علیاکبر نوقانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
علیاکبر میرزای نوقانی (میرزا علیاکبر میرزای نوقانی) (۱۳۰۰-۱۳۷۰ق)، از علمای شیعه در
قرن چهاردهم هجری قمری بود.
میرزای نوقانی تحصیلات
علوم دینی را در
مشهد و
نجف اشرف گذرانده و به
درجه اجتهاد رسید. او از محضر اساتیدی چون میرزا
عبدالجواد ادیب نیشابوری، حاج
شیخ حسنعلی تهرانی،
سید عباس شاهرودی در مشهد و
آخوند خراسانی،
سید محمدکاظم یزدی،
شریعت اصفهانی در نجف بهره برد و از
آیةالله العظمی میرزا محمدتقی شیرازی و آیةالله حاج
شیخ عبدالله مازندرانی اجازه اجتهاد گرفت.
او پس از بازگشت از نجف به شهر مشهد، تولیت مدرسه علمیه نواب را عهدهدار شد و به تعلیم و تربیت طلاب پرداخت، علاوه بر آن، فعالیتهایی همچون سخنرانی، سرودن شعر و اقدامات سیاسی نیز داشت.
میرزا علیاکبر نوقانی در سال ۱۳۰۰ هـ. ق در مشهد مقدس متولد شد. پدر وی، حاج میرزا موسی، از بزرگان و صالحان مشهد رضوی بود. چون ایشان مدتی در محله نوقان مشهد سکونت داشت، به «میرزای نوقانی» معروف شد و نام خانوادگی وی نیز «میرزای نوقانی» است.
میرزای نوقانی تحصیلات علوم دینی را در مشهد و نجف اشرف گذرانده است.
میرزای نوقانی تحصیلات خود را در حوزه علمیه مشهد شروع کرد، و تا ۲۷ سالگی در آنجا از محضر استادانی همچون میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (متوفای ۱۳۴۴ هـ. ق)، که از استادان ادب در
خراسان بود و همچنین از محضر عالم متبحر در
فقه و
اصول، حاج شیخ حسنعلی تهرانی (متوفای ۱۳۲۵ هـ. ق) بهرهمند شد و با فرزند استاد خود، میرزا
علی آقا تهرانی همدرس و هممباحثه بود.
از استادان دیگر وی مرحوم سید عباس شاهرودی (متوفای ۱۳۴۱ هـ. ق) است که وی نیز از دانشوران بزرگ و از زهاد و اهل معنای مشهد مقدس بوده است.
میرزا علیاکبر در سال ۱۳۲۷ هـ. ق با اجازه پدر خود رهسپار نجف اشرف گردید.
در نجف
خارج اصول را از محضر آخوند ملا محمد کاظم خراسانی (متوفای ۱۳۲۹ هـ. ق) و
خارج فقه را از محضر سید محمدکاظم یزدی (متوفای ۱۳۳۷ هـ. ق) و شریعت اصفهانی (متوفای ۱۳۳۹ هـ. ق) بهره برد.
میرزای نوقانی در نجف اشرف با
آیةالله سید عبدالهادی شیرازی، که بعدها از مراجع تقلید شیعه نیز گردید، رفیق و هممباحثه شد و بعد از آمدن به
ایران هم این رفاقت و دوستی ادامه یافت.
وی در پایان اقامت خود در نجف اشرف با اخذ اجازه اجتهاد از آیةالله العظمی میرزا محمدتقی شیرازی (متوفای ۱۳۳۸ هـ. ق) و آیةالله حاج شیخ عبدالله مازندرانی (متوفای ۱۳۳۰ هـ. ق) مهیای بازگشت به مشهد مقدس گشت.
میرزای نوقانی در سال ۱۳۳۰ هـ. ق به مشهد مقدس بازگشت و به
ارشاد مردم و رد مخالفان پرداخت و پس از واگذار شدن تولیت «مدرسه نواب» به او، تعلیم و تربیت طلاب علوم دینی را وجهه همت خویش قرار داد.
