• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمل به حکم ارث (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



استحقاق مال یا حقی با مرگ دیگری یا آنچه در حکم مرگ است با شرایط و ملاک‌های خاص را ارث گویند. عمل کردن به احکام ارث، از عوامل دخول در بهشت است، و نتیجه عمل نکردن به احکام ارث سبب جاودانگی در آتش دوزخ است.

فهرست مندرجات

۱ - نتیجه عمل نکردن به احکام ارث
       ۱.۱ - عذاب در برابر تجاوز از حدود الهی
       ۱.۲ - مرزهای الهی
۲ - نتیجه عمل به احکام ارث
       ۲.۱ - مصداق اطاعت خدا و رسول
۳ - احکام ارث از دیدگاه امام خمینی
       ۳.۱ - سهام ارث
              ۳.۱.۱ - فرض نداشتن اهل طبقه سوم
              ۳.۱.۲ - دو دسته بودن صاحبان فرض
              ۳.۱.۳ - ارث به قرابت
              ۳.۱.۴ - امکان و امتناع اجتماع فروض
       ۳.۲ - ارث‌ انساب
              ۳.۲.۱ - طبقه اول
                     ۳.۲.۱.۱ - انجصار ارث در یکی از والدین
                     ۳.۲.۱.۲ - اجتماع یکی از پدر و مادر با اولاد
                     ۳.۲.۱.۳ - اجتماع پدر و مادر با اولاد
                     ۳.۲.۱.۴ - اجتماع یکی از پدر و مادر با یکی از زوجین
                     ۳.۲.۱.۵ - اجتماع پدر و مادر با یکی از زوجین
                     ۳.۲.۱.۶ - اجتماع یکی از پدر و مادر با اولاد و یکی از زوجین
                     ۳.۲.۱.۷ - اجتماع پدر و مادر و اولاد با یکی از زوجین
                     ۳.۲.۱.۸ - اولاد اولاد
              ۳.۲.۲ - طبقه دوم
                     ۳.۲.۲.۱ - کلاله پدری و مادری
                     ۳.۲.۲.۲ - کلاله پدری
                     ۳.۲.۲.۳ - کلاله مادری
                     ۳.۲.۲.۴ - کلاله مختلف
                     ۳.۲.۲.۵ - جد یا جده
                     ۳.۲.۲.۶ - جد جده مادری با جد یا جده پدری
                     ۳.۲.۲.۷ - جد جده مادری با کلاله مادری
                     ۳.۲.۲.۸ - جد و جده یا یکی از آن‌ها از طرف پدر و مادر یا از طرف پدر با اخوه پدری
                     ۳.۲.۲.۹ - جد و جده یا یکی از آن‌ها از طرف پدر و مادر یا از طرف پدر با اخوه پدری
                     ۳.۲.۲.۱۰ - جدوده پدری با اخوه مادری
                     ۳.۲.۲.۱۱ - اجتماع اخوه پدر و مادری یا پدری
                     ۳.۲.۲.۱۲ - اخوه پدر و مادری یا پدری با جدوده پدری و جدوده مادری
                     ۳.۲.۲.۱۳ - جدوده مادری و اخوه پدر و مادری یا پدری و اخوه مادری
                     ۳.۲.۲.۱۴ - جدوده پدری با جدوده مادری و اخوه مادری
                     ۳.۲.۲.۱۵ - جدوده پدری با جدوده مادری و اخوه پدر و مادری یا پدری و اخوه مادری
                     ۳.۲.۲.۱۶ - اولاد اخوه
              ۳.۲.۳ - طبقه سوم
       ۳.۳ - میراث به سبب زوجیت
              ۳.۳.۱ - شروط توارث به سبب زوجیت
              ۳.۳.۲ - ارث زوجه از قیمت اعیانی
              ۳.۳.۳ - معیار در قیمت اعیانی
       ۳.۴ - ارث به سبب ولاء
۴ - پانویس
۵ - منبع


عمل نکردن به احکام ارث، امری حرام و سبب جاودانگی در آتش دوزخ است.
«یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین فان کن نساء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت وحدة فلها النصف ولابویه لکل وحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان کان له اخوة فلامه السدس من بعد وصیة یوصی بها او دین ءاباؤکم وابناؤکم لا تدرون ایهم اقرب لکم نفعـا فریضة من الله ان الله کان علیمـا حکیما• ولکم نصف ما ترک ازوجکم ان لم یکن لهن ولد فان کان لهن ولد فلکم الربع مما ترکن من بعد وصیة یوصین بها او دین ولهن الربع مما ترکتم ان لم یکن لکم ولد فان کان لکم ولد فلهن الثمن مما ترکتم من بعد وصیة توصون بها او دین وان کان رجل یورث کلــلة او امراة وله اخ او اخت فلکل وحد منهما السدس فان کانوا اکثر من ذلک فهم شرکاء فی الثلث من بعد وصیة یوصی بها او دین غیر مضار وصیة من الله والله علیم حلیم• ومن یعص الله ورسوله ویتعد حدوده یدخله نارا خــلدا فیها وله عذاب مهین؛ خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست و اگر یکی باشد، نیمی (از میراث،) از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندی داشته باشد و اگر فرزندی نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است) و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می‌برد (و پنج ششم باقیمانده، برای پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است- شما نمی‌دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند! - این فریضه الهی است و خداوند، دانا و حکیم است. • و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتی که کرده‌اند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم از آن آنهاست بعد از انجام وصیتی که کرده‌اید، و ادای دین. و اگر مردی بوده باشد که کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث می‌برد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند پس از انجام وصیتی که شده، و ادای دین بشرط آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است. • ...... • و آن کس که نافرمانی خدا و پیامبرش را کند و از مرزهای او تجاوز نماید، او را در آتشی وارد می‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند و برای او مجازات خوارکننده‌ای است.»

