فاطمه بنت اسد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
"فاطمه بنت اسد"، مادر بزرگوار حضرت
امیرالمومنین (علیهالسلام)، از نخستین زنان
مسلمان است که نسبت به
پیامبر بسیار مهربان بود. وی نخستین زنی بود که با پای پیاده به
مدینه هجرت نمود و سرانجام در سال چهارم هجری دیده از جهان فروبست.
«فاطمه بنت
اسد بن
هاشم بن
عبدمناف» (جد سوم
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم))، در
مکه چشم به جهان گشود، نام مادر وی «فاطمه بنت هوم بن رواحة بن حجر بن عبد بن معیص بن عام بن لوی» (جد هشتم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) میباشد؛
لذا این
بانو هم قریشی (فرزندان عبدمناف) و هم هاشمی (فرزندان هاشم) میباشد.
این
بانو نخستین زن هاشمی است که از شوهر هاشمی فرزنددار شد.
او دارای چهار پسر، به نامهای «
طالب»، «
عقیل»، «
جعفر»، «
حضرت علی (علیهالسّلام)» و دو دختر به نامهای «
جمانه» و «
فاخته» (امهانی) میباشد.
«ابنسعد» میگوید: «او زنی صالحه و پاکدامن بود و گفته میشود، نسل «اسد» (پدر ایشان) از فاطمه ادامه پیدا کرد.»
زمانی که
رسول خدا به سن هشت سالگی رسید، یکی از بزرگترین حامیان خود یعنی «جناب
عبدالمطلب» را از دست داد که بعد از مادرش «
آمنه»، یار و یاور
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند، از این زمان به بعد بود که مورد حمایت و سرپرستی جناب
ابوطالب قرار گرفت و تا ده سال بعد از
بعثت مورد حمایت این مرد بزرگ بودند.
«حضرت ابوطالب» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را که در شرایط سخت از دست دادن جد بزرگوارش قرار داشت، به سفارش پدر بزرگوارش جناب عبدالمطلب به خانه آورد و وظیفه حمایت او را بر عهده گرفت،
رسول خدا تحت محبت شدید اهالی خانه از جمله فاطمه بنت اسد همسر جناب ابوطالب قرار گرفت.
حضرت ابوطالب به خاطر
محبت و علاقهای که به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داشت و به سفارش پدر درباره آیندهٔ درخشان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، دمی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جدا نشد و فاطمه بنت اسد نیز در این امر مهم؛ یعنی نگهداری و سرپرستی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، با ابوطالب همکاری میکرد و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در مهر ورزیدن و نیکی کردن بر فرزندان خود مقدم میشمرد تا جایی که از طرف پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تلافی و قدردانی به
لقب «اماه» (
مادر) مفتخر شد.
رسول خدا از این
بانو چنین یاد میکند: «او پس از ابیطالب، بهترین خلق خدا به لحاظ رفتار با من بود و مادر دیگر من پس از آمنه بود. ابوطالب نیکی میکرد و صاحب سفره بود و فاطمه ما را بر طعامی که گرد میآورد، جمع میکرد و از هر غذایی که بود، سهم مرا از دیگران بیشتر میداد.»
فاطمه بنت اسد، تنها زنی است که فرزند خود را در خانه
کعبه به دنیا آورد،
چون آثار
وضع حمل در او پدیدار شد، به
مسجدالحرام و نزدیک کعبه آمد و به خدای خود گفت: «پروردگارا!، من به تو و پیامبرانی که از سوی تو آمدند و به کتابهای آنان و به گفتار جدم،
ابراهیم خلیل،
ایمان دارم. خداوندا!، به حق کسی که این خانه را بنا کرده و به حق نوزادی که در رحم من است، این
زایمان را برای من آسان گردان.»
دعای فاطمه مستجاب شد. فاطمه بنت اسد، در قسمت پشت کعبه (یعنی پشت آن سمتی که درب آن است) ایستاده بود و رو به کعبه
دعا میخواند که ناگهان پیش چشمان همه حاضران، دیوار خانه خدا از همان قسمت شکاف برداشت و آنقدر از هم فاصله گرفت که فاطمه توانست از شکاف دیوار، وارد خانه خدا شود،
جبرئیل امین او را به داخل کعبه برد و دوباره دیوار به هم آمد و داخل کعبه سه روز ماند و اهل
مکه در کوچه و بازار این قصه را نقل میکردند.
در مورد نحوه ولادت حضرت علی (علیهالسّلام) روایات متعددی با سندهای بسیار، وجود دارد و
احادیث در این زمینه
متواتر است. به طوری که صدها تن از
مورخین،
محدثین و سیره نویسان آن را نقل کردند.
