• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عیب‌جویی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





‌عیبجویی یکی از رذایل اخلاقی است که قرآن با تعبیرهای مختلف از آن نهی کرده و عیب‌جو را مورد نکوهش قرار داده است.



"عیب" در لغت به معنی کمبود در ذات چیزی یا صفتش می‌باشد و در مقابل آن صحت و سلامتی است.
[۱] مصطفوی، حسن، التحقیق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، اول، ج۸، ص۲۷۰.
عیب‌پوشی نقطه مقابل تجسس و عیبجویی است و در فضیلت و شرافت آن همین بس که یکی از اوصاف خدای سبحان است. (خداوند ستارالعیوب می‌باشد.)
[۲] نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، (جامع السعادات) ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، ۱۳۶۶، دوم، ص۳۶۰.



ریشه و اساس پیدایش این صفت مذموم در دل انسان از دیدگاه علم‌ اخلاق می‌تواند موارد زیر باشد:

۲.۱ - عداوت و حسد

عیبجویی نتیجۀ عداوت و حسد است به این معنا که اگر کسی کینه و دشمنی دیگری را در دل داشته باشد به دنبال عیوب او می‌افتد تا آنها را پیدا کند و رسوایش سازد.

۲.۲ - طغیان قوه‌ی شهوت

تجسس ممکن است در برخی موارد از آثار طغیان قوه‌ شهوت باشد به این معنا که شخص بدون اینکه کینه و حسد نسبت به دیگران داشته باشد دنبال لغزش‌ها و عیوب آنها می‌افتد.
[۳] حقانی زنجانی، حسین، پژوهشی در ارزش‌های اخلاقی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۱۷.
به طوری که در این قوه نوعی پستی و زبونی پدید می‌آید که فرد بیمار از آشکار شدن زشتی‌ها و عیوب دیگران، شادی|شاد می‌شود.
[۴] نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، (جامع السعادات) ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، ۱۳۶۶، ص۳۶۳.


۲.۳ - بدگمانی

بدگمانی، عامل دیگری بر عیبجویی و بدگویی است.
[۵] حقانی زنجانی، حسین، پژوهشی در ارزش‌های اخلاقی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۲۹.



اعمال و افکار انسان چه خوب و چه بد، هم بر خودش تأثیر گذار است و هم بعضاً بر دیگران و اجتماع، عیبجویی نیز به عنوان یک بیماری اخلاقی آثاری شوم و منفی بر خود عیب‌جو و بر دیگران دارد.

۳.۱ - رسوایی عیب‌جو

از جمله بدترین این آثار، رسوایی خود عیب‌جو است. آبروی مؤمنین نزد خداوند، ارزشمند است و اجازه نمی‌دهد تا حیثیت آنها، توسط عده‌ای بی‌تقوا و حسود به خطر بیفتد و علاوه بر مجازات اخروی، در همین دنیا نیز او را رسوا می‌سازد.
امام صادق (علیه‌السلام) از حضرت رسول اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل می‌فرماید: «لغزش‌های مؤمنین را جستجو نکنید زیرا هر که لغزش‌های برادرش را جستجو کند، خداوند لغزش‌هایش را دنبال نماید و هر که خدا لغزش‌هایش را دنبال کند، رسوایش سازد گرچه در درون خانه‌اش باشد.» عیبجویی مایۀ ریخته‌شدن آبروی دیگران،‌باعث تهییج کینه‌ها و عداوت باعث از بین رفتن محبت و از دست‌دادن دوستان و موجب از هم گسیختگی نظام و شیرازۀ اجتماع می‌گردد.
[۷] شفیعی مازندرانی، محمد، پرتوی از اخلاق اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ۱۳۷۲، اول، ص۲۳۷-۲۳۳.