۱.۱ - عذاب در برابر تجاوز از حدود الهی

"تلک حدود الله... و له عذاب مهین" کلمه "حد" به معنای دیوار و حائل بین دو چیز است، حائلی که از اختلاط آن دو به یکدیگر جلوگیری کند و تمایز بین آن دو را حفظ کند، مانند حد خانه و بستان و منظور از حدود خدا در این جا احکام ارث و فرائض و سهام معین شده است که خدای تعالی در این دو آیه با ذکر ثواب بر اطاعت خدا و رسول در رعایت آن حدود و تهدید به عذاب خالد و خوار کننده در برابر نافرمانی خدا و تجاوز از آن حدود امر آن را بزرگ داشته است.

۱.۲ - مرزهای الهی

در آیه فوق با کلمه "تلک" به قوانین ارث که در آیات گذشته آمده است اشاره نموده می‌فرماید: اینها حدود و مرزهای الهی است، که عبور و تجاوز از آنها ممنوع است، و آنها که از حریم آن بگذرند، و تجاوز کنند، گناهکار و مجرم شناخته می‌شوند.
این تعبیر (تلک حدود الله) در چندین مورد از آیات قرآن مجید آمده است، و همه آنها بعد از بیان یک سلسله از احکام و مقررات اجتماعی است، مثلا در آیه ۱۸۷ بقره بعد از اعلام ممنوعیت آمیزش جنسی در اعتکاف و احکامی درباره روزه، و در آیات ۲۲۹ و ۲۳۰ بقره و آیه ۱۰ سوره طلاق بعد از بیان قسمتی از احکام طلاق و در آیه ۴ سوره مجادله بعد از بیان کفاره ظهار آمده است. در تمام این موارد احکام و قوانینی وجود دارد، که تجاوز از آنها ممنوع است، و بهمین جهت به عنوان مرز الهی شناخته شده ‌اند.


عمل به احکام ارث، اطاعت از خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و از عوامل دخول در بهشت است.
«یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین فان کن نساء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت وحدة فلها النصف ولابویه لکل وحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان کان له اخوة فلامه السدس من بعد وصیة یوصی بها او دین ءاباؤکم وابناؤکم لا تدرون ایهم اقرب لکم نفعـا فریضة من الله ان الله کان علیمـا حکیما• ولکم نصف ما ترک ازوجکم ان لم یکن لهن ولد فان کان لهن ولد فلکم الربع مما ترکن من بعد وصیة یوصین بها او دین ولهن الربع مما ترکتم ان لم یکن لکم ولد فان کان لکم ولد فلهن الثمن مما ترکتم من بعد وصیة توصون بها او دین وان کان رجل یورث کلــلة او امراة وله اخ او اخت فلکل وحد منهما السدس فان کانوا اکثر من ذلک فهم شرکاء فی الثلث من بعد وصیة یوصی بها او دین غیر مضار وصیة من الله والله علیم حلیم• تلک حدود الله ومن یطع الله ورسوله یدخله جنـت تجری..؛خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست و اگر یکی باشد، نیمی (از میراث،) از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندی داشته باشد و اگر فرزندی نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است) و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می‌برد (و پنج ششم باقیمانده، برای پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتی است که او کرده، و بعد از ادای دین است- شما نمی‌دانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک برای شما سودمندترند! - این فریضه الهی است و خداوند، دانا و حکیم است. • و برای شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتی که کرده‌اند، و ادای دین (آنها). و برای زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندی نداشته باشید و اگر برای شما فرزندی باشد، یک هشتم از آن آنهاست بعد از انجام وصیتی که کرده‌اید، و ادای دین. و اگر مردی بوده باشد که کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث می‌برد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند پس از انجام وصیتی که شده، و ادای دین بشرط آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است. • اینها مرزهای الهی است و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وی را در باغهایی از بهشت وارد می‌کند که همواره، آب از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن می‌مانند و این، پیروزی بزرگی است.»
(«تلک» به احکام ارث در آیات یاد شده دارد. از مصادیق مورد نظر برای اطاعت از خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رعایت احکام ارث است.)

۲.۱ - مصداق اطاعت خدا و رسول

و من یطع الله و رسوله یدخله جنات... پس از اشاره به حدود و مرزهای الهی، می‌فرماید: کسانی که خداوند و پیامبر را اطاعت کنند، و این مرزها را محترم شمارند، به طور جاودان در باغهایی از بهشت خواهند بود، که آب از پای درختان آنها قطع نمی‌گردد. در پایان آیه می‌فرماید: این رستگاری و پیروزی بزرگی است. رعایت احکام ارث از مصادیق اطاعت خدا و رسول خداست.


موجبات ارث، نسب است و سبب، که نسب، سه مرتبه دارد: اول: پدر و مادر و فرزندان؛ اگرچه پایین بروند. و دوم: اجداد و جده‌ها؛ اگرچه بالا بروند و برادرها و خواهرها و اولاد آن‌ها؛ اگرچه پایین بروند. سوم: عموها و عمه‌ها و دایی‌ها و خاله‌ها؛ اگرچه بالا بروند و اولاد آن‌ها؛ اگرچه پایین بروند؛ به شرط آنکه این عناوین عرفاً بر آن‌ها صدق کند. و سبب دو قسم است: «زوجیت» و «ولاء». و ولاء سه مرتبه دارد: «ولاء عتق» سپس «ولاء ضمان جریره» سپس «ولاء امامت».

