علی احمدی میانجی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا علی احمدی میانجی (۱۳۴۵-۱۴۲۱ه.ق/۱۳۰۶-۱۳۷۹ه.ش)،
فقیه، مدرس
حوزه علمیه قم و از علمای اخلاق معاصر (سده چهاردهم شمسی) بود.
میرزا علی، علوم دینی را در حوزههای علمیه ایران فرا گرفته و به
درجه اجتهاد رسید. وی از شاگردان آیتالله
سید حسین قاضی طباطبایی،
آیتالله سید حسین بروجردی،
آیتالله محقق داماد و
علامه طباطبایی به شمار میرود.
حدود شصت سال در حوزه علمیّه قم حضور داشت و در این سالها در کـنار تـحصیل، به تدریس
فقه،
اصول و
اخلاق پرداخت و در نشر علوم
اهلبیت (علیهمالسّلام) سعی بلیغ نمود. درسهای اخلاق ایشان در مدارس علمیّه و محافل فرهنگی و دانشگاهی و مسجد ایشان در خیابان اِرم قم، برگزار میشد.
آیتالله احمدی، در قیام امام خمینی علیه حکومت پهلوی، از او حمایت کرد و در روشنگری و هدایت مردم نقش فعالی داشت، در این راه هم توسط
ساواک دستگیر شد. بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران نیز از حکومت اسلامی و
ولایت فقیه حمایت نمود و مسئولیتهایی از طرف
امام خمینی عهدهدار شد. نماینده
مجلس خبرگان رهبری و عضویت در
جامعه مدرسین از جمله مسئولیتهای ایشان بود.
آیتالله میانجی، خدمات فرهنگی و اجتماعی بسیاری در
شهر میانه و
شهر قم داشتهاند. از جمله تالیفات ایشان کتاب
مکاتیب الرسول،
مکاتیب الائمه،
مواقف الشیعه و مالکیت خصوصی در اسلام میباشد.
مرحوم آخوند ملاعلی، جد دوم آیتاللّه احمدی میانجی به شمار میآید. او در روستای جهندنیر، از توابع شمالی شهرستان میانه دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در همانجا سپری کرد. سپس جهت تحصیل علوم دینی، راهی
حوزه علمیه تبریز شد. با فقر و تنگدستی شدید به تحصیلات حوزوی پرداخت. چون خط خوشی داشت، به ناچار با خطاطی و استنساخ متون درسی حوزه، بخشی از نیازهای مادی خود را تامین میساخت. وی با وجود مشکلات مادی، تا حدودی توانست به مراتب خوبی از علوم اسلامی دست یابد؛ چنانکه در رشتههایی مانند:
ادبیات عرب،
معانی و
بیان، فقه و اصول زحمات زیادی کشید و در بُعد اعتقادی به کتاب «
عدة الداعی و نجاح الساعی»
علامه حلی حاشیه زد و درباره
امامت نیز جزوههایی نوشت.
او مدتی بعد به زادگاه خود بازگشت و در منطقه گرمرود و روستاهای آن، به
تبلیغ دین و خدمت به مردم پرداخت. تا اینکه یک سال به دلایل نامعلومی به منطقه «اوچ تپه» از توابع غربی شهرستان میانه به روستای «پورسخلو» رفت. رفتار و کردار و فعالیتهای وی، با استقبال و پسند مردم آن روستا مواجه شد و به درخواست آنان، مرحوم ملاعلی برای همیشه در آن روستا ماندگار گردید و همت خود را در جهت رسیدگی به امور مذهبی و رفع مشکلات روزمره مردم معطوف ساخت.
او در رفتار و کردار و در
عبادت و
بندگی سرمشق بود؛ چنان که مردم منطقه به شدت تحت تاثیر این بُعد از شخصیت وی قرار گرفتند و پس از درگذشت آن عالم، محل عبادت و سکونت او را مورد تبرک و نذر و نیاز خود قرار دادند.
از وی دست نوشتههایی به صورت استنساخ از کتاب «شرح لمعه»، «
شرایع الاسلام» و قسمتی از «
تفسیر صافی» به جای مانده است.
مرحوم ملاعلی، دو فرزند پسر به نامهای محمود و احمد داشت، که هر دو راه پدر را پیش گرفتند و به تحصیل
علم و دانش روی آوردند و در تبلیغ دین و هدایت مردم منطقه، نقش به سزایی داشتند.
حجةالاسلام و المسلمین شیخ احمد فرزند کوچک پدر (جدّ اول آیتاللّه احمدی میانجی)، بیش از برادر بزرگش محمود به فراگیری علوم اسلامی علاقه نشان داد. لذا به آموختههای خود در خدمت پدر بسنده نکرد و به حوزه علمیه تبریز هجرت نمود. با تلاش پیگیر خود به مراتب بالایی از علوم و فضایل اخلاقی رسید، بهطوری که پس از بازگشت به روستای خود، مردم میانه از وی خواستند که بدانجا هجرت کند، اما او به دلایلی منطقه و زادگاه خود را مقدم داشت و در آنجا، علاوه بر رسیدگی به امور مذهبی، سیاسی و اجتماعی مردم، به کشاورزی نیز اشتغال داشت. او پس از سالها تلاش و خدمت در سال ۱۳۳۶ ه. ق درگذشت.
