عَصْف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَصْف:(وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ) «عَصْف» (بر وزن اسب)
به معناى برگها و اجزايى است كه بر ساقه زراعت است و از گياهان جدا مىشوند، و گاه به وسيله بادها به هر سو پراكنده مىگردند، و به تعبيرى ديگر، به معناى «كاه» است، و بعضى آن را به معناى پوسته گندم هنگامى كه در خوشه است تفسير كردهاند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با عَصْف:
(وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحَانُ) (و دانههايى كه همراه با ساقه و برگى است كه به صورت كاه و خوراک حيوانات در مىآيد، و گياهان خوشبو.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه عصف به معناى غلاف و پوسته دانههاى مذكور است، كه در فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى
آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى
ديگر به برگ خشک زراعت تفسير كردهاند، و كلمه ريحان به معناى همه گياهان معطر (چون نعناء، مرزه، ريحان فارسى، آويشن و پونه و امثال اينها) است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ) (سرانجام آنها را همچون كاه خورده شده و متلاشى قرار داد.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه عصف به معناى برگ زراعت است، و عصف ماكول به معناى برگ زراعتى- مثلا گندم- است كه دانههايش را خورده باشند، و نيز به معناى پوست زراعتى است مانند غلاف نخود و لوبيا، كه دانهاش را خورده باشند، و منظور آيه اين است كه اصحاب فيل بعد از هدفگيرى مرغان ابابيل به صورت جسدهايى بىروح در آمدند، و يا اين است كه سنگريزهها (به درون دل
اصحاب فیل فرو رفته) اندرونشان را سوزانيد.
بعضى
هم گفتهاند: مراد از عصف ماكول، برگ زراعتى است كه آكال در آن افتاده باشد، يعنى شته و كرم آن را خورده و فاسدش كرده باشد. و
آیه شریفه به وجوه ديگرى نيز معنا شده كه مناسب با ادب
قرآن نيست.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عَصْف»، ص۳۸۳.