۳.۱ - سهام ارث

وارث، یا با «فرض» ارث می‌برد یا با «قرابت»، و مقصود از «فرض»، همان سهم مقدر و کسر معین شده‌ای است که خدای متعال آن را در کتاب کریمش نام برده است و فروض شش تا می‌باشد و صاحبان این فرض‌ها سیزده (گروه) هستند.
اول: نصف است و آن برای دختر یگانه است در صورتی که فرزندی غیر ممنوع از ارث، با او نباشد و این قید در تمام طبقات و درجاتی که می‌آیند، معتبر است. و برای خواهر یگانه پدر و مادری یا پدری است در صورتی که برادر این چنینی با او نباشد. و برای شوهر است در صورتی که زوجه، فرزندی - اگرچه پایین برود - نداشته باشد.
دوم: ربع (یک چهارم) است و آن برای شوهر است در صورتی که زوجه فرزندی داشته باشد، اگرچه پایین برود. و برای زوجه است اگر شوهر فرزندی نداشته باشد، اگرچه پایین برود.
سوم: ثمن (یک هشتم) است و آن برای زوجه است در صورتی که شوهر فرزندی داشته باشد اگرچه پایین برود.
چهارم: ثلث (یک سوم) است و آن برای مادر است به شرطی که میت مطلقاً فرزند نداشته باشد اگرچه پایین برود و به شرطی که برادرهای متعددی نداشته باشد، همان طور که با شرایطش گذشت. و برای برادر و خواهر مادری است در صورتی که متعدد باشند.
پنجم: دو ثلث است و آن برای دو دختر و بیشتر است در صورتی که میت پسری نداشته باشد. و برای دو خواهر - و بیشتر - پدر و مادری است در صورتی که برادر پدر و مادری نباشد، یا دو خواهر - و بیشتر - پدری است در صورتی که برادر پدری نباشد.
ششم: سدس (یک ششم) است و آن برای پدر است با وجود فرزند مطلقاً. و برای مادر است با وجود حاجب از ثلث یعنی فرزند و برادر و خواهر بنابر آنچه که گذشت. و برای برادر یا خواهر مادری است در صورتی که از طرف مادر، متعدد نباشند. پس فروض نصف است و نصف آن است و نصف نصف آن است و دو ثلث است و نصف دو ثلث است و نصف نصف دو ثلث است.

۳.۱.۱ - فرض نداشتن اهل طبقه سوم

از آنچه که ذکر شد ظاهر می‌شود که اهل طبقه سوم از صاحبان انساب، دارای فرض نمی‌باشند و فقط از جهت قرابت ارث‌ می‌برند. و معلوم شد که زوجین‌ وراثتشان مطلقا به فرض است، مگر در یک صورت و آن موردی است که وارث، منحصر به امام (علیه‌السلام) و زوج باشد. و اما طبقه اول و دوم بعضی از آن‌ها اصلًا فرضی ندارند مانند پسر و برادر پدر و مادری یا پدری و بعضی از آن‌ها مطلقا دارای فرض می‌باشند مانند مادر و بعضی از آن‌ها در بعضی از حالات - نه در همه حالات - صاحب فرض می‌باشند مانند پدر که با وجود فرزند میّت، دارای فرض است و در صورتی که میت فرزندی نداشته باشد صاحب فرض نمی‌باشد و همچنین است یک خواهر و دو خواهر پدری و پدر و مادری، پس این‌ها فرض دارند در صورتی که مردی با این‌ها نباشد و اگر مردی باشد دارای فرض نمی‌باشند.

۳.۱.۲ - دو دسته بودن صاحبان فرض

از آنچه که ذکر شد معلوم گشت که کسی که دارای فرض می‌باشد بر دو قسم است: اول کسی است که فقط یک فرض دارد و فرض این شخص به تبدّل احوال، کم و زیاد نمی‌شود مانند پدر که در صورت وجود فرزند، صاحب فرض است و آن فقط سدس است مطلقا. و همچنین است یک دختر و دو دختر و بیشتر در صورتی که پسر نباشد. و همچنین است یک خواهر و دو خواهر پدری یا پدر و مادری در صورتی که برادر نباشد؛ زیرا فرض این‌ها نصف یا دو ثلث است مطلقا و این‌ها اگر چه در بعضی از حالات - نه همه حالات - صاحب فرض می‌باشند، اما فرض این‌ها به تغیّر حالات نه کم می‌شود و نه زیاد. و گاهی کسی است که در هر حالی دارای فرض است که به تبدّل احوال، تغییر پیدا نمی‌کند. و این مانند برادر مادری یا خواهر مادری است که در صورت یکی بودن فرض او سدس است و در صورت تعدّد، ثلث است که در هیچ یک از حالات کم و زیاد نمی‌شود. دوم کسی است که فرضش با تبدّل احوال تغییر پیدا می‌کند مانند مادر؛ زیرا گاهی فرض او ثلث و گاهی دیگر سدس است. وهمچنین است زوجین؛ زیرا با نبودن فرزند نصف و ربع است و با بودن او ربع و ثمن می‌باشد.

۳.۱.۳ - ارث به قرابت

غیر از آنچه که از اصناف صاحب فرض ذکر شد، با قرابت وارث می‌باشند.

