عمرو بن خالد واسطی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوخالد واسطی، عمرو
بن خالد قرشی (د پس از ۱۴۵ ق/۷۶۲ م)، از اصحاب خاص
زیدبن علی (علیهماالسلام) و گرد آوردنده کهن ترین مجامع
فقهی و
حدیثی در مذهب
زیدی می باشد.
خاندان او از نخستین ساکنان شهر
واسط – که تاریخ بنای آن را از ۸۳ ق فراتر نمیرود - بودند. او خود در
کوفه سکنی گزید و در نزدیکی
مسجد سماک منزل داشت.
نسبت قریشی او از آنجاست که با تیره
بنی هاشم از
قریش رابطه
ولاء داشته است
در سند روایاتی منفرد به او نسبت «همدانی» نیز داده شده است
که خطا به نظرمی رسد. ولادت ابوخالد را میتوان در ربع پایانی سده نخست هجری برآورد کرد.
بر پایه یک سند روایی، او از
حسن بصری (د ۱۱۰ ق/۷۲۸ م)
حدیث شنیده بود
همچنین مدت زمانی پیش از شهادت
امام باقر (علیه
السلام) در ۱۱۴ قمری، به طور پیوسته یا گسسته در
مدینه ملازمت آن امام را داشته و از ایشان دانش آموخته است. رجال شناسان
امامی او را در زمره
اصحاب امام باقر (علیه
السلام) آورده اند
و احادیث بسیاری به روایات ابوخالد از آن امام در کتب
امامیه ،
زیدیه و
اهل سنت دیده میشود.
همچنین به تصریح
یحیی بن مساور از شاگردان ابوخالد، او پیش از آمدن
زید بن علی به
کوفه ، مدت ۵ سال (ح ۱۱۵-۱۲۰ق/۷۳۳-۷۳۸ م) همه ساله پس از گذراندن
حج ، چند ماهی در مدینه مجاورت میگزید و از صحبت زید بهره مند میشد. او پس از آمدن زید به کوفه نیز تا هنگام
شهادت وی، از یاران خاص او بود.
در اثنای
مسند زید تعبییراتی از ابوخالد وجود دارد که نشان میدهد وی مدت زیادی صحبت زید را درک کرده است و بخشی از استنادات او از زید در سال های پایانی زندگانی وی در کوفه بوده است.
طولانی بودن مدت همراهی او با زید در منابع دیگر تایید شده است.
در جریان
قیام زیدبن علی در ۱۲۲ ق/۷۴۰ م که زید به همراه بسیاری از یاران خود به شهادت رسید، ابوخالد جان به
سلامت برد و از آن پس به عنوان تنها میراث بر تعلیمات زید شناخته شد.
به روایتی، در همین اوان
امام صادق (علیه
السلام) ابوخالد را به عنوان نماینده خود برای رسانیدن کمک مالی به بازماندگان اصحاب زید برگزید،
ولی در دیگر گزارش ها، به جای ابوخالد از «
عبد الرحمن بن سیابه » نام برده شده است.
در این دوره ابوخالد به سان یکی از رهبران
زیدیه می توانست نقش به سزایی در شکل گیری فرهنگی زیدی دیده میشود.
وکیع بن جراح (زنده در ۱۲۷ قمری) می گوید :
ابوخالد چندی در همسایگی ما در کوفه میزیست و سپس به سبب نامناسب بودن اوضاع آنجا به واسط کوچ کرد.
در صورت اعتماد بر این گزارش میتوان تخمین زد که ابوخالد در دهه ۴ سده ۲ هجری قمری، کوفه را به مقصد واسط ترک گقته است.
دست یافتن
عباسیان به خلافت، هواداران
اهل بیت (علیهم
السلام) را خوشایند نبود و ابوخالد در دیداری که چندی پیش از ۱۴۵ ق/۷۶۲ م با
محمد بن عبدالله نفس زکیه - احتمالا در
مدینه - داشته، از فشار روز افزون بر هم کیشان خود شکایت کرده است.
