فخرالدین احمد بن حسن جاربردی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جارَبَرْدی، فخرالدین احمد بن حسن (د رمضان ۷۴۶/ ژانویۀ ۱۳۴۶)،
ادیب، شارح و عالم نحوی.
جارَبَرْدی، فخرالدین احمد بن حسن در جاربرد (به معنی قلعۀ آب، از مضافات ارّان ــ در آن سوی ارس و شمال آذربایجانــ که در حال حاضر در منطقۀ خودگردان قرهباغ واقع شده است) به دنیا آمد.
جاربردی به جارْبَرْد (معرّب چارْپَرْد) منسوب است که
روستا یا شهری در منطقه اَرّان، متعلق به
ایران قدیم و
ارمنستان کنونی بوده است.
از تاریخ تولد و دوره
کودکی او اطلاعی در دست نیست.
وی از زادگاهش به
تبریز رفت و در آنجا مقیم شد، از این رو تبریزی جاربردی نیز خوانده شده است.
لقب او به صورتهای جارْبَرْدی، جارْبِردی و جارْبُردی نیز ضبط شده است.
ابن فوطی به نقل از کتاب التوضیحات الرشیدیه، وی را ابوعلی احمد بن حسن بن علی جاربرتی
حکیم معرفی کرده است
اما در منابع، کنیۀ وی ابوالمکارم و نام [[|جدش]] جدیوسف آمده است.
دانسته نیست وی از چه زمانی به
تبریز مهاجرت کرد؛ اما آوازۀ تبریز (ه م) در دوران پرشکوه وزارت خواجه رشیدالدین و حضور
مفسر بزرگ زمان
بیضاوی (ه م) سبب شد به تبریز و به محضر درس او بشتابد.
از
عمر بن نجمالدین و
نظامالدین طوسی به عنوان استادان او نام بردهاند.
جاربردی در تبریز جایگاهی ویژه داشت، چنانکه گاه او را در مجلس
شیخ صفیالدین اردبیلی، در جامع عمارت رشیدی، و در کنار سلاطین و وزیران و ارباب
علم و
دانش، و گاه در مجلسی در کنار امیر شیخ حسن چوپانی و مورد مشاورۀ وی مییابیم.
در تبریز به فراگیری
علوم پرداخت و در
معقولات و
منقولات سرآمد شد و پس از آموختن
فقه شافعی،
فقیه و مُفتی شافعی مذهبان گردید.
در تبریز شهرت فراوان یافت و به فخرالدین و ابوالمکارم ملقب گردید.
او همواره به
تحصیل و
تدریس و تألیف اشتغال داشت و از محضر استادانی چون نظام الدین طوسی و شیخ عمر نجم الدین و به ویژه قاضی بیضاوی، بهره برد.
وی در تربیت
طلاب نیز کوتاهی نمیکرد و متصدی امور آنان بود.
محمدبن عبدالرحیم عُمری میلانی، قاضی عضدالدین ایجی (
متکلم و
فقیه شافعی قرن هشتم) و نورالدین اردبیلی از شاگردان او بودند.
جاربردی با ایجی، معارضات و مناظرات علمی فراوانی به صورت مکاتبه داشت و پس از درگذشت جاربردی، افراد دیگری، از جمله فرزندش ابراهیم، آن معارضات را ادامه دادند.
جاربردی عالمی باوقار، خیّر و بسیار دیندار بود و در
تصوف و
عرفان هم مقام شامخی داشت.
مداومت جاربردی بر
درس و
بحث و
نگارش، در منابع بسیار ستوده شده است؛
به همین سبب شاگردان بسیاری نزد او درس خواندهاند، از جمله
بهاءالدین ابوالمحاسن عثمان بن علی،
صدرالدین محمد جوهری، و
نورالدین فرج بن محمد اردبیلی.
فرزندش ابراهیم نیز از
شیخ شرفالدین طیبی،
نجمالدین سعید،
محمد بن ابی الطیب شیرازی، و قاضی القضات
نظامالدین عبدالصمد به عنوان شاگردان وی یاد میکند.
تنها نکتۀ بارزی که در حیات علمی جاربردی میتوان اشاره کرد، مکاتبۀ وی با
قاضی عضدالدین ایجی (ه م) در توضیح آیهای از
سورۀ بقره است که
سبکی بدان اشاره کرده، و عین
نامه و
جوابیه را ذکر کرده است.
در پاسخ به این سؤال، تنی چند از بزرگان نیز شرکت کردند که
حاجی خلیفه به برخی اشاره کرده است.
پس از مرگ جاربردی، فرزندش ابراهیم در دفاع از
پدر نامهای نگاشت و آن را «السیف الصارم فی قطع العضد الظالم» نام نهاد.
اهتمام جاربردی بر آموزش، او را به شرح آثاری وا داشت که همواره از متون درسی آن روزگار به شمار میآمد.
