• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غُرٰاباً (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





غُرٰاباً:(فَبَعَثَ اللَّهُ‌ غُراباً)
«غُرٰاباً» به معنای زاغ، پرنده‌ای شبيه به کلاغ داراى منقار و پاهاى سرخ است.
آیه به قسمتى از داستان هابیل و قابیل اشاره مى‌كند و به طورى كه از بعضى از روايات (به نقل از امام صادق (علیه‌السلام)) استفاده مى‌شود هنگامى كه قابيل برادر خود (هابيل) را كشت او را در بيابان افكنده بود و نمى‌دانست چه كند! چيزى نگذشت كه درندگان به‌سوى جسد هابيل روى آوردند و او (كه گويا تحت فشار شديد وجدان قرار گرفته بود) براى نجات جسد برادر خود مدتى آن را بر دوش كشيد، ولى باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند و در اين انتظار بودند كه چه موقع جسد را به خاک مى‌افكند تا به آن حمله‌ور شوند. در اين موقع همان‌طور كه قرآن مى‌گويد، خداوند زاغى را فرستاد كه خاک‌هاى زمین را كنار بزند و با پنهان كردن جسد بى‌جان زاغ ديگر و يا با پنهان كردن قسمتى از طعمه خود - آن‌چنان كه عادت زاغ است - به قابيل نشان دهد كه چگونه جسد برادر خويش را به خاک بسپارد.



به موردی از کاربرد «غُرٰاباً» در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - غُرٰاباً (آیه ۳۱ سوره مائده)

(فَبَعَثَ اللّهُ غُرابًا يَبْحَثُ في الأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْءةَ أَخيهِ قالَ يا وَيْلَتا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكونَ مِثْلَ هَذا الْغُرابِ فَأُواريَ سَوْءةَ أَخي فَأَصْبَحَ مِنَ النّادِمينَ) «سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين، جستجو و كند و كاو مى‌كرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند. او گفت: واى بر من! آيا من ناتوان‌تر از آن هستم كه مانند اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم؟! و سرانجام از ترس رسوايى، و براثر فشار وجدان از نادمان شد.»

۱.۲ - غُرٰاباً در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرمایند: اين آيه شريفه دلالت دارد بر اين‌كه قاتل بعد از ارتكاب قتل مدتى در كار خود متحير مانده، و از اين بيم‌ناک بوده كه ديگران از جنايت او خبردار شوند، و فکر مى‌كرده كه چه كند تا ديگران به جسد مقتول بر خورد نكنند، تا آن‌كه خداى تعالى كلاغى را براى تعلیم او فرستاد، و اگر فرستادن كلاغ، و جستجوى كلاغ در زمین و كشتن قاتل برادر خود را پشت سر هم و نزديک به هم اتفاق افتاده بوده ديگر وجهى نداشت بگويد: (يا وَيْلَتى‌ أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكونَ مِثْلَ هذا الْغُرابِ) معلوم مى‌شود مدتى طولانى سرگردان بوده.
و نيز از زمينه كلام استفاده مى‌شود كه کلاغ مزبور بعد از بحث و گود كردن زمين چيزى را در زمين دفن كرده بوده، چون ظاهر كلام اين است كه كلاغ خواسته چگونه دفن كردن را به قاتل تعليم دهد، نه چگونه بحث و جستجو كردن را، و صرف بحث و جستجو نمى‌تواند چگونه دفن كردن را به وى ياد دهد، چون او مردى ساده‌لوح بوده، و قهرا ذهن او از صرف بحث به دفن منتقل نمى‌شده، بلكه ساده فهمى او به حدى بوده كه تا آن موقع معناى بحث را نفهميده، چگونه ممكن است از بحث و منقار به زمين زدن كلاغ منتقل به دفن و پنهان كردن‌ بدن مقتول در زير خاک بشود؟ با اين‌كه بين اين دو هيچ‌گونه ملازمه‌اى نيست، معلوم مى‌شود كه انتقال ذهن او به معناى دفن و موارات بخاطر اين بوده كه ديده كلاغ زمين را بحث كرد، و سپس چيزى را در آن دفن كرد و خاک به رويش ريخته.

۱. مائده/سوره۵، آیه۳۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۰۵.    
۳. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۳۲.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۱-۳۵۲.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۳۱.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۲.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۴۹۹-۵۰۰.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۰۶.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۷، ص۸-۹.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۸۶.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «غرابا»، ج۳، ص ۲۹۹.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره مائده | لغات قرآن




جعبه ابزار