هر کسی با مراجعۀ به نفس خویش متوجه می‌شود که خودش مانند دیگران خالی از عیوب نیست و خداوند از روی لطف، صفات بد و زشت و اشتباهات او را از دیگران مخفی کرده است.
[۸] حقانی زنجانی، حسین، پژوهشی از ارزش‌های اخلاقی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۲۰.
توجه به این نکته همچنین توجه به آثار شوم عیبجویی بر خود فرد و دیگران،‌ چه دنیوی و چه اخروی، از مهم‌ترین راهکارهای درمان این صفت زشت است.
حضرت امیر (علیه‌السلام) در این باره می‌فرماید: «مَنْ نظَرَ فی عَیْبِ نَفْسِهِ اِشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیرِهِ؛«هر که عیب خود را ببیند از پرداختن به عیب دیگران باز ایستد.»


در پی عیوب دیگران افتادن و تجسس در امور مردم و به طور کلی عیبجویی، بعضاً نه تنها مذموم نیست بلکه واجب است از جمله:
۱- عیبجویی از خود در جهت خودیابی و خودسازی (رفع اشکالات و دفع بیماری‌های اخلاقی)؛
۲- کشف عیوب دیگران در انتخاب افراد مسئول برای مسئولیت‌های اجتماعی و نیز جهت انتخاب همسر؛
۳- عیبجویی از بیگانگان و زیر نظر گرفتن افراد اجنبی و مشکوک، جهت جلوگیری از رسیدن به اهداف شوم خود؛
۴- در عیوبی که فراگیر هستند، برخی از آنها را مورد توجه قرار دادن و بازگو نمودن آن جهت اخطار و هشدار به دیگران؛
۵- بازگو نمودن برخی عیوب به افراد ذی‌صلاح و دلسوز و مربی جهت علاج و اصلاح.
[۱۰] محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، دوم، ج۹، ث۴۲۱۶، ص۲۴۱.



این اصطلاح در قرآن به کار نرفته است اما با تعابیری هم‌سان در برخی از آیات تجسس و عیبجویی مورد نکوهش واقع شده است:

۶.۱ - آیه اول

«وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ • الَّذی جَمَعَ مالاً وَعَدَدَّه؛ وای بر هر عیبجوی مسخره‌کننده‌ای. همان کسی که مال فراوانی جمع‌آوری و شماره‌کرده آنکه مشروع و نامشروع را حساب کند.»
«هُمَزَه» از مادۀ «هَمْز» در اصل به معنی شکستن است و از آنجایی که افراد عیب‌جو و غیبت کنند، شخصیت دیگران را در هم می‌شکنند به آنها «هُمَزَه» اطلاق شده است. «لُمَزَه» نیز به معنی غیبت‌کردن و عیبجویی نمودن است.

۶.۱.۱ - فرق هُمَزَه با لُمَزَه

برخی این دو کلمه را به یک معنی گرفته‌اند و معتقدند ذکر این دو با هم برای تأکید بیشتر می‌باشد. اما گروهی برای همزه و لمزه تفاوت‌هایی قائل‌اند، از جمله این‌که:
۱- همزه کسانی‌ هستند که با اشاره دست و سر عیبجویی می‌کنند ولی لمزه با زبان، این کار را انجام می‌دهند؛
۲- همزه، عیبجویی از روبرو و آشکار است و لمزه عیبجویی نهان یا پشت سر؛
اما در کل این دو واژه به یک معنی است و مفهوم وسیعی دارد که هر گونه عیبجویی و غیبت و طعنه و استهزاء به وسیله زبان و علائم و اشارات و سخن‌چینی و بدگویی را شامل می‌شود؛
به عقیدۀ برخی این آیه هشداری است به کسانی که غیبت دیگران را می‌کنند و با سخن‌چینی و دو به هم زنی، بذر کینه و حسد و دشمنی را درون ایشان می‌افشانند؛
[۱۳] طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰، اول، ج۱۶، ص۱۳۶۳.


۶.۲ - آیه دوم

«الَّذینَ یَلْمِزونَ المُطَّوِّعینَ مِنَ المؤمنینَ فی الصَّدَقاتِ وَ الّذینَ لا یَجِدونَ اِلّا جُهْدَهُم فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللهُ مِنْهُم وَ لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ؛ آنهایی که از مؤمنان اطاعت کار، در صدقاتشان عیبجویی می‌کنند و کسانی را که برای انفاق در راه خدا جز به مقدار ناچیز توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می‌نمایند،خدا آنها را مسخره می‌کند و کیفر استهزاء کنندگان را به آنها می‌دهد و برای آنها عذاب دردناکی است.»

