• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عمر بن ابی ربیعه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عمر بن ابی ربیعه از شاعران مشهور عرب که در سرودن غزلیات ملیح و بلیغ شهره بوده است. وی در سال ۲۳ هجری در روز وفات عمر بن خطاب در خانواده‌ای متمول در مدینه به دنیا آمد و در سن ۷۰ سالگی در سال ۹۳ هجری وفات یافت.



عمر بن ابی ربیعه از شاعران مشهور عرب که در سرودن غزلیات ملیح و بلیغ شهره بوده است. وی از قبیلۀ بنی مخزوم و از خاندان‌های والای قریش بود که از جهت جاه و ثروت بر دیگر خاندان‌ها برتری داشت که در عصر جاهلیت و صدر اسلام از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار بوده، کنیه وی ابالخطاب یمنی بود. وی در سال ۲۳ هجری در روز وفات عمر بن خطاب در خانواده‌ای متمول در مدینه به دنیا آمد.
[۴] عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۴۷.



پدرش ابن مغیرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم که در عصر جاهلیت معروف به بجیر بوده است، وی از بازرگانان یمن و ملقب به بحیرا بود، که با اسلام آوردن به عبدالله تغییر اسم داد.(پدرش به ذا الرمحین ملقب شده بود. ) وی در روزگار پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نخستین خلفاء حکومت ولایات یافت، نام مادرش مجد از اهالی حضر موت مشهور به حمیرالیمن بود که عطرهای یمنی می‌فروخت.
[۶] الحسین، قصی، عمربن ربیعه شاعر الحجاز حیاته و ادبه، ص۶۶.



پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عبدالله (بجیر) را به حکمران ولایت جند از شهرهای یمن فرستاد. وی در زمان خلفای راشدین در سمت خود ابقا شد. عمر بن ابی ربیعه در میان ثروت و قدرت پدرش فارغ بال و با رفاه حال، در ناز و نعمت بسیار در میان پول و مال و غلامان ( پدر عمر غلامان حبشی بسیاری در منزل داشت) و کنیزکان بسیار همراه با خدم و حشم و در همنشینی با بزرگان پرورش یافت.
[۱۰] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمۀ عبدالمحمدآیتی، ص۱۹۵ - ۲۰۲.
(همین در شخصیت روحی وی بسیار نقش تعیین کننده داشت.
[۱۱] ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، ترجمۀ العصر جاهلی، امیرکبیر، ص۱۳.
)
ثروت بسیار داشتن جایگاه اجتماعی ممتاز و هوش و استعداد سرشار، او را از هر شاعر دیگری برتری بخشیده بود. وی ازدواج‌های متعددی داشت، که یک بار با کلثوم بنت سعد مخزومی ازدواج کرده و از او صاحب پسری به نام «جوان» شد که بر راه مسلک پدرش نبوده است.
[۱۲] ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
اغلب زنان وی از بی وفایی‌ها و ناپایداریش دل نگران و ناراحت بودند.
[۱۳] عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ دکتر آ. آذرنوش، ص۸۲.



عمر بن ابی ربیعه در پایان عمرش از لهو و لعب به زهد و پرهیزگاری روی آورد، که دقیقا مشخص نیست؛ بعضی معتقدند که این زهد و پرهیزی که راویان بدان اشارت کرده‌اند، امری مستمر نبوده، بلکه گاه گاهی برخی از نزدیکان و آشنایانش او را به خاطر لاابالی گری‌ها و لذت جویی هایش مورد سرزنش قرارش می‌دادند، او نیز خواه و ناخواه، از کردارهای خویش توبه می‌کرد. هر چند این توبه از کسانی که ایام جوانی را به لهو و عشرت سپری کرده‌اند، بعید نمی‌نماید. وی هرگاه وضعیتی پدید می‌آمد، توبه خود را می‌شکست و به لهو می‌نشست و به یاد آن ایام شعری می‌سرود.
[۱۵] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۵.
[۱۶] جب نوردی، کاظم موسی، دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۲۰۸ - ۲۱۲.