نوقانی پس از مراجعت از نجف اشرف تا پایان عمر ـ قریب به چهل سال ـ در مشهد اقامت گزید و به تدریس و تعلیم و تربیت طلاب اشتغال ورزید و بسیاری از دانشوران از محضر درس وی استفاده بردند. این عالم بزرگ، طلاب فاضل مدرسه نواب را ـ که وی متولی آن بود ـ برای ادامه تحصیل و رسیدن به آخرین مراحل علمی به
حوزههای علمیه نجف و
قم گسیل میداشت.
از آثار تربیت و تعلیم ایشان همین بس که مرجع جهان تشیع،
آیةالله بروجردی میفرمودند:
طلاب مدرسه نواب مشهد که برای تکمیل تحصیلات خود به حوزه قم آمدهاند، از نظر مقدماتی (ادبیات) و دروس سطح بر سایر محصلین که در حوزه قم میباشند، برتری و مزیت دارند، و طلاب مدرسه نواب در حوزه علمیه قم چشم و چراغ آن حوزه هستند.
میرزای نوقانی انسانی مؤمن، متعهد، اهل تهجد، خوش قریحه، شوخ طبع و مهربان بود. اندامی رشید و سیمایی پر نفوذ داشت و از صدایی رسا و چهرهای پرهیبت برخوردار بود.
ساده زندگی میکرد و در مدت هفتاد سال عمر خود از سهم امام استفاده نکرد. میرزا دارای خط خوش و زیبایی بود و با ارباب ادب آن روز خراسان معاشرت داشت. بیشتر روزهای تابستان را همراه خانواده یا دوستان خود در شاندیز، طرقبه، هاشم آباد، ابرده علیا یا ویرانی که از ییلاقهای اطراف مشهدند، به سر میبرد.
وی برخی از مطالعات خود را در این محیطهای طبیعی دنبال میکرد و اشعار نغزی میسرود و طبع خوشی داشت.
استاد
محمدرضا حکیمی اینگونه میرزا را میستاید:
مرحوم نوقانی هیبتی ویژه داشت که کوچک و بزرگ از او حساب میبردند و طلبههای او ساعی و درسخوان بودند. او خود همیشه با لباس بسیار تمیز ـ اگرچه از پارچههای کمبها ـ و شکوه خاصی حرکت میکرد. در زمستان و تابستان دیده نشد که عبا بر سر کشد. حتی در داخل منزل هم اغلب لباسش پوشیده و عمامه بر سر و عبا بر دوشش بود. همینگونه میخواست که طلبهها تمیز و مرتب باشند. به محیط تحصیل بسیار اهمیت میداد و چون اهل ذوق و شعر بود، هر سال مبلغی قابل توجه به مصرف گلکاری باغچههای بزرگ مدرسه نواب میرسانید.
محیط مدرسه همیشه تمیز و با طراوت و سرسبز و پر از گل بود، به طوری که طلاب بقیه مدارس علمیه مشهد، اغلب عصرها به مدرسه نواب میآمدند و ضمن آشنایی با طلاب مدرسه و گفتوگو و بحث از صفا و فضای مدرسه هم بهرهمند میشدند.
وی نسبت به علم «مناظره» و اینکه باید در مدرسههای علوم دینی، درسی شود و طلاب آداب مناظره را بیاموزند، بسیار ساعی بود و این امر را خیلی لازم میشمرد و خود مجالسی به این منظور تشکیل میداد. هر منبری را نمیپسندید و به جز مراتب فضل بالا و ادبیات و داشتن
علم کلام و
معارف قرآنی، به آداب سخنوری، حتی طرز نشستن روی منبر و تکان دادن دست و امثال آن، حساسیت نشان میداد.
میرزا خود خطیبی بیمانند بود؛ دوست داشت همه وعاظ و منبریها از وقار و متانت خاصی برخوردار باشند و از خواندن اشعار سست و بیمعنی و عوامپسند، در مدح یا مرثیه امامان دین (علیهمالسلام) به شدت پرهیز کنند. برای نشر معارف خالص قرآنی و
اهل بیت (علیهمالسلام) و مبانی علمی مکتب معارفی خراسان موقعیتی ضروری و خاص قائل بود. خلاصه انسانی بزرگ، با اخلاص، و مربیی تأثیرگذار بود.
باید برنامههای او برای تربیت طلاب و وعاظ در همه حوزهها سرمشق قرار گیرد.