۶.۲.۱ - شأن نزول آیه

روایات متعددی در شأن نزول این آیه در کتب تفسیری و حدیث نقل شده است که از مجموع آنها چنین استفاده می‌شود که: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) تصمیم می‌گیرد تا لشکر اسلام را برای مقابله با دشمن آماده سازد به همین دلیل نیاز به کمک مالی داشت، عده‌ای کمک قابل توجهی کردند ولی برخی به دلیل درآمد کم، کمک ناچیزی داشتند. منافقان عیب‌جو به هر یک ایرادی می‌گرفتند. کسانی که زیاد پرداخته بودند به عنوان ریاکار معرفی می‌کردند و کسانی را که ظاهراً کمک کمی کرده بودند به باد استهزاء می‌گرفتند آیه فوق نازل شد و این عمل آنها را نکوهش کرد و عیبجویان را از عذاب آخرت بیم داد.

۶.۳ - آیه سوم

«یا أیّها الّذینَ امَنوا اجْتَنِبوا کَثیراً مَنَ الظَنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِ اِثْمٌ وَلا تَجَسّسَوا وَلا یَغتَبْ بَعْضُکُمْ بَعضاً؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری زا غیبت نکند.» این‌ آیه با صراحت تمام از تجسس منع کرده و از آن‌جا که هیچ قید و شرطی برای آن قائل نشده نشان می‌دهد که جستجوگری در کار دیگران و تلاش برای افشای افشای اسرار آنها گناه است البته قرائتی در داخل و خارج آیه وجود دارد که این حکم را مربوط به زندگی شخصی و خصوصی افراد می‌داند و در زندگی اجتماعی تا آنجا که تأثیری در سرنوشت جامعه نداشته باشد، تأثیر مثبت نیز این حکم صادق است. اموری که مردم می‌خواهند از دیگران پنهان بماند نباید پی‌گیری و تفحص شوند و نباید دنبال عیوب مسلمانان افتاد و آنها را فاش نمود.