۳.۱.۴ - امکان و امتناع اجتماع فروض

فروض ششگانه با ملاحظه اجتماع آن‌ها با صورت‌هایی که از آن متصور می‌شود سی و شش صورت می‌شود که از ضرب شش در شش به دست می‌آید و اگر صورت‌های تکراری که پانزده صورت است، ساقط شود بیست و یک صورت باقی می‌ماند. صورت‌های گذشته غیر تکراری بعضی از آن‌ها اجتماعشان صحیح است و بعضی از آن‌ها ولو به جهت بطلان عول اجتماعشان ممتنع می‌باشد؛ پس ممتنع‌های آن‌ها هشت است، و آن‌ها اجتماع نصف با دو ثلث، و ربع با مثل خودش و با ثمن، و ثمن با مثل خودش و با ثلث، و دو ثلث با مثل خودشان، و ثلث با مثل خودش و با سدس است. و صورت‌های صحیح، بقیه آن‌ها می‌باشد؛ زیرا نصف با مثل خودش مانند زوج و یک خواهر پدری یا پدر و مادری و با ربع مانند یک دختر و زوج و با ثمن مانند یک دختر با زوجه و با ثلث مانند زوج و مادر با نبود حاجب و با سدس مانند زوج و یکی از کلاله مادر جمع می‌شود؛ پس نصف با فرض‌های ششگانه جمع می‌شود مگر یک فرض که به جهت عول باطل است و دو خواهر اگر با زوج با هم باشند به قرابت - نه به فرض - ارث می‌برند و نقص بر آن‌ها وارد می‌شود. و ربع با دو ثلث مانند زوج و دو دختر و با ثلث مانند زوجه و چند نفر از کلاله مادر و با سدس مانند زوجه و یک نفر از کلاله مادر جمع می‌شود. و ثمن با دو ثلث مانند زوجه و دو دختر و با سدس مانند زوجه و یکی از پدر و مادر با وجود فرزند جمع می‌شود. و دو ثلث با ثلث مانند دو خواهر پدری و بیشتر و اخوه مادری و با سدس مانند دو دختر و یکی از پدر و مادر جمع می‌شود. و سدس با مثل خودش مانند پدر و مادر با وجود فرزند جمع می‌شود.

۳.۲ - ارث‌ انساب

انساب، سه طبقه می‌باشند:

۳.۲.۱ - طبقه اول

اولی: پدر و مادر - بدون واسطه - و اولاد اگرچه پایین بروند؛ الاقرب فالاقرب.

۳.۲.۱.۱ - انجصار ارث در یکی از والدین

اگر فقط پدر وارث باشد، مال، به قرابت، مال او می‌باشد. و اگر فقط مادر باشد ثلث آن به عنوان فرض مال او است و بقیه هم به او رد می‌شود. و اگر هر دو باشند ثلث آن به عنوان فرض مال مادر و بقیه مال پدر است در صورتی که مادر حاجب نداشته باشد وگرنه سدس آن مال مادر و بقیه مال پدر است و اخوه در این فرض چیزی را ارث نمی‌برند اگر چه حاجب می‌باشند.

۳.۲.۱.۲ - اجتماع یکی از پدر و مادر با اولاد

«اگر اولاد با یکی از پدر و مادر باشد، پس اگر فرزند، یک دختر باشد نصف آن به عنوان فرض به آن دختر و سدس آن به عنوان فرض به یکی از پدر و مادر و بقیه به عنوان رد به آن‌ها به طور چهار یک داده می‌شود. و اگر دو دختر و بیشتر باشند چهار پنجم آن به عنوان فرض و رد مال دخترها و خمس آن به عنوان فرض و رد مال یکی از پدر و مادر، می‌باشد. و اگر فرزند، پسر باشد - چه یکی باشد یا متعدد - سدس آن به عنوان فرض مال یکی از پدر و مادر و بقیه مال فرزند می‌باشد.»

۳.۲.۱.۳ - اجتماع پدر و مادر با اولاد

«اگر اولاد با پدر و مادر باشند پس اگر فرزند، یک دختر باشد و مادر مانعی از رد نداشته باشد سه پنجم آن به عنوان فرض و رد مال دختر و دو پنجم آن به عنوان فرض و رد - نصف به نصف - مال پدر و مادر می‌باشد. و اگر مادر مانعی از رد داشته باشد، سدس آن مال مادر است و بقیه آن بین دختر و پدر به طور چهار یک به عنوان فرض و رد تقسیم می‌شود. و اگر فرزند، چند دختر باشند یا یک پسر باشد یا چند پسر باشند و یا چند دختر و پسر باشند، دو سدس آن مال پدر و مادر و بقیه آن به طور مساوی بین فرزندان در صورتی که از یک جنس باشند و برای پسر دو برابر دختر در صورتی که در جنس اختلاف داشته باشند، تقسیم می‌شود.»

۳.۲.۱.۴ - اجتماع یکی از پدر و مادر با یکی از زوجین

«اگر یکی از پدر و مادر با یکی از زوجین باشند، برای یکی از زوجین سهم اعلایش و بقیه مال یکی از پدر و مادر - برای پدر به عنوان قرابت و برای مادر به عنوان فرض و رد - می‌باشد.»

۳.۲.۱.۵ - اجتماع پدر و مادر با یکی از زوجین

در صورت اجتماع پدر و مادر با یکی از زوجین، برای یکی از زوجین سهم اعلایش و برای مادر ثلث مجموع ترکه در صورتی که حاجب نداشته باشد و سدس آن به عنوان فرض در صورت داشتن حاجب و بقیه آن به عنوان قرابت، مال پدر می‌باشد.