در این دیدار، نفس زکیه، ابوخالد را به مهاجرت از
عراق به محیطی آزادتر فراخوانده است
و شاید برای اجابت دعوت او بود که ابوخالد راهی
حجاز شد، چه در جریان
قیام نفس زکیه در مدینه (۱۴۵ ق)، از ابوخالد واسطی در زمره همراهان وی یاد شده است.
حضور او در این قیام که یکی از بازماندگان
قیام زید و از یاران نزدیک او بود، از نظر معنوی میتوانست بسیار حائز اهمیت باشد.
در منابع به کشته شدن یا زنده ماندن ابوخالد در جریان این قیام اشاره ای نشده، ولی گویا وی پس از آن مدت درازی نزیسته است.
اینکه بخاری در یکی از آثار خود نام ابوخالد را در ردیف درگذشتگان ۱۱۰-۱۲۰ ق آورده است، پایه ای ندارد.
در میان شیوخ ابوخالد، بجز شخصیت های یاد شده، می توان از «محمد
بن عمر
بن علی
بن ابی طالب، حبیب
بن ابی ثابت، ابو هاشم رمانی و عاصم
بن ابی النجود» نام برد، حتی در پاره ای اسانید روایت او،
مشایخ متأخرتر کوفه چون «
فطر بن خلیفه » و «
سفیان ثوری » نیز دیده میشوند.
در میان کسانی که از او بهره گرفته و حدیث شنیده اند، به ویژه باید از «
ابراهیم ابن زبرقان ،
نصر بن مزاحم ،
حسین بن علوان و
یحیی بن هاشم سمسار » یاد کرد که در انتقال آثار وی به آیندگان نقش اساسی ایفا کرده اند.
علاوه بر آنان، در اسانید روایات نام کسانی چون «یحیی
بن مساور حناط، حصین
بن مخارق، درست
بن ابی منصور، محمد
بن سنان، اسرائیل
بن یونس، حسن
بن ذکوان، ابو حفض ابار، عطاء
بن سائب و سعید
بن زید» به عنوان
راوی ابوخالد دیده میشود.
رجال شناسان
اهل سنت بهطور کلی در برابر ابوخالد موضعی سخت اتخاذ کرده و با الفاظ گوناگون به تضعیف او در حدیث پرداخته اند :
رجالیان بغداد چون
احمد بن حنبل ،
یحیی بن معین و در پی آنان ابو خالد را کذاب خوانده و کسانی چون
ابن راهویه و
ابوزرعه رازی او را به جعل حدیث متهم ساخته اند، ولی گروهی دیگر همچون
بخاری ،
مسلم ،
نسائی ،
ابو حاتم رازی و
ابو عورانه ، تنها با الفاظی چون «متهم» و «متروک الحدیث» از او یاد کرده و از نسبت مستقیم کذب یا جعل به وی پرهیز کرده اند.
ابن ماجه قزوینی از صاحبان
صحاح سته در برخی آثار خود به نقل احادیث ابوخالد واسطی پرداخته است
که خود به گونه ای از خوش بینی او نسبت به ابوخالد حکایت دارد.
در میان
امامیه ،
ابن فضال کوفی او را ثقه شمرده
و احادیث فراوانی از طریق وی در
کتب اربعه امامی نقل شده است، با این حال رجال شناسان امامی در دوره میانه صرفا بر پایه مذهب، او را در شمار «ضعفا» جای داده اند
.
اما
زیدیه خود، ابوخالد را موثق ترین راوی به شمار آوردهاند و بر پایه اظهار نظری کهن از
یحیی بن مساور ، زیدیان هرگز در ثقه بودن ابوخالد تردید روا نداشتهاند و بر آنند که هرکس وثاقت او را خدشه دار سازد «
ناصبی » یا «
رافضی » است.
سیاغی یادآور شده که امامان زیدیه در طی قرون، بر جمعیت روایت ابوخالد و فضیلت او متفق بودهاند و در این باره برخی از سخنان آنان را نقل کرده است.