«
علامه امینی» درباره محل تولد امام علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «این حقیقت آشکار است که
شیعه و
سنی در اثبات آن متفقند و احادیث آن متواتر و کتابها از آن لبریز است.»
از جمله این علما، عالم مشهور
اهل سنت، «الحافظ ابوعبدالله» ملقب به «
حاکم نیشابوری» متوفی ۴۰۵هـ. ق. صاحب کتاب «
المستدرک علی الصیحین» میباشد. او در باب مناقب «
حکیم بن حزام» که بنابر روایت «
مصعب بن زبیر» که گفت: «همانا مادر حکیم بود که دیوار کعبه برای او شکافته شد و حکیم در آن متولد شد و نه قبل و نه بعد از او کسی در کعبه متولد نشد»، میگوید: «مصعب دچار
توهم شده،
به تحقیق اخبار متواتر زیادی وجود دارد که ثابت میکند که همانا فاطمه بنت اسد، امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را در کعبه به دنیا آورد».
هر کسی از سیرهنویسان که به شرح حال فاطمه بنت اسد، پرداخته است، او را از نخستین زنان
مسلمان برشمرده است.
«ابنجوزی» آورده است که او نخستین زنی بود که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از
خدیجه (سلاماللهعلیه) در مکه
بیعت کرد.
«
ابن ابیالحدید» روایت کرده است که فاطمه بعد از ده تن
اسلام آورد و او نفر یازدهم و از نخستین مسمانان است.
در
مقاتل الطالبیین از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که وقتی آیه مبارکه «یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک...؛
ای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چون زنان
مؤمن به سوی تو آیند که با تو بر ایمان بیعت کنند که دیگر به خدا
شرک نورزند و
دزدی نکنند، با این شرایط با آنان از خداوند
آمرزش بخواه؛ زیرا که بخشنده و مهربان است.» نازل شد فاطمه بنت اسد، نخستین زنی بود که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیعت کرد.
«
ابن عباس» میگوید این آیه درباره فاطمه بنت اسد نازل شد.
از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شد که فاطمه بنت اسد نخستین زنی بود که با پای پیاده به سوی
مدینه هجرت کردند.
وقتی فرمان هجرت مسلمانان از مکه به سوی مدینه از طرف خدا بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابلاغ شد،
مسلمانان گروه گروه به مدینه
مهاجرت کردند، از جمله آنان
حضرت علی (علیهالسّلام) به همراه فواطم (
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیهم)، فاطمه بنت اسد
فاطمه بنت زبیر) به همراه پسر
امایمن بودند که از مکه به سوی مدینه هجرت کردند.
«
ابوواقد» فرمانبر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شتران آنها را میراند. علی (علیهالسّلام) فرمود: «ابوواقد با زنان
مدارا کن، چه آنان توان مشقت و سختی راه را ندارند.» ابوواقد عرض کرد: «میترسم ما را
تعقیب کنند»، حضرت فرمود: «بایست؛ زیرا
رسول خدا به من فرمود: ای علی آنها اکنون نمیتوانند، صدمهای بر تو وارد آورند»، پس آن حضرت خود هدایت آن گروه را بر عهده گرفت و آرام و ملایم میراند. در همین هنگام گروهی از مشرکین مکه که در تعقیب آنها بودند، سد راه آنان شدند و قصد برگرداندن آنها را داشتند. در این هنگام حضرت (علیهالسّلام) با گروه مشرکان درگیر شدند و بعضی از آنها را کشتند و بقیه فرار کردند. سپس حضرت و همراهان در محلهای به نام «
ضجنان» (کوهی نزدیکی مکه)، فرود آمدند. در طول شبانه روزی که در آنجا توقف کرده بودند، چند تن از مستضعفین مؤمن که «امایمن» (دایه حضرت
رسول) در میان آنها بود، به آنان پیوستند.
حضرت علی (علیهالسّلام) آن شب با فواطم یا به
نماز و یا به
ذکر خدا در حال ایستاده و نشسته سر آوردند و تا سپیده دم چنین کردند، سپیده دم
نماز صبح را حضرت با ایشان به جای آورد و منزل به منزل را با یاد خدا طی کردند تا به مدینه رسیدند. در این شرایط
فرشته وحی قبل از ورود ایشان به مدینه بر قلب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد و این آیه را درشان آنان آورد.
«الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض؛
آنهایی که در حال ایستاده و نشسته و خفتن خدا را یاد میکنند و پیوسته در
خلقت آسمانها و زمین میاندیشند... پس خداوند دعایشان را مستجاب گردانید؛ زیرا من که پروردگارم عمل هیچ کس از زن و مرد را بیمزد نگذارم.»