فرق میان این دو بسیار ظریف و لطیف است زیرا عیبجویی و عیب‌زدایی به حسب ظاهر هر دو با یادآوری و بازگوکردن عیوب همراه است، ولی اوّلی با انگیزه تحقیر و تنقیص ذکر می‌شود و دومی به قصد خیرخواهی و اصلاح، اولی با دشمنی و خصومت و دومی با دلسوزی و نصیحت توام است. اگر انگیزه انسان در ذکر عیوب دیگران خیرخواهی باشد قهرا کیفیت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود، ولی اگر هدف تنقیص و تحقیر باشد قهرا با تحقیر و توهین ادا می‌شود. خلاصه اگر چه هدف وسیله را توجیه نمی‌کند لکن آن را تحدید می‌کند، یعنی هدف وسیله را متناسب با خود می‌سازد: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‌ شاکِلَتِهِ؛ هر کس طبق نیّت و انگیزه‌اش کار می‌کند.»
به همین جهت، کسی که می‌خواهد عیب دیگری را به او تذکر دهد باید با حسن نیّت و دلی پاک و بی‌آلایش نقایص او را یاد آوری کند و در حال سخن گفتن کمال ادب و احترام را رعایت نماید و دقت کند که به شخصیت طرف مقابل خود اهانت روا ندارد و انتقاد صحیح و سالم و سازنده به نیش‌زدن و عیبجویی تبدیل نگردد، که نتیجه معکوس خواهد داشت. برای اینکه هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست و هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که مرتکب خطا و اشتباه نمی‌شود جز ائمه معصومین ‌(علیهم‌السّلام) که آنان نیز با اینکه از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگار گناه‌کار و ناقص می‌دانند.
به عنوان نمونه، امام سجّاد (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «الهی الیک اشکو نفسا بالسّوء امّاره و الی الخطیئه مبادره و بمعاصیک مولعه و لسخطک متعرّضه؛ خدایا به تو شکایت می‌کنم از نفسی که مرا بسیار به بدی‌ها وامی‌دارد و به هر خطا سبقت می‌گیرد و به معصیت تو حرص می‌ورزد و مرا در معرض خشم و غضب تو می‌افکند.»
و در جای دیگر به پیشگاه خدا عرض می‌کند: «ادعوک یا سیّدی بلسان قد اخرسه ذنبه، ربّ اناجیک بقلب قد اوبقه جرمه؛ ای سیّد من تو را می‌خوانم به زبانی که از زیادی گناه گنگ شده است.» پروردگارا با تو راز و نیاز می‌کنم با دلی که از کثرت جرم و خطا به وادی هلاکت در افتاده است.
و هنگام اظهار ذلت به درگاه خدا می‌گوید: «اذا رایت مولای ذنوبی فزعت ربّ افحمتنی ذنوبی و انقطعت مقالتی فلا حجّه لی؛ ‌ای مولای من آنگاه که به گناهان خود می‌نگرم سخت بیمناک می‌شوم.» پروردگارا گناهان بی‌شمار بر من چیره شده و زبان مرا از عرض معذرت بسته است. دیگر عذری ندارم که به پیشگاه تو آورم و بهانه‌ای برایم نمانده که آن را بازگویم و از کرده خود پوزش طلبم.
با این‌که امام سجّاد (علیه‌السّلام) معصوم است و هیچ گناهی از او سر نزده اما خود را گناهکار می‌داند. بنابراین، همه مردم دارای عیب‌ها و نقایصی هستند که باید به آنها تذکر داده شود، چون خداوند عالم تمام افراد بشر را یکسان نیافریده است و همان طوری‌که صفات نیک و پسندیده در آنان وجود دارد عیوبی نیز در آنها هست، ولی انسان نباید عیبجویی کند بلکه باید با بیان مشفقانه و توام با محبّت او را متنبّه سازد تا هم آبروی او را از بین نبرد و هم احساساتش را جریحه‌دار نکند، چون اسلام برای حیثیت و آبروی مؤمن ارزش و اهمیت خاصی قائل است و بازگو‌کردن عیوب مردم نیز یک ضرورت است و این ضرورت را می‌توان به صورت پنهانی و خصوصی انجام داد تا به شخصیت مؤمن لطمه‌ای وارد نشود که: «الضّرورات تقدّر بقدرها؛ نیازهای اضطراری باید در چارچوب خودشان ارزیابی بشوند، یعنی از آن محدوده نباید تجاوز کند.»
حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمود: «نصحک بین الملا تقریع؛ نصیحت کردن در میان مردم نوعی سرکوبی است.» امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) فرمود: «من وعظ اخاه سرّا فقد زانه و من وعظه علانیه فقد شانه؛ کسی که برادر دینی خود را در نهان پند دهد زینت‌بخش او شده است، اما اگر در برابر دیگران نصیحتش کند موجب سرشکستگی او می‌شود.» نصیحت در نهانی بهتر آید گره از جان و بنداز دل گشاید.


اگر هدف از ذکر خطا و لغزش‌های دیگران رسواکردن آنها باشد، بی‌تردید روزی فرا می‌رسد که خداوند او را در بین مردم رسوا خواهد کرد. امام باقر (علیه‌السّلام) از رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) نقل می‌کند که فرمود: «یا معشر من اسلم بلسانه و لم یسلم بقلبه لا تتّبعوا عثرات المسلمین فانّه من یتّبع عثرات المسلمین یتّبع اللّه عثراته و من یتّبع اللّه عثراته یفضحه؛ ‌ای کسانی که به ظاهر اسلام آورده‌اید ولی اسلام در قلب شما رسوخ نکرده است در جستجوی لغزش‌های مسلمانان نباشید، تا آنان را رسوا کنید، زیرا کسی که در مقام پیداکردن خطاهای مردم باشد خدا عیوب او را آشکار و وی را رسوا خواهد کرد.» و در روایت دیگری آمده است خداوند او را رسوا خواهد کرد هر چند درون خانه و به طور پنهانی گناهی مرتکب شود.