بر خلاف غالب زیدیان به نظر نمیرسد زیدیان
بتری کوفه در سده دوم قمری که نزدیکی زیادی با مکتب غیر شیعی
اصحاب حدیث داشتند، نسبت به روایات ابوخالد از زید خوش بین بوده باشند، شاید از همین روست که
یحیی بن آدم ، از پروردگان مکتب
حسن بن صالح بن حی ، با وجود نقل روایات متعدد از امامان
باقر و
صادق (علیهما
السلام) و نقل روایتی از طریق
حسین پسر زید بن علی در
الاخراج ،
به
فقه زید
بن علی که از طریق ابوخالد روایت میشد، بی اعتنا بود و به رغم زیدی بودن، روایتی از
زید در کتاب خود نیاورده است.
درباره
مذهب ابوخالد در منابع رجالی
اهل سنت سکوتی فراگیر دیده میشود، ولی در منابع رجالی - حدیثی
امامیه گاه بهطور مجمل از زیدی بودن ابوخالد سخن به میان آمده
و گاه با بی دقتی از وی به عنوان یک رجل عامی (اهل سنت) دارای گرایش به
اهل بیت (علیهم
السلام)
یا یک زیدی
بتری یاد شده است.
در منابع فرقه شناختی نام ابوخالد در عرض کسانی چون
فضیل بن زبیر رسان ،
ابو الجارود و
منصور بن ابی الاسود به عنوان رهبران زیدی قائل به
نص و نزدیک به
امامیه آمده است.
در
تبصرة العوام در شرح این مطلب چنین آمده است که در دیدگاه ابوخالد هر کس بر
علی (علیه
السلام) تقدم کرد، کافر شد و هر کس از فرزندان
حسن و
حسین (علیهماالسلام) باشد (ظاهرا منحصراً به
امامان )، علم او حتی در کودکی و بدون آموزش همچون علم
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) است.
بر اساس روایتی در
تفسیر فرات کوفی ،
ابوخالد از زید اینگونه روایت کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم)، علی،
فاطمه ، حسن و حسین (علیهم
السلام) تنها
معصومان در میان
اهل بیت هستند و دیگر اهل بیت از
عصمت برخوردار نیستند.
در جای دیگر به روایت ابوخالد، زید
بن علی رد کننده سخن
علی (علیه
السلام) را کافر دانسته و در ضمن الحاق حکم حسنین (علیهماالسلام) به آن حضرت و وجود
امام مفترض الطاعة در ذریة حسنین (علیهماالسلام) را منکر شده است.
روایت مزبور میافزاید که هر
فاطمی قائم به سیف و دعوت کننده به
کتاب خدا و سنت
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله
وسلم) و عمل کننده به احکام آنان،
امام بر حق است.
گفتنی است که در برخی از منابع امامی، نظیر
امالی ابن بابویه و
کفایة الاثر ،
روایاتی به نقل ابوخالد از زید در تأیید دیدگاه امامیه در
امامت و رد مواضع
زیدیه به نظر میرسد که باید با تأمل در آن ها نگریست.
در تمامی منابع فرقه شناختی متقدم، نام ابوخالد در عرض
ابوالجارود قرار گرفته است،
ولی
شهرستانی نام او را در شمار
جارودیان و پیروان ابوالجارود آورده است.
هر چند گقته شهرستانی چندان دقیق نیست، ولی با اندک مسامحه ای میتواند در گروه های کلی زیدیه جایگاه ابوخالد را روشن تر سازد.
در
مسند زید به مذاهب مختلف غیر شیعه از
خوارج ،
مرجئه ،
قدریه و
نواصب حمله شده است.
در زمینه
فقه باید متذکر شد که ابوخالد در منابع گوناگون زیدی، به عنوان یکی از شاگردان خاص زید شناخته شده که بیشترین آراء فقهی زید از طریق او به آیندگان رسیده است.
مسند زید
بن علی، کهن ترین و اساسی ترین منبع برای دستیابی به فقه زید به شمار میرود. این اثر در واقع مجموعه ای از اقوال و پاسخ پرسش هایی است که ابوخالد از او کرده است.
