• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علیائیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



علیائیه به افرادی می‌گویند که در حق امامان خود گزافهگو شدند و ایشان را از حد مخلوقیت خارج کردند.



غلو در ادیان و مذاهب رخدادی انکارناپذیر است. عوامل زیادی علل عقاید غلوآمیز را سامان می‌دهند. انگیزه‌های مختلف، عدم تعقل و درک صحیح، تأثیر عقاید باطله و عدم آشنایی با اصول مسلم ادیان ـ به‌خصوص اسلام ـ از عوامل ایجاد و رشد خرافات افراطی است.


عقل و فهم صحیح و اجتهاد در اسناد دینی و أخذ مسلمات شریعت و شناخت محکمات دینی، ابزاری برای رسیدن به معرفت صحیح و دوری از غلو است که در مکاتب غالیه نیست و یا کمرنگ است. علیائیه به عنوان یکی از فرق رسمی غالیه موضوع بحث این رساله است.



این گروه کسانی هستند که در حق امامان خود گزافهگو شدند و ایشان را از حد مخلوقیت خارج کردند و لباس الوهیت را برایشان پوشاندند. از جمله عقاید ایشان تشبیه امامان به خدا و نیز تشبیه خدا به مخلوقات است. منشأ چنین تفکری را باید در ملل و مذاهب دیگری چون مذاهب تناسخی هند و یا حلولی نصاری و یهود جست‌وجو کرد؛ زیرا یهود خالق را به مخلوق تشبیه می‌کند و نصاری مخلوق را با خالق مشابه می‌داند. غلات از این آرا و اندیشه‌ها متاثر شدند و این اندیشه را که کاملا اندیشه وارداتی بود، در حق امامان و برخی دیگر به کار بردند.



وجود ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) در شیعه به عنوان جانشینان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مفسرین قرآن و امامان امت از ضروریات مذهب است و منکر آن را خارج از دایره شیعه می‌دانند. هم‌چنین وجوب محبت و مودت و برتری علمی و هر صفت نیکویی را در نهایت کمال مخصوص پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌دانند و این مطلب نزد همه مسلمانان و غیر مسلمانان منصف و آشنا پذیرفته شده است. عظمت درک نشدنی و عمیق أهل بیت (علیهم‌السلام) نیز از اعترافات شیعه ولی این به معنای خالقیت و رازقیت و... نیست؛ زیرا این اسما جز برای خدا روا نیست. کرامت و احترام أهل بیت نزد خدا وصف‌نشدنی است؛ ولی حتی اگر از علل و اهداف خلقت محسوب شود، به معنی شریک و خالق نمی‌باشد و این همان موضعی است که برخی افراطیون خارج از شیعه درک نکردند و قائل به غلو در مورد امامان شیعه شدند؛ چنان‌که این تفکر افراطی در مورد امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) به‌طور مختلف بروز یافت. البته این‌گونه نیست که غلو و اعتقاد به خالقیت افراد ریشه و زمینه مساعدی در شیعه داشته باشد؛ بلکه در دامن اهل تسنن نیز چنین اعتقادی بروز و ظهور داشته؛ ولی به علت بی‌مقداری شخصیت‌های مشابه مورد توجه واقع نشده‌اند. به عنوان مثال مقنع و ابومسلم خراسانی و منصور دوانقی و حسین بن منصور حلاج از جمله افرادی هستند که یا ادعای الوهیت نمودند و یا در مورد ایشان چنین اعتقادی حاصل شد در حالی‌که در مکتبی غیر از تشیع حضور داشتند.
[۲] اسفراینی، طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، ص۱۲۳ ـ ۱۳۲، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۸۳، الطبعة الاولی.





تبیین مسائل توحیدی به نحو دقیق عقلی که حتی کفار و زنادقه از این بیانات هدایت می‌شدند، خود مهم‌ترین مبارزه عملی با غلات بود. علاوه بر اینکه مخالفت اهل بیت (علیهم‌السلام) منحصر به بیان حقایق و معارف نبود؛ بلکه از هر طریق ممکن با چنین انحرافی مبارزه شد و با معرفی ایشان به شیعه و بیزاری از این گروه دستور کناره‌گیری از آنها را به شیعیان گوشزد می‌کردند و به همین دلیل جریان تشیع از غلو پاک شد و موجودیت غلات به عنوان مخالفین توحید و امامت شیعه ارائه شد تا غافلین این دو جریان را یک ماهیت ندانند.



علیاء بن ذراع دوسی داعیه‌دار رهبری فرقه‌ای از گزافه‌گویان است که عده‌ای او را منسوب به طائفه بنی‌اسد دانسته و او را اسدی گفته‌اند. افکار او به شدت افراطی است و تنها وصف "غلو" شایسته تحلیل اندیشه‌های اوست که به بیان آنها می‌پردازیم:




۷.۱ - الوهیت امام علی

علی (علیه‌السلام) را از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) برتر می‌دانست.

۷.۲ - فرستادن پیامبر به رسالت توسط علی

معتقد بود که علی (علیه‌السلام) پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را به رسالت فرستاده است.