شعر عربی که در عصر جاهلی تنها در خدمت قبیله بود، در آغاز ظهور اسلام به خدمت دعوت دین جدید و نشر مبادی و اصول آن همت گماشت و در حقیقت به عنوان اسلحه‌ای در راستای مبارزه با دشمنان اسلام محسوب می‌شد. اما شعر دوره اموی، بازگشت به مضمون‌ها و ارزش‌های جاهلیت بود. نقش شاعران در امور سیاسی این دوره قابل اهمیت است. رشد شعر سیاسی و استقلال غزل، تصویری آشکار از اوضاع سیاسی و اجتماعی و اشعار نقایض، تکوین فقه، تفسیر، نحوۀ رسوخ زبان عربی در دیگر ممالک از دستاوردهای ادبی این دوره را به نمایش می‌گذارد. شعر سیاسی این دوره که حاصل کشمکش‌های داخلی احزاب و گروه‌های مختلف بر سر خلافت می‌باشد، در بیشتر موارد برای اثبات و تایید افکار و اندیشه‌های این گروه‌ها به کار گرفته می‌شد.
[۱۷] الحسین، قصی، عمربن ربیعه شاعر الحجاز حیاته و ادبه، ص۷۷ - ۷۸.
عمر بن ابی ربیعه ملقب به شاعر وصف زنان است و اشعار او اختصاص به جنس مؤنث دارد،
[۱۸] ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۵ - ۷۳.
وی در اشعارش بیشتر قصه‌ها را روایت می‌کشد و گاه وظیفۀ نامه نگاری را نیز انجام می‌داد، از خصوصیان اشعار او قصه پردازی، محاوره و دیگر سهولت و موسیقی کلام اوست.
[۱۹] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۸ - ۱۹۹.
اشعار وی اگرچه منحصرا به ستایش لذائذ و نوعی شوخ چشمی و حتی دریدگی به وصف زیبایی‌های زنان اختصاص دارد؛ اما با این وجود از زبانی دلنشین و لبخندی (طنزآمیز) و لطائفی شیطنت آمیز و گیرا برخوردار است. از خلال اشعار او می‌توان به مقامی که در آن روزگار زنان در زندگی اجتماعی و ادبی داشتند پی برد.
[۲۰] عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ آ. آذرنوش، ص۸۲.
عمر بن ابی ربیعه و جریر طبری بزرگترین شعرای زمان خویش بودند. وی دربارۀ عمر می‌گوید: «این قرشی آنقدر هذیان گفت تا بلاخره به شعر دست یافت». در واقع هم همین طور است در دیوان او اشعار او نیز سست و سخیف بسیار است و هم شعر غرا و ساده ضعف و فتور که هم پایۀ قصاید جریر و فرزدق.
[۲۱] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۱.



خوشرویی و ثروت و استعداد شاعرانه عاقبت عمر بن ابی ربیعه را در دست لذائذ و سرگرمی‌ها گرفتار می‌ساخت، همین که موسم حج فرا می‌رسید، وی زیباترین جامه‌ها را بر تن می‌کرد اشتر را به حنا رنگین می‌ساخت و گرانبهاترین زین و برگ‌ها را بر آن می‌نهاد. سپس سوار شده و به پیشواز کاروان‌های حاجیان می‌رفت و در آن جا در کمین زیبارویانی که از مدینه و دمشق و عراق فراز می‌آمدند، می‌نشست. سپس به همراه اینان داخل خانۀ خدا می‌شود تا همه به طواف کعبه بپردازند. احوال طواف به شاعر اجازه می‌داد که که با دل فارغ به تماشای زیبایی‌های زنان بپردازد و آن‌ها را در اشعار خود وصف کند. وی می‌کوشید، نام زنان مورد تمجید را با دقت و صحت ذکر کند. زنان دوست داشتند تا زمانی که عمر از حد عفت پا فراتر نمی‌نهاد، موضع نظربازی ترانه‌های او قرار گیرند؛ از سوی دیگر بودند زنانی که از بی حرمتی‌های عمر بن ابی ربیعه بیم داشتند و حتی از ترس دیدن او، از رفتن به مکه خوداری می‌کردند.
[۲۴] آذرنوش: «نگاهی به اجتماع اشرافی حجاز...» مقالات و بررسی‌ها، شماره ۶ - ۵، سال ۱۳۵۰، ص۱۴۱.
[۲۵] آذرنوش: «نگاهی به اجتماع اشرافی حجاز...» مقالات و بررسی‌ها، شمارۀ۶ - ۷، سال ۱۳۵۰ .
[۲۶] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.