افزون بر این در این اثر به سبب مصاحبات دراز مدت ابوخالد با
زید ، گاه به رفتار و کردار زید نیز اشاراتی رفته است
از این رو باید گفت که نقش ابوخالد در تدوین مسند زید، تنها یک گردآوری از شنیده های خود نیست بلکه باید وی را دارای نقش فعالی در طرح و تدوین مسائل
ابوداوود به
احمدبن حنبل دانست، نه از مقوله انتساب
موطأ به
مالک بن انس . در حقیقت زید سال ها پیش از انکه مجموعه های فقهی چون موطأ مالک و جامع سفیان ثوری معمول گردد، به شهادت رسیده بود.
با توجه به آنچه گفته شد، ابوخالد واسطی را باید گردآورنده
مسند زید تلقی کرد، بدون اینکه سخن یاد شده به مفهوم تردید در صحت انتساب مندرجات مسند به زید بوده باشد.
شایان ذکر است که در روایاتی از
ابراهیم بن زبرقان ، ابوخالد مدعی شده که زید
بن علی خود نسخه ای را گرد آورده و آن را به ابوخالد و شاگردان دیگری که عمری کوتاهتر داشته اند، داده است اما اسلوب تدوین مسند، این حکایت را تایید نمیکند و در صورت صحت روایت مزبور باید تصور کرد که نسخه زید تنها شالوده اصلی مسند ابوخالد را تشکیل میداده است.
به هر روی
ابن ندیم در شمار نخستین مؤلفان
فقه شیعه از ابوخالد نام برده و به کتاب او اشاره کرده است.
ابوخالد هر چند در عقیده با تعلیم
امامیه نسبتا نزدیک بود و مدتی صحبت
امام باقر (علیه
السلام) را درک کرده بود، ولی نظام فقهی ارائه شده در مسند زید یک نظام کاملا زیدی است که تمایز آن از فقه امامی هم در
اصول استنباط چون تجویز
قیاس و هم در پاره ای فروع بحث انگیز چون «
تجویز مسح بر خفین » به خوبی آشکار است.
ابوخالد رسالات و کتبی در
فقه ،
حدیث و
تفسیر تألیف کرده که بیشتر تعلیمات و آراء زید را در بر میگیرد و شخص ابوخالد در تدوین آنها نقش اساسی ایفا نموده است:
۱.
مسند زید ، که راوی اصلی آن از ابوخالد، شاگرد خاص وی
ابراهیم بن زبرقان است.
به گفته
نصربن مزاحم ، متن روایت ابراهیم، بر خلاف روایت دیگر شاگردان، متن کامل و مدون بوده است. همین متن در سده چهارم قمری از سوی «عبدالعزیز
بن اسحاق
بن جعفر بغدادی ابن بقال» از نو تنظیم و مرتب شد و همین نسخه مرتب، اساس نسخه های بعدی قرار گرفت. به کوشش گریفینی بخش اصلی چاپ شده را «المجموع الفقهی» تشکیل میدهد و در پایان آن مجموعه ای از احادیث زید با همان سلسله اسناد افزوده شده است.
نصربن مزاحم به تصریح خود
روایاتی از مسند زید بهطور مستقیم از ابوخالد داشته است، برخی احادیث موجود در مسند زید گاه از طریق دیگر شاگردان ابوخالد چون
حسین بن علوان گاه نیز در منابع مختلف روایاتی دیده میشود.
۲. مجموعه ای در حدیث به روایت حسن
بن علوان از ابوخالد.
در این مجموعه روایات ابوخالد به زید منحصر نبوده و مشایخ دیگر به ویژه
امام باقر (علیه
السلام) را نیز شامل میگردد. بدون اینکه بدانیم نسخه های مختلف این مجموعه تا چه اندازه با یکدیگر تفاوت داشته، می دانیم که نسخه های متعدد از آن به روایت شاگردان مختلف ابن علوان در سده ۳ق/۹م بین
زیدیان و
امامیان تداول داشته است. مهم ترین آنها روایت
احمد بن عیسی بن زید است که در سراسر
امالی وی (
راب الصدع ) پراکنده شده است.