که منظور از «مرد» حضرت علی (علیهالسّلام) و از «زن»
فواطم میباشند که فاطمه بنت اسد یکی از افراد مورد اشاره آیه است.
آری، این بانوی با فضیلت پس از سالها مبارزه و حمایت از
دین خدا و
رسول او و پرورش ولی او سرانجام در سال چهارم هجری دیده از جهان فروبست.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «بیگمان فاطمه بنت اسد مهربانترین مردم به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و از پیامبر خدا شنید که میفرمود: بیگمان مردم در
روز قیامت لُخت مادر زاد محشور میشوند، پس فاطمه بنت اسد گفت وای از رسوایی!»
سپس پیامبر خدا به او گفت: «من از خدا میخواهم که تو را پوشیده برانگیزد.» و نیز شنید که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از
فشار قبر یاد میکند، پس گفت وای از ناتوانی، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خدا به او فرمود: «من از خدا میخواهم که از این (فشار قبر) کفایتت کند.»
فاطمه بنت اسد وقتی بیمار شد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را
وصی خود قرار داد و وصیتش را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمود و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبول کردند.
روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نشسته بود که
امیرالمؤمنین گریان نزدش آمد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود، چه چیزی گریانت کرده است. عرض کرد: مادرم فاطمه درگذشت؛ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «و نیز مادر من به خدا سوگند!» و شتابان برخاست و به درون خانه آمد، سپس به او نگریست و گریست.
امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «چون مادر ما فاطمه بنت اسد درگذشت. پیامبر خدا او را در
پیراهن خود
کفن کرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد
تکبیر گفت و در قبرش فرود آمد و به اطراف قبرش اشاره مینمود، گویی که آن را فراخ و بر او هموار میکرد و از قبرش بیرون آمد، در حالی که اشک از چشمانش روان بود و بر
قبر او خاک میریخت، پس چون از
قبرستان بیرون رفت، «
عمر بن خطاب» به ایشان عرض کرد: ای
رسول خدا دیدم کاری برای این زن کردی که برای هیچ کس نکردی حضرت فرمودند: ای عمر این زن مادر من بود، پس از مادرم که مرا بزاد، ابوطالب
احسان میکرد و صاحب سفره بود و ما را خوراک و طعام میداد، پس این زن همه سهمش را به من میداد و جبرئیل از سوی پروردگارم به من خبر داد که او اهل
بهشت است و جبرئیل به من خبر داد که خدای عزوجل به هفتاد هزار
فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگذارند.
حضرت خطاب به
فاطمه بنت اسد میفرمود: «رَحِمَک اللّه یا اُمّی بعد امّی».
همچنین نقل شده وقتی از حضرت پرسیدند که شما این کار را با هیچکس نکردید، فرمود: «اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ بَعْدَ أَبِی طالِب أَبَرّ بی مِنْها، اِنَّما أَلْبَسْتُها قَمِیصی لِتُکْتَسی مِن حُلَلِ الْجَنَّة وَ اضْطجعت مَعَها لِیُهَوّن عَلَیها ضغطة القبر» بعداز عمویم ابوطالب از او خوشرفتارتر برایم کسی نبود، لذا پیراهنم را به او پوشاندم تا با زینتهای بهشتی پوشانده شود و با او غمگین شدم تا ناراحتیهای قبر بر او آسان شود.
مقبره فاطمه بنت اسد -مادر بزرگوار حضرت امیر المومنین علیهالسلام در
بقیع قرار داشت.
محتمل است قبری که در نزدیکی قبور
ائمه (علیهمالسلام) قرار دارد، از آنِ فاطمه بنت اَسَد باشد.
در روایتهای دیگر، محل دفن وی در نزدیکی قبر
سعد بن معاذ و
ابوسعید خُدْری دانسته شده است.
در
قرن هفتم، زمانی که
ابن النجار (م ۶۴۳) کتاب خویش را نگاشت، مردم قبر فاطمه بنت اسد را در نزدیکی قبر سعد بن معاذ
زیارت می کردند، اما
سمهودی در
وفاء الوفاء آن سخن را نادرست دانسته و قبر وی را در نزدیکی
بقعه ابراهیم فرزند
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دانسته است.
مَطَری (م۷۴۱) نیز قبر او را در شمال قبر
عثمان، یعنی کنار
سعد بن معاذ دانسته و گفته است که قُبّهای روی آن وجود دارد.
آثار اسلامی مکّه و مدینه، ص۳۴۴-۳۴۵، رسول جعفریان. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فاطمه بنت اسد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۳۰.