶.
۳۸. تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۳۳۵.
۳۹. الکافی، ج ۵، ص ۴۸-۴۹.    
۴۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۷.    
۴۱. تذکرة الفقهاء، ج ۲، ص ۳۵۳.    
۴۲. المبسوط، ج ۶، ص ۲۸۹.    
۴۳. تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۹۷.
۴۴. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۴۵. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۶.
۴۶. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۴۹۹.
۴۷. ص/سوره۳۸، آیه۳۲.    
۴۸. الکشاف، ج۴، ص۹۲.    
۴۹. مجمع البیان، ج۸، ص ۷۴۰.
۵۰. جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۴.
۵۱. معانی القرآن، ج ۲، ص ۴۰۵.
۵۲. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۷.
۵۳. التبیان، ج ۸، ص ۵۶۰.    
۵۴. التحریروالتنویر، ج ۲۳، ص ۲۵۵.    
۵۵. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۷.
۵۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۴.    
۵۷. تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۵۳.
۵۸. المیزان، ج ۱۳، ص ۱۴۶.    
۵۹. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۵۸.
۶۰. التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۶.
۶۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۱۲-۱۳.    
۶۲. انعام/سوره۶، آیه۱۴۲.    
۶۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۶۴. ص/سوره۳۸، آیه۳۱.    
۶۵. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۶.
۶۶. جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۳.
۶۷. الکشاف، ج ۴، ص ۹۱.    
۶۸. مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۴۰.
۶۹. حیاة الحیوان، ج ۱، ص ۲۱۱.
۷۰. جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۳-۱۸۴.
۷۱. تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۲۶.
۷۲. جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۱۸۳.
۷۳. ص/سوره۳۸، آیه۳۱.    
۷۴. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۳-۸۰۴.
۷۵. التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۵۸-۲۶۰.
۷۶. عادیات/سوره۱۰۰، آیه۱-۳.    
۷۷. نحل/سوره۱۶، آیه۵-۸.    
۷۸. جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۱۰-۱۱۱.
۷۹. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۵۱.
۸۰. جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۱۱-۱۱۲.
۸۱. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۵۱.
۸۲. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۵۵.    
۸۳. الخلاف، ج ۶، ص ۷۹.    
۸۴. نحل/سوره۱۶، آیه۸.    
۸۵. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۵۲-۵۳.



دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «اسب».    




جعبه ابزار