۳.۲.۱.۶ - اجتماع یکی از پدر و مادر با اولاد و یکی از زوجین

و «در صورت اجتماع یکی از پدر و مادر با اولاد و یکی از زوجین، اگر فرزند، یک دختر است، برای یکی از زوجین سهم کمترش و بقیه آن بین بقیه آنان به طور چهار یک تقسیم می‌شود؛ یک چهارم آن مال یکی از پدر و مادر و بقیه آن مال دختر. و اگر دو دختر و بیشتر باشند پس اگر یکی از زوجین، زوجه باشد سهم کمترش را می‌برد و بقیه آن بین بقیه آنان به طور پنج یک تقسیم می‌شود. و اگر زوج باشد سهم کمترش را می‌برد و سدس آن مال یکی از پدر و مادر و بقیه آن برای دو دختر و بیشتر می‌باشد. و اگر فرزند، پسر باشد - یکی باشد یا متعدد - یا فرزند پسر و دختر باشند، برای یکی از زوجین سهم کمترش و سدس اصل ترکه مال یکی از پدر و مادر و بقیه آن، مال بقیه آنان می‌باشد. و در صورتی که مختلف باشند پسر دو برابر دختر ارث می‌برد.»

۳.۲.۱.۷ - اجتماع پدر و مادر و اولاد با یکی از زوجین

و «در صورت اجتماع پدر و مادر و اولاد با یکی از زوجین، اگر فرزند یک دختر باشد برای زوج سهم کمترش و برای پدر و مادر دو سدس از ترکه و بقیه آن مال دختر می‌باشد و نقص بر دختر وارد می‌شود. و برای زوجه سهم کمترش و بقیه آن بین بقیه آنان‌ به طور پنج یک، در صورتی که مادر حاجبی از رد نداشته باشد، وگرنه سدس آن مال مادر می‌باشد و بقیه بین پدر و دختر به طور چهار یک تقسیم می‌شود. و اگر فرزند دو دختر و بیشتر باشد برای یکی از زوجین سهم کمترش و دو سدس اصل ترکه مال پدر و مادر و بقیه مال دخترها می‌باشد؛ پس نقص بر دخترها وارد می‌شود. و اگر فرزند، یک یا چند پسر، یا چند پسر و دختر باشد، برای یکی از زوجین سهم کمترش و برای پدر و مادر دو سدس اصل ترکه و بقیه آن مال اولاد می‌باشد و پسر دو برابر دختر ارث می‌برد.»

۳.۲.۱.۸ - اولاد اولاد

اولاد اولاد، اگرچه پایین بروند، در تقسیم نمودن ارث با پدر و مادر و منع آن‌ها از سهم بیشتر به سهم کمتر و منع غیر آنان از اقارب، جای خود اولاد می‌باشند؛ خواه پدر و مادر میت موجود باشند یا نه. و هر بطنی بر بطن متاخر مقدم می‌باشد. هر یک از آنان سهم کسی را که به وسیله او با میت قرابت دارد ارث می‌برد؛ پس فرزند دختر - مرد باشد یا زن - سهم مادرش را ارث می‌برد و سهم او در صورت منفرد بودن یا بودن پدر و مادر، نصف است و به عنوان رد هم به او داده می‌شود؛ اگرچه مرد باشد، همان طور که به مادرش در صورتی که بود، به عنوان رد هم داده می‌شد. و فرزند پسر - مرد باشد یا زن - سهم پدرش را ارث می‌برد؛ پس اگر فقط او باشد تمام مال، مال او است. و اگر با او صاحب فریضه‌ای باشد آنچه که از حصه‌های فریضه زیاد بیاید مال او می‌باشد.

۳.۲.۲ - طبقه دوم

طبقه دوم: اخوه (برادر و خواهر) و اولاد آن‌ها - که به «کلاله» نامیده می‌شوند - و اجداد به طور مطلق، می‌باشند و هیچ یک از این‌ها در صورت وجود یک نفر از طبقه سابق، ارث نمی‌برد.

۳.۲.۲.۱ - کلاله پدری و مادری

اگر تنها برادر پدری و مادری باشد، مال از جهت قرابت مال او است. و اگر با او برادر یا برادرهایی این چنین باشند مال به طور مساوی بین آن‌ها است و اگر با آن‌ها زن‌ها یا زنی این چنین باشند (خواهر یا خواهرهای پدر و مادری) برای مرد همانند سهم دو زن است. اگر تنها خواهر پدر و مادری باشد نصف آن به عنوان فرض مال او است و بقیه از جهت قرابت به او رد می‌شود. و اگر متعدد باشند دو ثلث آن به عنوان فرض مال آن‌ها است و بقیه آن از جهت قرابت به آن‌ها رد می‌شود.

۳.۲.۲.۲ - کلاله پدری

کلاله پدری جای کلاله پدر و مادری - در صورتی که آن‌ها نباشند - می‌نشینند. پس حکم آن‌ها در تنها بودن و با هم بودن همان حکم کلاله پدر و مادری است. بنا بر این اگر تنها برادر باشد، مال، مال او می‌باشد و اگر متعدد باشند مال به طور مساوی مال آن‌ها می‌باشد. و اگر در بین آن‌ها زن باشد مرد دو برابر زن ارث می‌برد. و اگر تنها خواهر باشد نصف آن به عنوان فرض و بقیه آن از جهت رد، مال او می‌باشد. و اگر متعدد باشد دو ثلث آن مال دو خواهر یا چند خواهر به عنوان فرض و بقیه آن به عنوان رد مال آن‌ها می‌باشد. برادر و خواهر پدری با وجود یکی از برادرها یا خواهرهای پدر و مادری، ارث نمی‌برد.

۳.۲.۲.۳ - کلاله مادری

اگر یکی از فرزندان مادری از کسانی که با او ارث می‌برد منفرد باشد (کسی با او در آن طبقه نباشد) سدس مال به عنوان فرض و بقیه به عنوان رد و قرابت مال او است؛ چه مرد باشد یا زن. و اگر فرزند مادری دو نفر و بیشتر باشند ثلث آن به عنوان فرض و بقیه آن از جهت قرابت، مال آن‌ها است و به طور مساوی بین آن‌ها تقسیم می‌شود اگر چه دو جنس مختلف (مرد و زن) باشند.