میرزای نوقانی در طول مدت عمر خود از وجوه بریه و
سهم امام دیناری صرف معاش خود و کسانش ننمود و با اینکه شرعا مجاز در تصرف این قبیل وجوه بود، از حق مشروع خود به هیچ وجه استفاده نکرد.
وی برای تأمین معاش خود از حق التولیه موقوفه جدهاش ـ موسوم به گوهرشاد خانم ـ استفاده میکرد. طبق شرایط وقفنامه، تولیت آن با میرزای نوقانی و سپس با یگانه فرزند میرزا، آیةالله حاج
میرزا مهدی نوقانی (متوفای ۱۴۱۳ هـ. ق) و بعد از ایشان، هم اکنون با فرزند وی حجةالاسلام حاج شیخ
محمدعلی نوقانی است.
داستان دعای مستجاب میرزا شنیدنی است؛ ایشان هنگام بازگشت از نجف به
حرم حضرت علی (علیهالسلام) مشرف میشود و از مولای متقیان مدد میخواهد که معیشتی خدا پسندانه داشته باشد و از دین، ابزاری برای دنیا نسازد.
وقتی به مشهد باز میگردد، روزی به هنگام عبور از بازار، یکی از کسبه نوشتهای در اختیار ایشان قرار میدهد و میگوید: این وقفنامه را مجد الاطباء ـ پسر عموی شما ـ نزد من گرو گذاشته است.
مروری به مضمون وقفنامه نشان میدهد که سهمی از روستای «سیس آباد» (مشهد) از املاک گوهرشاد خانم، دختر یوسف خان جلایر، مادر کلبعلی خان جلایر، جده مرحوم نوقانی، از سال ۱۲۱۰ هـ. ق وقف تعظیم شعایر اسلامی شده است و برابر آن وقفنامه، تولیت موقوفه با اصلح و اورع اولاد است.
میرزای نوقانی تنها کسی بود که در آن زمان میتوانسته است تولیت موقوفه را ـ که دو سهم از بیست و چهار سهم قریه یاد شده واقع در بلوک تبادکان مشهد است ـ به عهده گیرد.
آری داشتن راه ارتزاق درست و معیشت مستقل و عدم استفاده از سهم امام، از میرزای نوقانی یک انسان آزاده و متنفذ و آیندهنگر ساخت.
میرزای نوقانی به
نظم و انضباط توجه تام داشت و میکوشید این خصلت مهم و حیات آفرین را در
حوزه علمیه مشهد احیا کند. او از عالمان انگشتشماری بود که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ حوزه علمیه مشهد فرصت یافت و از این فرصت به خوبی و شایستگی بهره برد. او از دانشورانی بود که در زمان خفقان و اختناق رضا شاهی، حق پوشیدن
لباس روحانیت را داشت. وی در آن زمان جزو کسانی بود که نظارت بر امور طلاب داشتند و از آنان امتحان میگرفتند. شمار طلابی که در جلسههای امتحانی آن زمان شرکت کردند و جواز قبولی دریافت نمودند، ۳۵۹ نفر بود.
در سال ۱۳۶۳ هـ. ق که
آیةالله العظمی حاج آقا حسین قمی، مرجع عالی قدر جهان تشیع، از
عتبات عالیات به مشهد مقدس مسافرت کردند، چون اوضاع مدرسه علمیه نواب را مشوش دیدند، از میرزای نوقانی خواستند که تولیت مدرسه را قبول کنند، و در اداره مدرسه و موقوفات آن سعی
جمیل مبذول دارند.
وزارت فرهنگ و اوقاف هم از این وضع استقبال نمود و کلیه امور موقوفات مدرسه و امور مربوط به ترتیب و نظم تحصیل طلاب را هم به ایشان واگذار کرد.
میرزا با کسب اجازه از محضر آیةالله العظمی حاج
آقا حسین قمی، و آیةالله العظمی حاج
آقا حسین بروجردی (متوفای ۱۳۴۰ هـ. ش) و دریافت حکم از طرف آن دو مرجع دینی و همچنین با اجازه از محضر میرزا محمد مشهور به
آقا زاده بزرگ (متوفای ۱۳۵۶ هـ. ق) اقدام به تصدی امور مدرسه و تربیت طلاب امور دینی نمود و تا پایان عمر ـ مدت شش سال و چند ماه ـ تولیت مدرسه علمیه نواب را بر عهده داشت. وی در این مدت مقرراتی برای مدرسه وضع کرد و اصولی برای تربیت طلاب در نظر گرفت که در تاریخ حوزهها بینظیر است.