۶.۱ - سرودن شعر در حج

این همه پاکدامنی از آن اکثریت زنان نبود، اکثریت زنان دوست داشتند، نظر شاعر را به خود جلب کنند، شاعر نیز از این امر آگاه بود. در روایات آمده است که در مکه به هنگام انجام مناسک حج، گاه عمر تظاهر به انجام دادن طواف می‌کرد و در زنان نمی‌نگریست. زنان برعکس در جستجوی نگاه و سپس غزلیات او بودند و چون او از توجه به ایشان خوداری می‌کرد، زنان در همان بیت الله الحرام او را میان گیر می‌کردند و به اصرار می‌خواستند از برایشان ترانه بسراید. وی بسیار زیرک و نکته سنج بود غزلیات تند و بی پرده را به زنانی اختصاص می‌داد که خود از سر میل پا به درون ماجراهای او می‌کشیدند.
[۲۷] عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجۀ آ. آذرنوش، ص۸۱ - ۸۲.

در این مورد صاحب اغانی می‌گوید که سلیمان بن عبدالملک به او گفت: «چرا در مدح من چیزی نمی‌گویی؟» او پاسخ داد: «که من ستایشگر مردان نیستم، من ستایش گر زنانم.» وی زنان بسیاری را مدح گفته بود، می‌پندارد که هیچ زن و دختر زیبایی نبوده، مگر آنکه برای او غزلی سروده باشد.
[۲۸] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
[۲۹] بلاشر، رژی، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آ. آذرنوش، ص۱۵۵.



غزل در عصر اموی تابعی؛ از غزل در عصر جاهلی است، خاستگاه غزل شرایط اجتماعی و فرهنگی مشحون از احساسات و عواطف است. در عصر جاهلی غزل غالبا در دو قالب: ابراز احساسات بر «اطلال و دمن»؛ یعنی ویرانه‌های انباشته شده و خانه‌های فرو ریخته که یادآور گذشته مغموم و تاریک و خاطرات تلخ آنان بود؛ یا در تشبیب زنان و دختران زیبا روی قبیله بود. این نوع غزل که هم باعث اشتهار زنان می‌شد و هم موجب می‌شد که دختران دم بخت زودتر ازدواج کنند، در فرهنگ جاهلی، امری نکوهیده نبود. نگرانی آنان از این بود که مبادا شاعر قبیله از آنان بدگویی کند، در آن صورت باعث نابودی و سرافکندگیشان شود. وی غزلسرای بزرگ عرب بود، از نخستین شاعرانی بود که شعر خود را صرفا در خدمت غزل نهاد و در آن باب قصاید و قطعات مستقلی پدید آورد.
[۳۰] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۱.


۷.۱ - بی‌باکی در سرودن شعر

غزلیات شعری او تصویری از روح و زندگی و عواطف اوست که تنها برای زنان شعر می‌سرود و اسیر زیبا رخان و همدم مغنیان بود و غزلش زبان عشق است و هر چند به لهو و لعب آلوده است.
[۳۱] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۰.
عمر بن ابی ربیعه تنها کسی است که جرات داشته دربارۀ دختران و زنان مکه و مدینه و حتی دختران و زنان خلفا غزل بسراید. طبیعی است شعر او موجب افتخار و امتیاز عده‌ای و موجب دلخوری و رنجش خاطر زنان مؤمنه می‌شد. استقلال شعر غزل از اشعار مجنونی او شکل گرفت، زیرا وی تمام قصیده را مستقلا به غزل اختصاص می‌داد.
[۳۲] عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۴۹ - ۵۱.
او از میان شاعران گذشته، مانند امرؤالقیس است و از جهت رقت کلام، می‌توان نزار قبانی شاعر معاصر را با او همانند دانست از عوامل شهرت عمر بن ابی ربیعه، این بود که به دلیل ثروتمند بودن، به مغنیان و آوازخوانان صاحب نام، پول می‌داد تا غزل‌های او را در الحان مختلف بخوانند، وی به غریض بابت خواندن یکی از غزل هایش پنج هزار درهم حق الصوت داد.