۳.۲.۲.۴ - کلاله مختلف

اگر اخوه، مختلف باشند که بعضی از آن‌ها مادری و بعضی از آنان پدر و مادری باشند، سدس آن به عنوان فرض مال کسی است که به مادر با او قرابت دارد، در صورتی که یکی باشد؛ و اگر متعدد باشند ثلث آن به عنوان فرض مال آن‌ها می‌باشد و به طور مساوی بین آن‌ها تقسیم می‌شود اگر چه در جنس اختلاف داشته باشند و بقیه آن - پنج ششم یا دو ثلث - مال کسی است که به واسطه پدر و مادر قرابت دارد و بین آن‌ها تقسیم‌ می‌شود؛ و در صورتی که در جنس اختلاف داشته باشند مرد دو برابر زن ارث می‌برد. در صورت نبودن اخوه پدر و مادری و بودن اخوه پدری با اخوه مادری، حکم آن همان است که در مساله گذشته ذکر شد پس اخوه پدری جای اخوه پدر و مادری می‌نشینند.

۳.۲.۲.۵ - جد یا جده

اگر تنها جد باشد مال، برای او می‌باشد؛ پدری باشد یا مادری و یا پدر و مادری. و همین طور است اگر تنها جده باشد.

۳.۲.۲.۶ - جد جده مادری با جد یا جده پدری

اگر جد یا جده مادری یا هر دو با جد یا با جده پدری یا با هر دو با هم باشند ثلث آن - به طور مساوی - مال کسی است که به واسطه مادر قرابت دارد و دو ثلث آن - به طوری که مرد دو برابر زن ارث می‌برد - مال کسی است که به واسطه پدر قرابت دارد.

۳.۲.۲.۷ - جد جده مادری با کلاله مادری

اگر جد و جدّه مادری یا یکی از آن‌ها با اخوه مادری با هم باشند جدّ مانند برادر مادری و جده مانند خواهر مادری است و بین آن‌ها مطلقا به طور مساوی تقسیم می‌شود.

۳.۲.۲.۸ - جد و جده یا یکی از آن‌ها از طرف پدر و مادر یا از طرف پدر با اخوه پدری

اگر جد و جده یا یکی از آن‌ها از طرف پدر و مادر یا از طرف پدر با اخوه پدری با هم باشند، جد به منزله برادر پدری و جدّه به منزله خواهر پدری می‌باشد که مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۲.۲.۸ - جد و جده یا یکی از آن‌ها از طرف پدر و مادر یا از طرف پدر با اخوه پدری

اگر اخوه پدر و مادری یا پدری با جد یا جدّه یا با جد و جدّه مادری با هم باشند ثلث ترکه مال جد می‌باشد و در صورتی که متعدد باشند به طور مساوی - مطلقا - بین آن‌ها تقسیم می‌شود. و دو ثلث آن مال اخوه است که در صورتی که متعدد و مختلف باشند سهم مرد دو برابر زن است. البته اگر تنها یک خواهر با جدوده مادری باشد نصف آن به عنوان فرض مال خواهر و ثلث آن مال جدوده است و در سدس آن اشکال است، از این جهت که آیا به خواهر یا به او و جدوده رد می‌شود؟ پس احتیاط ترک نشود، اگر چه ارجح آن است که دو ثلث آن مال خواهر و یک ثلث آن مال اجداد باشد مانند بقیه فرض‌ها.

۳.۲.۲.۱۰ - جدوده پدری با اخوه مادری

اگر جدوده پدری با اخوه مادری با هم باشند در صورتی که یک برادر یا یک خواهر باشد سدس آن مال برادر یا مال خواهر است و در صورتی که متعدد باشند ثلث آن مال آن‌ها می‌باشد، به طور مساوی ولو اینکه مختلف باشند و بقیه آن در هر دو فرض مال اجداد می‌باشد که مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۲.۲.۱۱ - اجتماع اخوه پدر و مادری یا پدری

در صورت اجتماع اخوه پدر و مادری یا پدری - در صورت نبود اخوه پدر و مادری - و اجداد پدری و اخوه مادری با هم، سدس مال در صورتی که یکی باشند و ثلث آن در صورت تعدد، به طور مساوی مال اخوه مادری می‌باشد و بقیه آن مال اخوه پدر و مادری یا پدری و جد و جدّه می‌باشد که در صورتی که در جنس مختلف باشند مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۲.۲.۱۲ - اخوه پدر و مادری یا پدری با جدوده پدری و جدوده مادری

اگر اخوه پدر و مادری یا پدری با جدوده پدری و جدوده مادری با هم باشند، ثلث آن مال جدوده مادری است و در صورتی که متعدد باشند به طور مساوی تقسیم می‌شود. و دو ثلث آن مال بقیه آنان می‌باشد که مرد دو برابر زن ارث می‌برد. و سهم جد مانند برادر و سهم جده مانند خواهر است.

۳.۲.۲.۱۳ - جدوده مادری و اخوه پدر و مادری یا پدری و اخوه مادری

اگر جدوده مادری و اخوه پدر و مادری یا پدری و اخوه مادری با هم باشند، ثلث آن مال کسی است که به واسطه مادر قرابت دارد که به طور مساوی است و دو ثلث آن مال کسی است که به واسطه پدر قرابت دارد که مرد دو برابر ارث می‌برد.