حجةالاسلام حاج شیخ محمدعلی نوقانی نوه میرزا علیاکبر نوقانی درباره پدربزرگش میگوید:
مرحوم میرزا بعد از قبول کردن تولیت مدرسه نواب، در دو جنبه تحول ایجاد نمود:
۱. در موقوفات مدرسه که یازده پارچه ملک بزرگ بود و به علت بیتوجهی، درآمد و عایدات چندانی نداشت، میرزا با تجدید نظر در اینباره و تعیین اجارههای مناسب و وضع جدید برای موقوفات مدرسه و بالا بردن سطح درآمدها، اقدام به تعمیر اساسی مدرسه و بالا بردن سطح شهریه و حقوق طلاب مدرسه به میزان ده برابر شهریه مرسوم آن زمان است.
۲. در امور تحصیل و تعلیم طلاب و جذب افراد مستعد به مدرسه نواب و تشویقهای مادی و معنوی و برنامه امتحان طلاب ـ که تا آن زمان مرسوم نبود ـ اقدام نمود و طلاب فاضلی به حوزههای قم و نجف فرستاد. وی از اساتیدی همچون
آیةالله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای ۱۳۶۵ هـ. ق) و
آیةالله شیخ هاشم قزوینی (متوفای ۱۳۳۹ هـ. ش) تقاضا کرد تا درسهای خود را در مدرسه نواب برگزار کنند و خود نیز در مجلس درس آنها شرکت میکرد و از محضر حاج
میرزا احمد مدرسی (متوفای ۱۳۹۱ هـ. ق) برای اقامه
نماز جماعت در مدرسه نواب دعوت نمود. خود نیز در آنجا تدریس داشت.
مرحوم استاد،
کاظم مدیرشانهچی مینویسد که نزد میرزا علیاکبر نوقانی بقیه
کفایه را خواندیم.
بنا به نوشته استاد، محمدرضا حکیمی:
او از پر و بال دادن به طلبه بیسواد و بیتقوا و روحانی تنبل و بیحاصل، به سختی پرهیز میکرد و میفرمود: طلبه به هر منظوری که درس میخواند، اگر چه برای منبر رفتن یا امامت جماعت یا مسأله گفتن، باید سطح (ادبیات و منطق و فقه و اصول) را به خوبی بخواند و کفایه را خوب بفهمد و امتحان بدهد، آنگاه وارد کار ترویج شود. برای منبر رفتن و واعظ شدن نیز مقرراتی داشت که اگر همواره مراعات میشد، این نابسامانیهای دردناک در مواردی از منبرها و منبریها دیگر مشاهده نمیگشت.
در زمان میرزای نوقانی، دو پسر بچه از سادات محترم در روستاهای مشهد مقدس مسموم غذایی شدند. آنها را به بیمارستان شاه رضا (مشهد) میآورند، اما مسؤول بیمارستان و دکترها این دو سید را نمیپذیرند و هرچه اصرار میکند پذیرفته نمیشود؛ تا این این دو پسر بچه در اثر مسمومیت از دنیا میروند و خبر به میرزای نوقانی میرسد. ایشان در یکی از منبرهای خود مسؤولان بیمارستان را که بهایی مسلک بودند، سخت مورد اعتراض قرار میدهد و آنها را تهدید میکند و چنان می خروشد که همه شنوندگان را ترس و هراس برمیدارد. حتی عالمان آن زمان به میرزا میگویند: چرا اینقدر تند سخن گفتید، نکند برای شما ایجاب مزاحمت کنند!