کسانی که با برادر دینی خود به ظاهر لاف دوستی می‌زنند و اعتماد او را به خود جلب می‌کنند ولی در باطن با او دشمن هستند و لغزش‌ها و اشتباهات و نقاط ضعف وی را به طور دقیق نگاه می‌دارند تا در فرصت مناسب او را مفتضح کنند، سر انجام، خود را به مرز کفر نزدیک می‌کنند.
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «من اقرب ما یکون العبد الی الکفران یواخی الرّجل الرّجل علی الدّین فیحصی علیه زلاته لیعیّره بها یوما ما؛ از چیزهایی که انسان را به مرز کفر نزدیک می‌سازد این است که کسی با برادر دینی خود به نام دین در ظاهر طرح دوستی بریزد و لغزش‌های او را یکی پس از دیگری به خاطر سپارد تا روزی او را رسوا کند.»
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «ابعد ما یکون العبد من اللّه ان یکون الرّجل یواخی الرّجل و هو یحفظ علیه زلاته لیعیّره بها یوما ما؛ دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزش‌های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.»


کسانی که به جای انتقاد سالم و سازنده به فکر این باشند که عیوب مردم را آشکار کنند و از حیثیت و اعتبار آنان بکاهند، مرتکب گناهی بس عظیم گشته‌اند که به خاطر آن عذابی دردناک پیش رو خواهند داشت. قرآن مجید در این باره می‌فرماید: «انَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذینَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الاخِرَه وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ انْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم باایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است، و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید.»
یک انسان مسلمان به حکم وظیفه اسلامی، انسانی و اخلاقی موظف است در صورتی که از برادر دینی خود اشتباه و خطایی را مشاهده کرد در خفا به او تذکر دهد تا در صدد رفع آن گناه بر آید و چاره‌ای بیندیشد که از این پس گرد آن گناه نگردد، نه اینکه با دیدن یک کار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف اینکه از دیگران شنیده است و تحقیق نکرده‌ آبروی مسلمانی را ببرد و در نتیجه خود را نیز مستحقّ آتش دوزخ کند.
در اینجا نکته جالب توجه این است که قرآن مجید نمی‌گوید کسانی که فحشاء را در میان مؤمنان شایع می‌کنند اهل عذابند بلکه می‌فرماید کسانی که دوست دارند نسبت‌های ناروا درباره مؤمنان شایع شود اهل عذابند. و این خود دلالت می‌کند بر اینکه آبروی مسلمان نزد خداوند بسیار محترم است و او اجازه نمی‌دهد که هر چه درباره مؤمنان گفته و شنیده می‌شود برای دیگران بازگو گردد، زیرا اگر انسان با چشم خود ببیند کسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش کند، چه رسد به اینکه از دیگران شنیده و خود ندیده باشد. (دقت کنید.)
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «من قال فی مؤمن ما راته عیناه و سمعته اذناه فهو من الّذین قال اللّه عزّ و جلّ «انَّ الَّذینَ یُحِبَّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَه؛درباره انسان مؤمن هر چه را دیده یا شنیده بازگوید، آن را بین مردم شایع کند. جزو کسانی است که خدای متعال درباره آنان فرموده است: «انَّ الَّذینَ یُحِبَّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَه.»


اکنون که بحث به اینجا رسید چگونه می‌توان با توطئه دوست‌داران شیوع فحشاء (شایعه پردازان) مبارزه کرد و نقشه‌های شوم آنان را نقش بر آب ساخت؟ به نظر حقیر، بهترین راه، مبارزه منفی است. مبارزه منفی اشکال گوناگونی دارد که از میان آنها به دو راه اشاره می‌کنیم:

۱۱.۱ - عدم‌مجالست با عیبجویان

افراد عیب‌جو همانند مگس روی آلودگی‌ها می‌نشینند و تنها روی جنبه‌های منفی انگشت می‌گذارند و جنبه‌های مثبت اشخاص را نمی‌بینند، چنان‌که امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «الاشرار یتّبعون مساوی النّاس و یترکون محاسنهم کما یتّبع الذّباب المواضع الفاسده من الجسد و یترک الصّحیح. افراد زبون و فرومایه مانند مگس روی ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها می‌نشینند و دنبال کارهای زشت و عیوب مردم هستند و خوبی‌های آنان را نادیده می‌گیرند، همان‌طور که مگس دنبال نقاط فاسد بدن می‌گردد و مواضع صحیح و سالم را ترک می‌کند.»
بنابراین، باید از معاشرت و همنشینی با آنها خودداری کرد و گذشته از اینکه نباید آنان را به عنوان دوست برگزید بلکه باید این گونه افراد را در ردیف دشمن‌ترین مردم نسبت به خود به حساب آورد زیرا ممکن است در اثر رفت و آمد نقطه ضعفی را مشاهده کنند و یک روز آبروی انسان را ببرند. از این رو امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود: «لیکن ابغض النّاس الیک و ابعدهم منک اطلبهم لمعائب النّاس. باید دشمن‌ترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو کسانی باشند که بیشتر در صدد یافتن خطاهای مردم هستند.»

۱۱.۲ - بی‌اعتنایی به عیبجویان

راه دیگری که برای جلوگیری از اشاعه فحشاء وجود دارد بی‌اعتنایی به کسانی است که می‌خواهند با شایعه پراکنی و عیبجویی از دیگران از قبح و زشتی گناهان بکاهند و آن را در نظر مردم بی‌اهمیّت جلوه دهند. این قبیل افراد با ذکر عیوب دیگران جوّ جامعه را آلوده کرده و بدین وسیله برای تعمیم فساد و گسترش گناه زمینه‌سازی می‌کنند. پس اگر به سخن آنها ترتیب اثر داده نشود و در همه جا با بی‌اعتنایی مردم روبرو شوند ناگزیر دست از این کار زشت برداشته و بی‌کار خود می‌روند.
شخصی به نام محمد بن فضیل می‌گوید: خدمت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم، درباره یکی از برادران دینی من کاری را نقل می‌کنند که من آن را ناخوش دارم ولی هنگامی که از خود او سؤال می‌کنم انکار می‌کند با اینکه گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد این خبر را برای من نقل کرده‌اند. حضرت فرمود: «یا محمّد کذّب سمعک و بصرک عن اخیک فان شهد عندک خمسون قسامه و قالوا لک قولا فصدّقه و کذّبهم، لا تذیعنّ علیه شیئا تشینه به، و تهدم به مروّته فتکون من الّذین قال اللّه فی کتابه «انَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذینَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنیا وَ الاخِرَه؛ای محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم یاد کردند و درباره او چیزی به تو گفتند ولی خود او انکار کرد به گواهی آنان ترتیب اثر مده، سخن او را بپذیر و گفته آنها را قبول مکن. سپس فرمود: مبادا چیزی را که مایه عیب و ننگ او و وسیله درهم کوبیدن شخصیت و شرف انسانی او می‌گردد منتشر کنی، زیرا در زمره کسانی قرار خواهید گرفت که خداوند درباره آنها فرموده است: «کسانی که دوست می‌دارند زشتی‌ها در میان مؤمنان پخش شود برای آنها است عذابی دردناک در دنیا و آخرت.»
در حدیث دیگری امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «یجب للمؤمن علی المؤمن ان یستر علیه سبعین کبیره؛ هر مؤمنی وظیفه دارد هفتاد گناه کبیره را بر برادر مؤمن خود بپوشاند.»
حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «ایُّها النّاس، من عرف من اخیه وثیقه دین و سداد طریق فلا یسمعنّ فیه اقاویل الرّجال اما انّه قد یرمی الرّامی و تخطئ السّهام و یحیل الکلام، و باطل ذلک یبور، و اللّه سمیع و شهید. اما انّه لیس بین الحقّ و الباطل الا اربع اصابع، فسئل علیه السّلام، عن معنی قوله هذا، فجمع اصابعه و وضعها بین اذنه و عینه ثمّ قال: الباطل ان تقول سمعت و الحقّ ان تقول رایت؛ ‌ای مردم آن کس که نسبت به برادر دینی‌اش از لحاظ دین و مذهب سابقه خوبی سراغ دارد دیگر نباید به سخنانی که این و آن درباره او می‌گویند گوش فرا دهد. آگاه باشید، اثر زیان کلام از زیان تیر سخت‌تر و بیشتر است، زیرا گاهی تیرانداز تیر می‌اندازد و تیرش به خطا می‌رود، اما کلام بی‌اثر نمی‌ماند. اگر چه دروغ باشد و سخن باطل و نادرست فراوان گفته می‌شود. ولی سخن‌های باطل نابود خواهد شد و گناه آن برای گوینده باقی می‌ماند و خداوند شنوا و گواه است. بدانید بین حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست. از امام (علیه‌السّلام) درباره این سخن سؤال شد، حضرت انگشتانش را کنار هم گذاشت و میان گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود: باطل آن است که بگویی شنیدم، و حق آن است که بگویی دیدم.»