۷.۳ - خدا نامیدن حضرت علی

علی (علیه‌السلام) را خدا نامید.

۷.۴ - مذمت پیامبر

در اعتقادی متناقض با آراء مذکور، نسبت به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بدبین بوده؛ به این صورت که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را مذمت می‌نمود؛ زیرا معتقد بود که پیامبر مبعوث شد تا بشریت را به سوی علی بخواند؛ درحالی‌که این کار را برای خودش انجام داد و چون پیامبر را نافرمان می‌دانند به مذمت ایشان می‌پردازند و به همین جهت این فرقه گمراه را که ترشحی از افکار ناپاک ابن ذراع است به فرقه (ذمیه) نیز نامیده‌اند. به این ترتیب اهانت و جسارت به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) یکی از اعمال این شخصیت غالی و فرقه او باید خواند.
[۶] بغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.





علاوه بر اعتقادات و اعمالی که علیاء بن ذراع داشت مانند الوهیت امام علی و شَتم نبی اکرم به برخی پیروان او عقاید دیگری نیز نسبت داده شده است که به شرح زیر می‌باشد:

۸.۱ - عینیه

عده‌ای از ذمیه یا همان علیائیه می‌باشند که قائل به الوهیت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و نیز علی (علیه‌السلام) هستند. ایشان در قول به الوهیت هر دو متفق بودند؛ ولی احکام الوهیت را برای علی (علیه‌السلام) مقدم می‌کردند و گویا او را در مقام الوهیتش برتر از الوهیت نبی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌پنداشتند.


۸.۲ - میمیه

مانند عینیه قائل به الوهیت هر دوی ایشان بودند؛ ولی در احکام الوهیت و خدا منشی نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را برتر از علی (علیه‌السلام) می‌دانستند.

۸.۳ - گروهی بی‌نام

گروهی که اسم خاصی نداشتند:
معتقدند که الوهیت برای مجموعه پنج تن اصحاب کساء (علیهم‌السلام) است و گفته‌اند هر پنچ تن یک حقیقت هستند و روح یک حالت مساوی در ایشان دارد و از این جهت بر دیگری برتری ندارند.


در کتب فرق و مذاهب این‌گونه آمده که عده‌ای از این فرقه نام مقدس فاطمه را بدون هاء تلفظ می‌کردند و از تلفظ به هاء کراهت داشتند و از او به فاطم یاد می‌نمودند و شعری از شعرای این فرقه را راجع به همین مطلب ذکر نموده‌اند که عبارت است از:

تولیت بعدالله فی الدین خمسة نبیا ••• وسبطیه وشیخا وفاطما (بعد از خدا در دین او پنچ تن را به ولایت می‌پذیرم ----- پیامبر و دو نوه او و آن بزرگوار (علی) و فاطمه علیهم‌السلام را).

البته باید ملاحظه شود که این بیت از اشعار با عقیده شیعه بیشتر تناسب دارد؛ بلکه دوستی و ولایت‌پذیری شیعه نسبت به آن بزرگواران بر کسی پوشیده نیست. این مطلب هیچ تناسب با عقاید باطل فرقه ذمیه ندارد. ولایت و امامت غیر از الوهیت است و اینکه در شعر بسیاری از کلمات مرخم می‌شوند و حرف و یا چند حرف آخر کلمه حذف می‌شود ،خود صنعتی در فن شعر است و چندان حکایت از عقیده به مرخم خواندن نمی‌کند؛ اما به هرحال نویسندگان فرق و مذاهب باید توجه کنند تا عقاید خرافی یک عده از گزافه‌گویان را با عقاید صحیح به‌خصوص در مکتب شیعه اشتباه نکند. گرچه این اشتباه در تصانیف اهل سنت نسبت به شیعه چشمگیر است. به همین منظور علاوه بر اینکه این غالیان از شیعه نمی‌باشند جزء هیچ فرقی از فرق گنجانده شده در دامن اسلام نمی‌باشد. همان‌طور که ابومنصور بغدادی این فرقه را به‌خاطر کفر ایشان به نبوت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از فرق اسلام خارج می‌داند
[۸] بغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
و این خود اعترافی از اهل سنت است مبنی براینکه غالیان از فرق رافضه و یا به تعبیری شیعه نمی‌باشند.


۱. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۰۳ ۲۰۴، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد.    
۲. اسفراینی، طاهربن محمد، التبصیر فی الدین، ص۱۲۳ ـ ۱۳۲، بیروت، عالم الکتب، ۱۹۸۳، الطبعة الاولی.
۳. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۸۰، بیروت، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۴، ۱۱۰ جلدی.    
۴. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۰۶، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد.    
۵. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۰۶، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد.    
۶. بغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.
۷. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۰۶، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۴، ۲ مجلد.    
۸. بغدادی، عبدالقاهربن طاهربن محمد، الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة، ص۲۳۹، بیروت، دارالآفاق الجدیده، ۱۹۷۷، الطبعة الثانیة.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «علیائیه».    




جعبه ابزار