میرزای نوقانی خطیبی توانا بود و با بیان دلنشین خود، مردم را متوجّه معارف حقّه الهی و تربیت دینی میکرد. روزهای عاشورا در منزل خود ـ واقع در محلّ کنونی تکیه فتاح خان و پشت قبرستان سراب ـ منبر میرفت. گاهی نیز در مدرسه میرزا جعفر یا
مسجد گوهرشاد یا مدرسه نوّاب به ایراد خطابه میپرداخت. منبر ایشان سرشار از مطالب تاریخی،
آیات و
روایات و شامل نکات ادبی، امثال، حکم و پند واندرز و آمیخته با شعر بود. کسی از سخنان ایشان خسته نمیشد. در پایان منبر ـ از روی یادداشتهای خود ـ مقتلی میخواند که جمعآوری شده از مقاتل صحیح بود. سبک منبر ایشان به سبک منبر حاج میرزا
حبیبالله خراسانی بود. خود ایشان میگفت:
«در مدّت عمرم منبری به جامعیت و تاثیر منبر مرحوم میرزا حبیبالله مجتهد ندیدهام.»
شروع منبر ایشان با آیه مبارکه «انّما المؤمنون الّذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً؛
» بود و در
شبهای قدر چند ساعت سخنرانی ایشان طول میکشید امّا هیچ خستهکننده نبود.
میرزای نوقانی شاعرى توانا بود شعر میسرود. وی در اشعار خود، به «فقیر» تخلص میکرد. اشعارش متوجه مضامین معارفی و دینی بود.
بخشی از اشعار ایشان در آخر کتاب «سه مقاله نوقانی» به چاپ رسیده است...
میرزا اشعار جانسوزی در رثای
امام حسین (علیهالسلام) و یارانش سروده است.
در اواخر
محرم ۱۳۴۶ هـ. ق مرحوم میرزا در یک مثنوی بلند، همه رویدادهای
کربلا را به تصویر کشید. ابتدای آن مثنوی این است:
شوق دیدار
خداوند ودود ••• شاه را بربود در بزم شهود
شد روان از خیمه سوی قتلگاه ••• همعنانش بود خیل اشک و آه
شه به منزلگاه جانان می رود ••• یا زجشم زینبش جان می رود
عشق حقّ او را کشد سوی جنان ••• کودکانش در قفا با صد فغان
شد سوار بادپا سالار عشق ••• زد رکاب مرکب رهوار عشق
کی بُراق عشق! بشتاب و ببر ••• سوی مشتاقان ما از ما خبر
میرزا شاعرى توانا بود که ارباب شعر و ادب سرودههاى خود را براى اصلاح به ایشان عرضه مىکردند، مثل مرحوم دکتر رسا و مرحوم نصرت منشى باشى، دو شاعر
آستانه حضرت رضا (علیهالسلام) که از محضر میرزا استفاده مىکردند.
مرحوم میرزا شعرى را درباره حضرت رضا (علیهالسلام) سروده که در پایان مقاله مىآید. شعر معروف خطاب به
حضرت بقیةالله الاعظم حجة بن الحسن العسکری (علیهالسلام) نیز از ایشان است:
افسوس که عمرى پى اغیار دویدیم ••• از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
غزل دیگرى در توسّل به مقام والاى حضرت حجة بن الحسن (علیهالسلام) دارد که از نظر شما مىگذرد:
امروز خانه دل نور و ضیا ندارد ••• جایى که دوست نَبْوَد، آنجا صفا ندارد
شهرى است پر ز آشوب، کاشانه لگدکوب ••• آن دل که از تغافل، شوق لقا ندارد
دزدان به کشور دل، هر جا گرفته منزل ••• وان میر صدر محفل، در خانه جا ندارد
شهباز پر شکسته، افتاده زار و خسته ••• از دست ظلم جغدان، یکدم رها ندارد
وان پیشواى مستان، مرغ هزار دستان ••• یکسو نشسته خاموش، شور و نوا ندارد
یوسف که پیش حُسنش، خوبان بها ندارد ••• از کید و مکر اخوان، قدر و بها ندارد
پیمانه ها نهادیم، پیمان زدست دادیم ••• در حیرتى فتادیم کو منتها ندارد
با این همه سلاسل، سوداى خام در دل ••• این درد را چه حاصل، کافر دوا ندارد
اى شاه ماهرویان، وى قبله نکویان ••• دریاب عاجزى را کو دست و پا ندارد
از ما خطا و لغزش، از تُست عفو و بخشش ••• سلطان به زیردستان جز این روا ندارد
تیر دعاى ما را جز لطف تو هدف نیست ••• گر لطف مى نمایى پیکان خطا ندارد
شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت ••• جز دیده به رویت چشم عطا ندارد
میرزای نوقانی چنانکه اهل دیانت بود، اهل سیاست نیز بود. ایشان
دوره مشروطه را درک کرده بود و در محضر چهرههای برجستهای چون: آخوند خراسانی و میرزای دوم (شیرازی) شاگردی کرده بود، و از رویدادهای جامعه خود بیخبر نبود.