بی‌تردید، انسان نیاز دارد که عیب‌های خویش را بازشناسد و در این راه باید از نظریات و انتقادات دیگران نیز بهره بگیرد و برای این کار به کسانی که به خلوص و صفای باطن آنها اطمینان دارد مراجعه کند. از سوی دیگر، دوستانی که به قصد خیرخواهی، لغزش‌ها و خطاهای دوست خود را یادآوری می‌کنند باید خیلی سرّی و خصوصی مراتب را به او تذکّر دهند، نه در انظار مردم. اما اگر کسی به نام عیب‌زدایی و نصیحت، گناهان و عیوب مؤمنان را در میان مردم افشا کند به مصداق آیه شریفه «انَّ الَّذینَ یُحِبَّونَ انْ تَشیعَ الْفاحِشَه؛ جزو کسانی خواهد بود که اشاعه فحشاء را دوست می‌دارند و چنین کسی در دنیا و آخرت به عذاب دردناک الهی دچار خواهد شد و در عظمت این گناه همین بس که خدای متعال در آخر آیه می‌فرماید: «وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ انْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛خدا می‌داند که آثار و عواقب ناگوار این گناه چیست‌ و شما نمی‌دانید.»


۱. مصطفوی، حسن، التحقیق، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، اول، ج۸، ص۲۷۰.
۲. نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، (جامع السعادات) ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، ۱۳۶۶، دوم، ص۳۶۰.
۳. حقانی زنجانی، حسین، پژوهشی در ارزش‌های اخلاقی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۱۷.
۴. نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی، (جامع السعادات) ترجمه جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، ۱۳۶۶، ص۳۶۳.
۵. حقانی زنجانی، حسین، پژوهشی در ارزش‌های اخلاقی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۲۹.
۶. شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، علمیه الاسلامیه، بی تا، اول، ج۴، ص۵۸.    
۷. شفیعی مازندرانی، محمد، پرتوی از اخلاق اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ۱۳۷۲، اول، ص۲۳۷-۲۳۳.
۸. حقانی زنجانی، حسین، پژوهشی از ارزش‌های اخلاقی، تهران، دانشگاه الزهرا، ۱۳۸۳، اول، ص۱۲۰.
۹. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، دوم، ج۹، ث۴۲۱۶.    
۱۰. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۹، دوم، ج۹، ث۴۲۱۶، ص۲۴۱.
۱۱. همزه/سوره۱۰۴، آیه۱-۲.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، دهم، ج۲۷، ص۳۱۱-۳۰۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰، اول، ج۱۶، ص۱۳۶۳.
۱۴. توبه/سوره۹، آیه۷۹.    
۱۵. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، دهم، ج۸، ص۵۸-۵۵.    
۱۶. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱، دهم، ج۲۲، ص۱۸۸-۱۸۷.    
۱۸. طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌تا، ج۱۸، ص۴۸۴.    
۱۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۴.    
۲۰. نور/سوره۲۴، آیه۱۹.    
۲۱. نور/سوره۲۴، آیه۱۹.    
۲۲. ص/سوره۳۸، آیه۷۲.    
۲۳. ص/سوره۳۸، آیه۷۲.    



سایت پژوهه.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عیب جوئی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۱۶.    






جعبه ابزار