۳.۲.۲.۱۴ - جدوده پدری با جدوده مادری و اخوه مادری

اگر جدوده پدری با جدوده مادری و اخوه مادری با هم باشند، ثلث آن مال کسی است که به واسطه مادر قرابت دارد و به طور مساوی است. و دو ثلث آن مال کسی است که به واسطه پدر قرابت دارد و مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۲.۲.۱۵ - جدوده پدری با جدوده مادری و اخوه پدر و مادری یا پدری و اخوه مادری

اگر جدوده پدری با جدوده مادری و اخوه پدر و مادری یا پدری و اخوه مادری با هم باشند، ثلث آن مال کسی است که به واسطه مادر قرابت دارد به طور مساوی و دو ثلث آن مال کسی است که با پدر با او قرابت دارد که مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۲.۲.۱۶ - اولاد اخوه

اولاد اخوه در حکم اولاد اولاد می‌باشند در اینکه با وجود یکی از اخوه پدری یا مادری ولو اینکه دختر باشد، اولاد اخوه ارث نمی‌برند ولو اینکه از پدر و مادر باشند. ارث کسی را که به واسطه او قرابت پیدا می‌کنند می‌برند؛ پس اگر یکی از اخوه مادری وارثی را به جا بگذارد، مال به عنوان فرض و رد، در صورتی که یکی باشد مال او می‌باشد و در صورتی که متعدد باشند به طور مساوی تقسیم می‌شود. و اگر از یکی از اخوه پدری وارثی به جا مانده باشد، مال در صورت انفراد مال او است و در صورت تعدد بین آن‌ها تقسیم می‌شود که مرد دو برابر زن ارث می‌برد. و اگر اولاد از اخوه متعدد، مادری باشند، پس چاره‌ای نیست از فرض حیات واسطه‌ها و تقسیم مساوی بین آنان، سپس سهم هر یک بین اولادشان به طور مساوی تقسیم می‌شود. و اگر اولاد از دو خواهر - یا بیشتر - ابوینی یا پدری در صورت نبود ابوینی باشند مانند فرض سابق است، لیکن مرد دو برابر زن ارث می‌برد. و اگر اولاد از پسران ابوینی یا پدری یا از پسر و دختر ابوینی یا پدری باشند، چاره‌ای از فرض زنده بودن واسطه‌ها و تقسیم بین آن‌ها به طوری که مرد دو برابر زن ارث ببرد نیست، سپس سهم هر یک از آنان بین اولادشان تقسیم شود، که مرد دو برابر زن ارث می‌برد.

۳.۲.۳ - طبقه سوم

طبقه سوم: اعمام (عمو و عمه) و اخوال (دایی و خاله) است. و با وجود یک نفر از طبقه قبلی هیچ یک از این‌ها ارث نمی‌برند. اگر وارث میت به عمومه (عمو و عمه) پدر و مادری یا پدری منحصر باشد، ترکه مال آن‌ها می‌باشد و در صورت اختلاف جنس، مرد دو برابر زن ارث می‌برد. اولاد عمومه و خئوله در صورتی که خود آن‌ها و کسانی که در درجه آن‌ها قرار دارند نباشند، جای آن‌ها می‌باشند و کسی که اقرب است اگرچه سببش یکی باشد، بر ابعد اگرچه قرابتش به دو سبب باشد، مقدم است، مگر در یک مورد که پیش از این گذشت. و اولاد عمومه و خئوله، ارث کسی را که به سبب او قرابت پیدا می‌کنند می‌برند.

۳.۳ - میراث به سبب زوجیت

نصف (ماترک) برای شوهر است در صورتی که زوجه، فرزندی - اگرچه پایین برود - نداشته باشد. ربع (یک چهارم) است برای شوهر است در صورتی که زوجه فرزندی داشته باشد، اگرچه پایین برود. و برای زوجه است اگر شوهر فرزندی نداشته باشد، اگرچه پایین برود. و ثمن (یک هشتم) برای زوجه است در صورتی که شوهر فرزندی داشته باشد اگرچه پایین برود. از آنچه که ذکر شد معلوم شد که زوجین‌ وراثتشان مطلقاً به فرض است، مگر در یک صورت و آن موردی است که وارث، منحصر به امام (علیه‌السلام) و زوج باشد. پس «هیچ کدام از زوجین به سبب زوجیت، جمیع مال را ارث نمی‌برد، مگر در یک صورت و آن عبارت است از موردی که وارث میت منحصر به زوج و امام (علیه‌السلام) باشد؛ پس زوج جمیع مال را به عنوان فرض و رد ارث می‌برد، چنان که گذشت. و در گذشته معلوم شد که فرض زوج گاهی نصف و گاهی ربع؛ و فرض زوجه گاهی ربع و گاهی ثمن می‌باشد و سهم این‌ها با هر طبقه یا درجه‌ای که اجتماع کنند نه کم می‌شود و نه زیاد مگر در فرضی که گذشت.» اگر زوجات متعدد باشند، ثُمن آن در صورت وجود فرزند و ربع آن در صورت نبود آن، بین آن‌ها به طور مساوی تقسیم می‌شود؛ پس ربع یا ثُمن ترکه مال آن‌ها است. و در مانع بودن فرزند از سهم بیشتر زن، بین اینکه فرزند خود آن زن باشد یا از زن دیگر؛ فرزند زن دائمی باشد یا منقطعه؛ فرزند بدون واسطه باشد یا با واسطه، فرق نمی‌کند. و زنی که در حال مرض موت طلاق داده شده در ربع یا ثمن - با شرایط گذشته - شریک می‌باشد.