پس از بازگشت از
عتبات عالیات و اتمام تحصیل، حضور فعالی در صحنه سیاسی مشهد داشت. در جریان فاجعه خونین مسجد گوهرشاد (۱۳۱۴ هـ. ش) شرکت داشت.
مردم متدین مشهد و روستاهای اطراف به دستور عالمانی همچون حاج
آقا حسین قمی،
آقا سید یونس اردبیلی و میرزای نوقانی به عنوان اعتراض به «
کشف حجاب» در مسجد جامع گوهرشاد تحصن کردند و با سخنرانی خطیب توانا،
بهلول، حرف دل خود را بیان نمودند.
بنا بر نقل افراد مورد اعتماد، هر صنف و گروه از تاجران و غیره همراه روحانی محل خود به صورت راهپیمایی وارد مسجد گوهرشاد میشدند. در این واقع مرحوم نوقانی همراه سنف زرگرهای مشهد راهی مسجد گوهرشاد میشود و پس از درگیری و تیراندازی، مریدان میرزا او را از معرکه خارج میکنند. (به نقل از آیةالله حاج
سید جلیل حسینی، از عالمان مشهد مقدس.)
در یاداشتهای ایشان، درباره ماده تاریخ سقوط
رضا خان (۱۳۶۱ هـ. ق شهریور ۱۳۲۰) چنین آمده است:
تاریخ سرنگون شدن شاه پهلوی ••• خود نام نحس اوست، رضا شاه پهلوی
میرزا در برابر تفکرها و اندیشههای الحادی و بیدینی ایستاد. او انحلال فرهنگی جامعه را مصیبتبار میدانست. در میان یادداشتهای خصوصی او نکاتی علیه «
حزب ایران نو» به چشم میخورد. او فعالیت این حزب را به زیان مملکت میدید.
خود در اینباره می نویسد:
متجددین فاقد دین، دشمن بزرگ مملکت هستند، دشمن بزگ عساکر و قشون اسلامند به جهت آنکه قشون وقتی بیعقیده شدند برای شش تومان مواجب کار نمیکنند. بعد از کشته شدن، «مادر وطن» به حال او چه فایدهای دارد. لامذهب بیعلاقه به دیانت، وارد فلان حزب میشود برای پول و منفعت دنیا، چون عقیده ندارد! اگر کسی صد تومان اضافه به او داد، فوراً نقشه و مرام خود را عوض میکند؛ اما کسانی که مرام آنها
قرآن و مذهب اسلام است هرگز عوض نمیشوند.
میرزا، عالمی آگاه به مسائل و مقتضیات زمان خود بود، و از تعصّبهای کاذب و بیاساس پرهیز میکرد. وی رابطه نزدیکی با میرزا مهدی اصفهانی داشت و از شاگردان و مریدان و معتقدان به مبانی مکتب او بود. ایشان چند ماهی نیز از محضر
میرزا مهدی آشتیانی (متوفّای ۱۳۷۲ هـ. ق.) فیلسوف نامدار که برای مدّتی به مشهد مقدّس آمده بود و فلسفه صدرایی تدریس میکرد، بهره جست. او با
امام خمینی رابطهای بسیار دوستانه داشت. امام راحل پیش از درگذشت میرزا، وقتی به مشهد میآمد به منزل ایشان وارد میشد و مکاتباتی نیز با هم داشتند.
