• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمرو بن حجاج زبیدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




عمرو بن حجاج زبیدی از سران و فرماندهان ارشد سپاه عمر بن سعد در کربلا بود. در برخی از منابع آمده که او در روزگار پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به اسلام گروید و از افرادی بود که از نفوذ و جایگاه خاصی در بین قبیله زبید برخوردار بود.



روایت شده که در پی وفات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و روی‌گردانی برخی از قبایل و طوایف تازه مسلمان شبه جزیره عربستان از گردن نهادن به اوامر و مناهی حکومت مدینه، عمرو بن معدی کرب از زبیدیان یمن خواست تا به او بپیوندند. اما زبیدیان به توصیه عمرو بن حجاج ثبات قدم ورزیده بر پایبندی خود به اسلام تاکید ورزیدند.


عمرو بن حجاج در زمان امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، از یاران و طرفداران او گردید و وفاداری خود به حکومت بنی‌ امیه را با امضای شهادت‌نامه دروغین تمرد حجر بن عدی از حکومت معاویه را به اثبات رساند؛ شهادت‌نامه‌ای که بهانه معاویه برای شهادت حجر گردید.


عمرو همچنین از جمله بزرگان شهر کوفه بود که به امام حسین (علیه‌السّلام) نامه نوشت و از ایشان جهت آمدن به کوفه دعوت به عمل آورد. با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، عمرو بن حجاج به خدمت او در آمد. او از کسانی بود که به دستور عبیدالله،‌ هانی بن عروه را به قصر کشاند و موجبات اسارت و بعد شهادت او را فراهم آورد. وی همچنین در پراکنده کردن یاران مسلم بن عقیل تلاش بسیار کرد.



عمرو بن حجاج همراه با سپاهیان کوفه جهت جنگ با امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش عازم سرزمین کربلا گردید و از سوی عمر بن سعد، مسئول ممانعت از رسیدن آب به خیام اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) گردید. نقل شده پس از بسته شدن راه آب، امام (علیه‌السّلام) حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السّلام) را به حضور طلبید و به ایشان فرمودند که شبانه و به پرچمداری نافع بن هلال با سی سوار و بیست پیاده، به سوی فرات رفته آب به خیمه‌ها برسانند.
حضرت عباس (علیه‌السّلام) و یارانش در حالی که نافع در جلو آنها در حرکت بود به سوی شریعه فرات به راه افتادند. عمرو بن حجاج زبیدی، که مامور حراست از فرات بود، فریاد زد: «کیستی؟» نافع گفت: «از پسر عموهای تو؛ آمده‌ایم از این آب که ما را از آن منع کرده‌اید بنوشیم» عمرو گفت: «گوارایت باد بنوش! ولی برای حسین (علیه‌السّلام) از این آب نبر» اما نافع در جواب گفت: «نه؛ به خدا سوگند، تا زمانی که حسین (علیه‌السّلام) و خاندان و یاران همراهش، تشنه‌اند من قطره‌ای از این آب نخواهم ‌نوشید.» پس میان نیروهای عمرو بن حجاج و یاران امام (علیه‌السّلام) جنگ در گرفت که به لطف الهی و به یُمن رشادت‌های عباس بن علی (علیه‌السّلام) و شجاعت‌های نافع بن هلال و دیگران، یاران امام (علیه‌السّلام) موفق شدند ضمن کشته و زخمی‌کردن چندین تن از دشمنان، آب به خیمه‌های امام (علیه‌السّلام) برسانند.


عمرو بن حجاج در روز عاشورا از سوی عمر بن سعد عهده ‌دار فرماندهی جناح راست لشکر کوفه گردید و همراه با یاران تحت امرش به جناح چپ سپاه امام (علیه‌السّلام) حمله برد. حمله‌ای که منجر به شهادت جمعی از یاران امام حسین (علیه‌السّلام) از جمله مسلم بن عوسجه گردید. نقل شده که پس از کشته شدن گروهی از سپاهیان کوفه در نبردهای تن به تن با یاران امام (علیه‌السّلام) در پیش از ظهر عاشورا او با صدای بلند نیروهای خود را که از میان سپاه امام (علیه‌السّلام) هماورد می‌طلبیدند خطاب قرار داد و گفت:
«ای احمق‌ها می‌دانید با چه کسانی در حال جنگ هستید؟ آنان جنگجویان شهر هستند و قومی‌ هستند که آرزوی مرگ می‌کنند. هیچ یک از شما به تنهایی به جنگشان نرود بلکه با پرتاب سنگ آنان را از پا در آورید.»
توصیه عمرو بن حجاج مورد پسند ابن‌سعد قرار گرفت از این‌رو دستور داد تا کسی به تنهایی وارد جنگ با یاران امام (علیه‌السّلام) نشود.
عمرو بن حجاج آن گاه به یاران امام (علیه‌السّلام) نزدیک شد و گفت: «ای اهل کوفه فرمانبرداری و اتحادتان را حفظ کنید و در کشتن کسی که از دین بیرون رفته و با امام (علیه‌السّلام) خویش-یزید- مخالفت ورزیده شک نکنید.»
امام حسین (علیه‌السّلام) به او فرمود: «ای عمرو بن حجاج؛ مردم را علیه من تحریک می‌کنی؟ آیا ما از دین خارج شده‌ایم و شما بر دین ثابت مانده‌اید؟ به خدا سوگند زمانی که جانتان را بگیرند و با اعمالتان بمیرید می‌فهمید کدام یک از ما از دین خارج شده و چه کسی برای سوختن در آتش سزاوارتر است.»
عمرو پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) از سوی عمر بن سعد ماموریت یافت تا به همراه چند نفر دیگر از سران سپاه کوفه سرهای شهدای کربلا را نزد ابن زیاد ببرد.


