• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

غول (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





غَوْل (به فتح غین و سکون واو) از واژگان قرآن کریم به معنای سردرد يا ضرر و فساد است.
اين كلمه فقط يک‌بار در قرآن کریم به کار رفته است.



غَوْل سردرد یا ضرر و فساد است.
طبرسی فرموده: غول فسادى كه بطور مخفى بر شى‌ء عارض شود.
اهل لغت آن را سردرد، مستی، مشقّت و غيره گفته‌اند.


به مواردی از غَوْل که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - غَوْلٌ‌ (آیه ۴۷ سوره صافات)

(لا فِيها غَوْلٌ‌ وَ لا هُمْ عَنْها يُنْزَفُونَ‌)
(شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است و نه از آن مست مى‌شوند.)
آيه در وصف شراب بهشتى است؛ ظاهرا مراد از «غَوْل» سردرد است.
(يُنْزَفُونَ) را عاصم در اين آيه مجهول و در سوره واقعه معلوم خوانده است و آن چنان‌كه در «نزف» خواهد آمد به معنى مستى و زوال عقل است.
معنى آیه چنين می‌شود: «در شراب بهشتی سر درد (يا ضرر و فساد) نيست و از آن مست نمی‌شوند.»
مؤيّد احتمال نگارنده آيه ۱۹ واقعه است كه فرموده: (لا يُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا يُنْزِفُونَ‌) يعنى: «از شراب بهشتى نه درد سر می‌گيرند و نه مست می‌شوند.» و اگر «غول» را اضرار و اهلاک بگيريم، با «صداع» مخالف نخواهد بود، كه آن نيز ضرر است.



اين كلمه فقط يک‌بار در قرآن بکار رفته است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۳۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۱۹.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۵، ص۴۳۷.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۹۱.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۲۷.    
۶. صافات/سوره۳۷، آیه۴۷.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۴۷.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۲۰۶.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۳۷.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۸۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۹۲.    
۱۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۹.    
۱۳. صافات/سوره۳۷، آیه۴۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «غول»، ج۵، ص۱۳۱.    






جعبه ابزار