پس از ارتحال میرزای نوقانی، امام به قصد ابراز تسلیت و دلجویی به مشهد مقدّس آمد و یک هفته در منزل فرزندش آیتالله
میرزا مهدی نوقانی به سر برد. میرزای نوقانی با مرحوم حاج
شیخ عبّاس قمی (متوفّای ۱۳۵۹ هـ. ق.) ، آیتالله بروجردی (متوفّای ۱۳۴۰ هـ. ش.)،
آقا سیّد جمال گلپایگانی (متوفّای ۱۳۷۷ هـ. ق.) و دیگر علمای برجسته
قم و عتبات رابطه نزدیکی داشت و مورد اعتماد همه آنان بود. مرحوم
آیتالله العظمی میلانی (متوفّا ۱۳۹۵ هـ. ق.) نیز هنگام ورود به مشهد به بیت ایشان وارد شدند.
۱. سه مقاله نوقانی.
۲. دو مقاله نوقانی.
۳. تعلیقاتی بر
شرح نهج البلاغه ابنابیالحدید.
۴. تعلیقهای بر کفایة الاصول.
کتاب «سه مقاله» چاپ شده است و در رد
یهود و
نصارا و مذاهب مخترعه سیاسی است. این کتاب با بیانی شیوا و سبکی زیبا به صورت مناظره، اصول عقاید اسلامی را تبیین و شبهات معاندان و ادیان و مسالک سیاسی را رد کرده است.
کتاب «دو مقاله» هم در رد مادیون و
کمونیستها نوشته شده است. این کتاب و «تعلیقههای نهج البلاغه» و «کفایة الاصول» هنوز چاپ نشده است.
سرانجام میرزا علیاکبر نوقانی در شب دهم
جمادی الاولی ۱۳۷۰ هـ. ق مطابق با ۲۸ بهمن ماه ۱۳۲۹ در اثر سکته قلبی فوت کرد، پیکرش پس از
تشییع با شکوهی در پایین پای مبارک
حضرت رضا (علیهالسلام) «دارالسعاده» به خاک سپرده شد و به آرزوی دیرینه خود که طی غزل ذیل سروده بود، نائل آمد.
خواهی بدانی معنی حبّ الوطن را ••• یک چند از خود دور کن مایی و من را
در چاه ماندستی چرا ای یوسف جان ••• بگذار این چَه را و برگیر این رسن را
از گوش جانت پنبه غفلت بیرون آر ••• تا بشنوی آواز مرغان چمن را
محراب دل را پاک کن از لوث
شیطان ••• چون میپسندی جای یزدان اهرمن را!
گر لطف حقّت یار باشد میتوانی ••• افکندن از نیروی خود نفس کهن را
در یاد کویش میدود اشکم به دامن ••• جیحون کند یکسر همه تلّ و دمن را
سودای عشقش جامه تقوا به بر سوخت ••• ترسم بسوزد آخر این سودا کفن را
شاها نوازش کن فقیر ناتوان را ••• در وقت مردن کز سخن بندد دهن را
خواهم به وقت
مرگ بینم روی جانان ••• روی رضا شاهنشه دین بوالحسن را
زین روضه هرگز رخ نتابم تا بیابم ••• رضوان حقّ و داروی رنج و محن را
سایم سراندر خاک کویش از فقیری ••• زین تاجداری کی توان سرتافتن را
مرحوم دکتر رسا به مناسبت درگذشت میرزاى نوقانى این شعر را سروده است:
چو عاشق، سوى جانان با دل و جان رفت نوقانى ••• شتابان از پى دیدار جانان رفت نوقانى
پیام آشنا بشنید و شد از خویش بیگانه ••• به بانگ ارجعى لبیک گویان رفت نوقانى
چو گل در بوستان فضل و احسان بود جان پرور ••• دریغ از بوستان فضل و احسان رفت نوقانى
هماى شاخسار علم و عرفان بود آن عارف ••• فغان کز شاخسار
علم و
عرفان رفت نوقانى
چو او را توشه ره بود زهد و
دانش و
تقوا ••• ره دشوار را بس سهل و آسان رفت نوقانى
هزار و سیصد و هفتاد چون بگذشت از هجرت ••• جمادى نخستین سوى رضوان رفت نوقانى
رسا، گر در فراق اوست چشم دوستان گریان ••• چه غم کز لطف حقّ با روى خندان رفت نوقانى
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیتالله میرزا علیاکبر نوقانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۲۱. •
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «علیاکبر میرزای نوقانی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۰/۲۱.