در زمان شکل‌گیری قیام مختار، او به تحریک عبدالله بن مطیع -گماشته عبدالله بن زبیر بر کوفه- پرداخت و از سوی او فرماندهی دو هزار نفر را در جنگ با مختار برعهده گرفت. او همچنین در "یوم السبیع" به کمک دیگر اشراف ناراضی کوفه شتافت و مسئولیت جنگ در محله مراد را به عهده گرفت؛ اما با قبول شکست در برابر مختار و یارانش از کوفه گریخت و راه شراف و واقصه را در پیش گرفت. از آن پس دیگر خبری از او نشد. گفته شده که او خواست به بصره بگریزد؛ اما ترس از شماتت و سرزنش مردم باعث شد به سوی شراف بگریزد اما از شدت تشنگی از پای در آمد هنوز نیمه جانی در بدن داشت که نیروهای مختار سر رسیدند و سر از بدنش جدا کردند.


۱. عسقلانی، ابن ‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، ج۵، ص۱۱۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵.    
۲. ابن ‌اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۱۰، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹.    
۳. عسقلانی، ابن ‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، ج۵، ص۱۱۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۵.    
۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۵، ص۲۵۴، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۲۷۰، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۶. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج۲، ص۴۰، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.    
۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۳۵۳، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۸. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۸، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۹. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۳۰، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ص۱۹۹۱.    
۱۰. ابن ‌سعد بغدادی، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد بن صامل السلمی، خامسه۱، ص۴۶۲، طائف، مکتبة الصدیق، چاپ اول، ۱۹۹۳.    
۱۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۳۶۴، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۱۲. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۷، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۱۳. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۴۴، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ص۱۹۹۱.    
۱۴. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، ص۲۳۸، قم، منشورات رضی، ۱۳۶۸ش.    
۱۵. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، ص۲۵۵، قم، منشورات رضی، ۱۳۶۸ش.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۱۲، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۱۷. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۸۶، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۱۸. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج۲، ص۷۰، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.    
۱۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۱۲-۴۱۳، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۲۰. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، ص۷۸، بیروت، دارالمعرفه، ۱۹۹۲.    
۲۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۳، ص۱۸۱، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۲۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۳، ص۱۸۷، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۲۳. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، تحقیق عبدالمنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، ص۲۵۶، قم، منشورات رضی، ۱۳۶۸ش.    
۲۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۲۲، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۲۵. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۹۵، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۲۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۳، ص۱۹۲، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۳۰، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۲۸. ابن‌ اثیر، علی بن ابی‌ الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۶، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵.    
۲۹. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۲، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۳۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۳، ص۱۹۲، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۳۱. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۳، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۳۲. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج۲، ص۷۷، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.    
۳۳. ابن‌ اثیر، علی بن ابی‌ الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۷، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۳۵، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۳۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۳، ص۲۰۶، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۵، ص۴۵۶، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۳۷. شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳.    
۳۸. ابن‌ اثیر، علی بن ابی‌ الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۱، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۶، ص۲۸-۲۹، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۴۰. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج۲، ص۱۵۷-۱۵۸، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.    
۴۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹.    
۴۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۶، ص۳۹۸، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۶، ص۴۵، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۴۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۶، ص۵۲، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.    
۴۵. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، ج۲، ص۱۷۵، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.    
۴۶. ابن ‌اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۶، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۹.    
۴۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، ج۶، ص۴۰۹-۴۱۰، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قاتلان امام حسین (علیه‌السلام)»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۹.    






جعبه ابزار