گفتنی است در مقایسه بین روایات احمدبن عیسی از ابوخالد و مسند زید به روایت ابراهیم
بن زبرقان، روایات دیگر بهطور پراکنده در آثار امامیه مورد استفاده قرار گرفته اند، عبارتند از :
أ. روایات
حسین بن سعید اهوازی در کتاب
الزهد وی
و در آثار
ابن بابویه چون
امالی ،
ثواب الاعمال ،
فضائل الاشهر الثلاثة و در
تهذیب طوسی.
ب. روایت ابوالجوزاء منبه
بن عبدالله تمیمی به واسطه شیوخ امامی،
محمدبن حسن صفار و
احمدبن محمد برقی در آثاری مانند ثواب الاعمال،
الخصال،
عقاب الاعمال،
علل الشرائع ،
و تهذیب
طوسی و الاستبصار همو.
ج. روایت
هیثم بن ابی مسروق که ابن بابویه در کتاب فقیه از آن بهره گرفته است.
د. به موارد یاد شده میتوان روایاتی به نقل خالد برقی، از ابن علوان از ابوخالد را علاوه کرد.
۳.
تفسیر غریب القرآن ، به روایت ابوخالد واسطی از
زیدبن علی که صبغه ضد
قَدَری دارد. بسیاری از نظریات در
تفسیر طبری نیز به این کتاب نسبت داده شده است. از این کتاب نسخههایی چند در کتابخانه های صنعا، برلینوییل یافت میشود.
۴. مناسک الحج، به روایت
ابوزکریا یحیی بن هاشم سمسار از زید
بن علی که نسخه های خطی آن در کتابخانه های برلین و آمپروزیانا یافت می شود.
بخش هایی از این متن که مورد استفاده محدثاتی چون [[|
ابوداوود]] در
سنن و
ابن ماجه در
سنن قرار گرفته، قابل مقایسه است.
۵. رسالة فی حقوق الله، به روایت ابوخالد از زید که نسخ خطی آن در کتابخانه های واتیکان و وهبی یافت میشود.
(۱) ابن آدم یحیی، الاخراج، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۴۷ق/۱۹۲۸م.
(۲) ابن ابی حاتم سعبد الرحمن
بن صالح، مطلع البدور، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۳) ابن بابویه، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری.
(۴) فضائل الاشهر الثلاثة، به کوشش حسن موسوی خراسان، نجف، ۱۳۸۶ ق.
(۵) ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، نجف، ۱۳۸۵ ق/۱۹۶۵ م.
(۶) اجازات الائمة لزید، نسخه اصلی کتابخانه قاضی محمد علی اکوع، تعزیمن، شم ۲۳۹.
(۷) احمد
بن محمد برقی، «الرجال»، همراه رجال (ابن داوود).
(۸) شوکانی محمد
بن علی، «اتحاف الاکابر»، رائل خمسة اساتید، حیدر اباد کن، ۱۳۲۸ ق/۱۹۱۰م.
(۹) نامه مینوی، زیر نظر حبیب یغمایی و ایرج افشار تهران، ۱۳۵۰ ش.
(۱۰) عقیلی محمدبن عمرو، الضعفاء الکبرا، به کوشش عبد المطعی، بیروت، ۱۴۰۴ ق/۱۹۸۴ م.
(۱۱) علامه حلی حسن
بن یوسف، رجال، نجف، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱ م.
(۱۲) فراتکوفی، تفسیر، نجف، ۱۳۵۴ق.
(۱۳) کراجکی محمد
بن علی، کنز الفوائد، تبریز، ۱۳۲۲ ق.
(۱۴) کشی محمد، اختیار معرفة الرجال طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ق.
(۱۵) کلینی محمد
بن یعقوب، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ ق.
(۱۶) کوفی محمد
بن سلیمان، مناقب امیر المؤمنین (علیه
السلام)، به کوشش محمد باقر محمودی، قم، ۱۴۱۲ ق.