از مهمترین این شروح میتوان به شرح شافیۀ
ابن حاجب (ه م) اشاره کرد که به گفتۀ خود جاربردی در مقدمۀ شرح شافیه، تشویقِ برخی از دانشمندان علت اصلی شرح این کتاب بوده است.
وی این شرح را احتمالاً به تاجالملة و الدین
علی ساوی (
تاجالدین آوجی)، از نایبان خاص وزیر سعدالدین محمد ساوجی
تقدیم کرده است.
جاربردی از شرح ابن حاجب بهرۀ فراوان برده است. این اثر بارها در
هند،
پاکستان، استانبول و
تهران به چاپ رسیده است.
دیگر آثار وی که به صورت خطی در کتابخانههای مختلف دنیا نگهداری میشود، از این قرار است: حاشیة علی الکشاف عن
حقائق غوامض التنزیل
زمخشری؛ شرح حاوی الصغیر، شکوک علی الحاجبیة؛ المغنی فی علم
النحو. بر این اثر، شروح بسیاری نگاشته شده است.
۱) السراج الوهّاج که شرح کتاب منهاج الوصول الی علم الاصول استادش قاضی بیضاوی در
اصول فقه شافعی است، از این رو وی را شارح البیضاوی نیز خوانده اند.
۲) الهادی که شرحی مفصّل بر الحاوی الصغیر نجم الدین قزوینی در فروع
فقه شافعی است ولی به پایان نرسیده است.
۳) شرح الهدایه برهان الدین بخاریِ مَرغینانی در فقه حنفی، که خود شرح بدایه المبتدیِ مَرغینانی است.
۴) شرح شافیه
ابن حاجب در
علم صرف ، که بعد از شرح
رضی الدین استرآبادی یکی از شروح برتر شافیه شمرده شده و بارها در
ایران و
استانبول به
چاپ رسیده است.
عزالدین محمدبن احمد، معروف به ابن جماعه، حاشیه ای به نام الدررالکافیه فی حل شرح الشافیه بر شرح جاربردی نوشته است.
همچنین
سیوطی و محمودبن احمد عینی هر یک جداگانه بر این شرح حاشیه نوشته اند.
۵) حاشیه بر شرح الایضاح ابن حاجب در علم
نحو، که خود شرح المفصّل فی
النحو زمخشری است.
۶) المغنی، که رساله ای است در علم
نحو و شاگرد جاربردی، محمدبن عبدالرحیم عُمری میلانی، آن را شرح کرده است.
۷) الحواشی علی الکشّاف، که مجموعه تعلیقات ده جلدی او بر تفسیر
الکشّاف عن
حقایق التنزیل
زَمَخْشَری است.
۸) شرح اصول
علی بن محمد بزدوی .
گرچه جاربردی را شاعر ندانستهاند، اما سبکی ابیاتی از وی نقل کرده است.
وی در
رمضان ۷۴۶ در
تبریز درگذشت.
شوکانی
سال درگذشت او را ۷۴۲ ذکر کرده که احتمالاً نادرست است.
(۱) ابن بزاز، توکل، صفوة الصفا، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
(۲) ابن حجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
(۳) ابن فوطی، عبدالرزاق، تلخیص مجمع الاداب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، ۱۹۶۵م.
(۴) ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش حافظ عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۵) ادرنوی، احمد، طبقات المفسرین، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، ۱۹۹۷م.
(۶) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۷) جاربردی، احمد، شرح شافیه، چ سنگی، تهران، ۱۲۷۱ق.
(۸) جنید شیرازی، ابوالقاسم، شد الازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۸ش.
(۹) حاجی خلیفه، کشف.
(۱۰) خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۳ش.
(۱۱) خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
(۱۲) رافی، هاکوپ ملیک هاکوپیان، ملوک خمسه، ترجمۀ آرا در استپانیان، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۱۳) رضا، عنایتالله، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۴) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، ۱۹۷۶م.
(۱۵) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۱۶) شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، ۱۳۴۸ق.
(۱۷) قزوینی، محمد، حاشیه بر شدالازار.
(۱۸) مینوی، مجتبی، توضیحات رشیدیه، یادگارنامۀ حبیب یغمایی، به کوشش غلامحسین یوسفی و دیگران، تهران، ۱۳۵۶ش.
(۱۹) نسوی، محمد، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ترجمۀ کهن، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۶۵ش.
(۲۰) نسوی، محمد، سیرۀ جلالالدین یا تاریخ جلالی، ترجمۀ محمدعلی ناصح، به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۱) نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۹۸۸م.
(۲۲) یافعی، عبدالله، مرآة الجنان، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
(۲۳) حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، ۱۳۵۰ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «جاربردی»، ج۱۷، ص۶۳۴۹. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بن حسن جاربردی»، شماره۴۳۲۲.