۳.۳.۱ - شروط توارث به سبب زوجیت

در توارث (ارث بردن از یکدیگر) به واسطه زوجیت، شرط است که عقد دائمی باشد؛ پس در عقد منقطع - نه از طرف شوهر و نه از طرف زوجه - در صورتی که شرط نشده باشد، بدون اشکال توارثی نیست و اگر از یک طرف یا از دو طرف شرط شده باشد در نهایت اشکال است، پس احتیاط به ترک شرط، ترک نشود؛ و اگر شرط شده باشد، مصالحه ترک نشود. و شرط است که زوجه در عقد زوج باشد اگرچه به او دخول نکرده باشد، بنابراین از همدیگر ارث می‌برند ولو اینکه دخول نشده باشد. و مطلّقه رجعی مادامی‌که در عده است، در حکم زوجه می‌باشد به خلاف مطلّقه بائن؛ پس اگر یکی از آن‌ها در زمان عده رجعی بمیرد دیگری از او ارث می‌برد، به خلاف آنکه در عده طلاق‌ بائن بمیرد. البته اگر مرد، زن را در حال مرض ولو به طلاق بائن طلاق دهد و به همین مرض بمیرد، زن از وقت طلاق تا یک سال از او ارث می‌برد، به شرط آنکه طلاق به خواهش زن نباشد، پس زنی که به طلاق خلعی و مباراتی طلاق داده شده ارث نمی‌برد. و به شرط آنکه این زن ازدواج ننماید، بنابراین اگر در حال مرض، زن را طلاق دهد و زن بعد از انقضای عدّه، ازدواج نماید سپس شوهر قبل از انقضای سال بمیرد، زن از او ارث نمی‌برد. و به شرط آنکه شوهر از مرضی که زن را در آن مرض طلاق داده خوب نشود؛ پس اگر از آن مرض خوب شود سپس مریض گردد ولو اینکه مثل همین مرض را پیدا کند، زن از او ارث نمی‌برد. و اگر زن قبل از تمام شدن سال در مرض شوهر بمیرد، مرد از زن ارث نمی‌برد، مگر اینکه در عده رجعی باشد.

۳.۳.۲ - ارث زوجه از قیمت اعیانی

شوهر از تمام ترکه زوجه‌اش - از منقول و غیر منقول - ارث می‌برد. و زن نیز از منقولات، مطلقاً ارث می‌برد، ولی از زمین‌ها مطلقاً؛ نه از عین و نه از قیمت آن‌ها ارث نمی‌برد، خواه زمین‌ها دارای زراعت و درخت و ساختمان و غیر آن‌ها باشد یا نباشد و فقط از قیمت مصالح ساختمانی مانند تنه درخت، تخته، آجر و مانند این‌ها و همچنین از قیمت درخت و نخل، ارث می‌برد. و بین اقسام ساختمان مانند آسیاب و حمام و دکان و اصطبل و غیر این‌ها فرقی نیست. و در درخت‌ها بین کوچک و بزرگ و خشک که جهت بریدن آماده است، ولی هنوز بریده نشده و شاخه‌های خشک و سعف (شاخه نخل) این چنینی که متصل به درخت می‌باشد فرقی نیست. مقصود از اعیانی که زوجه از قیمت آن‌ها ارث می‌برد آن اعیانی است که در وقت مردن موجود باشند، پس اگر از وقت مردن تا وقت تقسیم، نماء و زیاده عینی در آن‌ها پیدا شود از این نماء و زیادی ارث نمی‌برد.

۳.۳.۳ - معیار در قیمت اعیانی

معیار در قیمت، روز دفع است نه روز مرگ؛ پس اگر قیمت آن، از قیمت وقت مرگ بیشتر شود از آن ارث می‌برد. و اگر قیمت کم شود از سهم او کم می‌شود، البته با تفاوت دو قیمت، احتیاط (مستحب) مصالحه است.

۳.۴ - ارث به سبب ولاء

ارث به سبب ولاء، (در حال حاضر) مورد ابتلاء نیست مگر به سبب امامت؛ پس اگر کسی بمیرد و از طبقات گذشته و ولای عتق و ضمان جریره، وارثی نداشته باشد و زوج هم نداشته باشد، امام (علیه‌السلام) از او ارث می‌برد. و اگر وارث، تنها زوجه باشد، بقیه ارث بعد از ربع آن، مال امام (علیه‌السلام) است و امر آن در عصر غیبت ولی امر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) مانند سایر چیزهایی که برای امام (علیه‌السلام) است، در دست فقیه جامع شرایط است.



۱. نساء/سوره۴، آیه۱۱.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۱۲.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۱۴.    
۴. طباطبائی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۳۶.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۳۶.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۱۱ - ۱۳.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۳۷.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۳۹۱، کتاب المواریث، الاول فی موجبات الارث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۲، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۳، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۳، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مساله۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۴، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مساله۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۴، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مساله۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۴، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مساله۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۷، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۷، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۷، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۱۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۹، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، مساله۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۹، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، و‌هاهنا امور، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۹، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، و‌هاهنا امور، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۲۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۲، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۴، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۳۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۴، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۴، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۴، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۴، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۴، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة، مسالة۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۶، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة،‌هاهنا امور، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۶، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثانیة،‌هاهنا امور، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۱۸، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۳، کتاب المواریث، المقصد الاول فی میراث الانساب، المرتبة الثالثة، وهاهنا امور، الثانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۴۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۲، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۲، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۲، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۰۳، کتاب المواریث، الامر الثالث فی السهام، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۵، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۶، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۵، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۶، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۶، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۷، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    
۵۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریر الوسیلة، ج۲، ص۴۲۸، کتاب المواریث، المقصد الثانی فی المیراث بسبب الزوجیة، مسالة۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۳۴ ه. ق.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عمل به حکم ارث».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






جعبه ابزار