(۱۷) المرشد بالله یحیی
بن حسین، الامالی، بیروت، ۱۴۰۳ ق/۱۹۸۴ م.
(۱۸) مزی یوسف
بن عبد الرحمن، تهذیب الکمال، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول، شم۲۸۴۸.
(۱۹)
مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵ م.
(۲۰) مسند زید، به کوشش عبدالواسع
بن یحیی واسعی، بیروت، ۱۹۶۶ م.
(۲۱) مفید محمد
بن محمد، الارشاد، نجف، ۱۳۸۲ ق.
(۲۲) المنصور بالله قاسم
بن محمد، الاعتصام، صنعا، ۱۴۰۸ ق/۱۹۸۷ م.
(۲۳) ناشی اکبر عبدالله
بن محمد، مسائل الامامة، به کو شش یوزف فان اس، بیروت، ۱۹۷۱م.
(۲۴) نجاشی احمد
بن علی، رجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ ق.
(۲۵) نائی احمد
بن شعیب، «الضعفاء و المتروکون»، المجموع فی الضعفاء و المتروکین، به کوشش عبدالعزیز عزالدین سیروان، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۶) نصر
بن مزاحم متقری، وقعه صفین، به کوشش عبدالاسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
(۲۷) نوبختی حسن
بن موسی، فرق الشیعة، نجف، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
(۲۸) یحیی
بن معین، التاریخ، به کوشش احمد محمود نور سیف، مکه، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
(۲۹) اف گریفینی، فهرست نسخه های خطی عربی، ۱۹۴۶ تا ۱۹۱۸.
(۳۰) ویلفرد مادلونگ، امام قاسم
بن ابراهیم، برلین، ۱۹۶۵.
(۳۱) آر اشتروتمان، مشکل شخصیت ادبی زید
بن علی،
اسلام، سال ۱۹۲۳، جلد سیزدهم.
(۳۲) ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۳۳) ابوطالب هارونی، یحیی الافاده اخبارائمه الزیدیه.
(۳۴) بحشل
اسلم بن سهل، تاریخ واسط.
(۳۵) احمد
بن عیسی
بن زید، کتاب رأبُ الصَّدْع.
(۳۶) خزاز علی، کفایة الاثر.
(۳۷) المجموع فی الضعفاء و المتروکین، به کوشش عبدالعزیز عزالدین سیروان، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۳۸) سیاغی حسین، الروض النضیر، طائف، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۳۹) تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، منسوب به سیدمرتضی
بن داعی حسنی رازی.
(۴۰) سعدبن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق.
(۴۱) ابن ندیم، کتاب الفهرست.
(۴۲) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل.
(۴۳)
سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود.
(۴۴) ابن ماجه محمد، سنن ابن ماجه.
(۴۵) نسائی احمد، سنن نسائی.
(۴۶) ابن بابویه محمد، امالیالصدوق.
(۴۷) ابن بابویه محمد، مشیخةالفقیه، همراه ج ۴ فقیه.
(۴۸) ابن بابویه محمد، اکمال الدین.
(۴۹) ابن بابویه محمد، التوحید.
(۵۰) ابن بابویه محمد، ثواب الاعمال.
(۵۱) ابن بابویه محمد، عقاب الاعمال.
(۵۲) ابن بابویه محمد، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه.
(۵۳) ابن بابویه محمد، علل الشرائع.
(۵۴) محمد
بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام.
(۵۵) محمد
بن حسن طوسی، رجال الطوسی.
(۵۶) محمد
بن حسن طوسی، الفهرست.
(۵۷) محمد
بن حسن طوسی، الاستبصار.
(۵۸) اهوازی، حسین
بن سعید، الزهد، به کوشش غلامرضا عرفانیان، قم، ۱۳۹۹ق.
(۵۹) ابن داود الحلی حسن
بن علی، کتاب الرجال.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوخالد واسطی»، ج۵، ص۲۱۳۸.