۷.۲ - ظهور اسلام

با ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان، دیگر شرایطی برای حیات این نوع غزلیات نبود و سرودن این گونه اشعار ممنوع شد و شاعران این اشعار، به تعبیر قرآن کریم مردمی گمراه و اغواگر خوانده شده بودند. طبیعی است با ترویج اخلاق انسانی و نفی هر گونه رذائل اخلاقی، شعر تبدیل به ابزاری برای دانش و حکمت گردید و غزل به بیان احساسات لطیف و پاک انسانی می‌پرداخت. زیبایی‌های طبیعت به کار گرفته می‌شد تا شمایل ظاهری و باطنی محبوب در آن قالب‌ها به تصویر کشیده شود. از این رو شعرا که دیگر گفتن شعرهای تشبیبی را بر خود حرام کرده بودند، به سرایش شعرهای نسیبی روی آوردند. اشعار نسیبی در تناسب کامل با اخلاق اسلامی بود، مضامین قصاید هم در بردارندۀ اخلاق و حکمت بود وی با سرودن غزل‌ها و قطعات کوتاه موسیقیایی، زمینه رشد و تعالی آنان را فراهم می‌کردند. عمر بن ابی ربیعه یکی از کسانیست که بیشترین نقش را در گسترش موسیقی و غزل در این دوران داشت، اشعار وی که در زمینۀ غزل مجنونی بود، بدین گونه که این غزلیات عوامل اصلی گسترش اباحیگری و فساد اجتماعی محسوب می‌شد.
[۳۴] اسکندری، احمد، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه سید محمد رادمنش، ص۱۲۵.

عمر بن ابی ربیعه، بی پروایی و تجری و رذالت را به حدی رسانده بود که بی آن که از کسی واهمه‌ای داشته باشد، در ایام حج در حالی که محرم بود! در کمین دختران و زنان مسلمان می‌نشست و هر زن زیبایی می‌دید، در وصف شمایل و محاسن او غزل می‌سرود.
[۳۵] عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۳۵ - ۳۳.
[۳۶] قصی الحسین، عمربن ربیعه شاعرالحجاز حیاته و ادبه، ص۸۱.
[۳۷] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۸.



عمر بن ابی ربیعه دیوان بزرگی نوشته است که شامل هزاران بیت شعر است، که در حدود چند هزار بیت این دیوان غزل است، جزء اندکی از ابیات پراکنده‌ای که در فخر و وصف است. این دیوان در سال ۱۸۹۳ در لایپزیک و به سال ۱۳۱۱ه (۱۸۹۳م) در مصر و به سال ۱۹۳۴در بیروت چاپ شده است.
[۳۸] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
[۳۹] ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
در دیوان او مخصوصا زنان خاندان‌های اشراف که هم طبقۀ او بودند، صفحات زیادی از دیوان او را اشغال کرده است، وی همه عمر و هنر خود را وقف غزل نمود.
[۴۰] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
[۴۱] ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر، ص۲۰۲.



عمر بن ابی ربیعه در اشعار و غزلیات و گفتگوهایش فراوان قسم می‌خورد و خداوند را به شهادت می‌گرفت و این شیوه در آن زمان رایج بوده است: «بربک هل اتاک لها رسول فشاقک‌ام لقیت لها خدینا: تورا به خدا سوگند آیا قاصدی از سوی او نزد تو آمد که چنین مشتاق شده‌ای یا یکی از دوستانش را دیده‌ای؟»
[۴۲] ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.

عقیده وی در مورد اهل بیت (علیهم‌السلام)، بسان بسیاری دیگر از جوانان آن روزگار، که شناخت چندانی از اهل بیت نداشتند، بود. وی به دلیل قدرت مالی و توانمندی ادبی و هنر غزلسرایی، خیلی زود تحت تاثیر شرایط زمانه قرار گرفت. از حکایتی که صاحب الاغانی نقل کرده، معلوم می‌شود که امام علی (علیه‌السّلام) را چندان نمی‌شناخته است. روزی ابن عباس از روی هوش کم نظیری که داشت قصیده‌ای بلند را از آخر به اول خواند و موجب حیرت عمر بن ابی ربیعه شد، ابن عباس به او گفت: حافظة من در مقابل حافظۀ علی بن ابی طالب هیچ است.
[۴۳] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱، ص۱۶۰ - ۲۶۰.
چنانکه یکی ار انصار دربارۀ اشعار و سروده‌های وی گفته است: «هیچ چیز چون شعر عمر بن ابی ربیعه مردم را به معصیت خدا نینداخته است».
[۴۴] حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۲.



وی در سن ۷۰ سالگی در سال ۹۳ هجری وفات یافت. درباره کیفیت مرگ او روایات متعدد و متناقض بسیاری گفته شده است، وی در پایان عمرش توبه صحیحی نموده و نذر کرده که از آن پس در مقابل هر بیت شعری که بگوید بنده‌ای را آزاد نماید،
[۴۵] ترجانی زاده، احمد، ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
راویان متقدم می‌گویند که عمر بن عبدالعزیز او را به دهلک جزیره‌ای در بحر احمر تبعید کرد، پس در دریا جنگی پیش آمد که وی نیز در آن شرکت جست و سفینه اش را آتش زدند و او در آن آتش بسوخت. بعضی نیز می‌گویند که در یمن بیمار شد و بمرد.
[۴۶] عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۴۷.
[۴۷] حنا لفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۶ - ۱۹۵.



۱. ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۰۹.    
۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳.    
۳. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، ج۶، ص۳۱۳.    
۴. عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۴۷.
۵. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، ج۶، ص۳۱۳.    
۶. الحسین، قصی، عمربن ربیعه شاعر الحجاز حیاته و ادبه، ص۶۶.
۷. اصفهانی، ابو الفرج، الاغانی، ج۱، ص۸۰ - ۸۱.    
۸. ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۰۹.    
۹. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۶۶.    
۱۰. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمۀ عبدالمحمدآیتی، ص۱۹۵ - ۲۰۲.
۱۱. ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا، ترجمۀ العصر جاهلی، امیرکبیر، ص۱۳.
۱۲. ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
۱۳. عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ دکتر آ. آذرنوش، ص۸۲.
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۹۱- ۱۹۷.    
۱۵. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۵.
۱۶. جب نوردی، کاظم موسی، دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۲۰۸ - ۲۱۲.
۱۷. الحسین، قصی، عمربن ربیعه شاعر الحجاز حیاته و ادبه، ص۷۷ - ۷۸.
۱۸. ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۵ - ۷۳.
۱۹. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۸ - ۱۹۹.
۲۰. عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجمۀ آ. آذرنوش، ص۸۲.
۲۱. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۱.
۲۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۳.    
۲۳. ابن جوزی، عبدالرحمن، المنتظم، ج۶، ص۳۱۳.    
۲۴. آذرنوش: «نگاهی به اجتماع اشرافی حجاز...» مقالات و بررسی‌ها، شماره ۶ - ۵، سال ۱۳۵۰، ص۱۴۱.
۲۵. آذرنوش: «نگاهی به اجتماع اشرافی حجاز...» مقالات و بررسی‌ها، شمارۀ۶ - ۷، سال ۱۳۵۰ .
۲۶. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
۲۷. عبدالجلیل، ج. م، تاریخ ادبیات عرب، ترجۀ آ. آذرنوش، ص۸۱ - ۸۲.
۲۸. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
۲۹. بلاشر، رژی، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آ. آذرنوش، ص۱۵۵.
۳۰. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۱.
۳۱. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۰.
۳۲. عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۴۹ - ۵۱.
۳۳. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۳، ص۲۲۳.    
۳۴. اسکندری، احمد، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه سید محمد رادمنش، ص۱۲۵.
۳۵. عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۳۵ - ۳۳.
۳۶. قصی الحسین، عمربن ربیعه شاعرالحجاز حیاته و ادبه، ص۸۱.
۳۷. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۸.
۳۸. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
۳۹. ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
۴۰. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۷.
۴۱. ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر، ص۲۰۲.
۴۲. ترجانی زاده، احمد، تاریخ ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
۴۳. اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱، ص۱۶۰ - ۲۶۰.
۴۴. حنالفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۲۰۲.
۴۵. ترجانی زاده، احمد، ادبیات عرب از دورۀ جاهلیت تا عصر حاضر، ص۷۳.
۴۶. عطوی، علی نجیب، عمرابن ابی ربیعه شاعر غزل الصریح فی العصر الاموی، ص۴۷.
۴۷. حنا لفاخوری، تاریخ ادبیات زبان عربی، ص۱۹۶ - ۱۹۵.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عمر بن ابی ربیعه»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۲۷.    





جعبه ابزار