ثقةالاسلام ملا
حسینعلی احمدی (فرزند حجةالاسلام شیخ احمد)، پدر آیتاللّه احمدی میانجی است. او در همان روستای پورسخلو به دنیا آمد. پس از دوران کودکی با تشویق و همت پدر در سال ۱۳۳۱ ق، رهسپار حوزه علمیه تبریز شد. حدود پنج سال در آن مرکز علمی به تحصیل پرداخت و از محضرت اساتیدی مانند آیتاللّه آقا
میرزا خلیل مجتهد تا سطح
شرح لمعه فیض برد. همزمان با درگذشت پدر که مصادف با سال ۱۳۳۶ بود، به منطقه بازگشت و به جای پدر مسؤولیت رهبری و هدایت مردم را بر دوش گرفت. چون از روحیه اجتماعی خوبی برخوردار بود، در مدت کوتاهی توانست به امور تبلیغی، فرهنگی و مذهبی توسعه و کارایی بیشتر و بهتر بدهد. قدرت و نفوذ معنوی وی در منطقه به قدری چشمگیر بود که افراد شرور و خوانین از برخوردهای صریح و ظلمستیز او در هراس و اضطراب بودند و هرگز نمیتوانستند پای خود را از گلیم خویش بیشتر دراز کنند؛ چنانکه نقش تاریخی وی در غائله آذربایجان در سال ۱۳۲۵ ش، در جهت هدایت مردم و مبارزه آنان با مسلک کمونیستی بر کسی پوشیده نیست.
آیتاللّه احمدی میانجی، در یادداشتهای پراکنده خود ویژگیهای اخلاقی و فعالیتهای اجتماعی پدر را چنین بیان میکند:
«... مادرم از فرزندان
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مرحوم پدرم طبق نوشته خودش، که در آخر جلد دوم «شرح لمعه» آمده، در سال ۱۳۳۵ ق «شرح لمعه» میخوانده است و در سال ۱۳۳۶ ق. که قحطی بزرگ اتفاق افتاد و پدرم ترک تحصیل نموده و مشغول تبلیغ و خدمت در محل شده است. پدرم خود زارع بود و کشاورزی داشت. خود در باغها در آبیاری کردن و حفر چشمهها و درختکاری، و وقت خرمن کوبیدن گندم، کار میکرد و هر سال
زکات و
خمس میداد.
در ایام
ماه رمضان و
محرم منبر میرفت و در طول سال به کارهای شرعی مردم، تبلیغ احکام، رفع منازعات و اصلاح بین الناس میپرداخت. به
حضرت امام حسین (علیهالسّلام) علاقه خاصی داشت. گاهی تنها برای خودش
روضه میخواند و گریه میکرد. حتی در صحرا و در باغ، هنگام کارکردن، و در مجالس مختلف که برای مردم صحبت مینمود، در آخر روضه میخواند.
من در ایشان حرص بر دنیا، و
حسد به همنوع ندیدم؛ بلکه بر عکس، خدمت به همنوع و احترام را لازم میدید و در رفع حوایج مردم کوشش میکرد...»
او در اواخر عمر، به شهر میانه رفته و در همانجا ماندگار شد. بعد از اندکی در سال ۱۳۵۱ ش، چشم از جهان فروبست. پیکر این عالم پرتلاش به شهر قم انتقال داده شد و در
قبرستان وادی السلام به خاک سپرده شد.
آیتاللّه علی احمدی میانجی، چهارم محرم الحرام ۱۳۴۵ ه. ق (۱۳۰۶ ش) در روستای پورسخلو (در چهار فـرسخی شـهر مـیانه) دیده به جهان گشود.
دوران کودکی و نوجوانی را در خانواده مذهبی گذرانده و تربیت اسلامی یافت. وی آموزش کتابهای «
نصاب الصبیان»، «
گلستان سعدی»، «
منشات امیر نظام»، «
ابواب الجنان»، «تاریخ نادر» و مقدمات عربی را نزد پدر گذرانیده و با پشتکار خود توانست حدود دویست بیت از «نصاب» را حفظ کند و تا حدودی به
زبان فارسی مسلط شود.
سال ۱۳۵۸ ه. ق (بهار ۱۳۱۸) در سن دوازده سالگی، پدرش،
میرزا علی را به شهر میانه آورد و فرزندش را به دست آیتاللّه آقا
میرزا ابومحمد حجتی سپرد تا به صورتی که خود مصلحت میداند، تعلیم و تربیت کند.
مرحوم حضرت آیتاللّه آقا
میرزا ابومحمد حجتی، یکی از دوستان صمیمی و قدیمی پدر و از شاگردان
آیتاللّه العظمی عبدالکریم حائری یزدی در قم به شمار میرفت که به تازگی از آن شهر به میانه بازگشته و به جای مرحوم پدرش آیتاللّه آقا
میرزا محمد حجتی، رهبری مذهبی مردم میانه را بر عهده گرفته بود.
او با مشورت و هدایت آیتاللّه حائری، تصمیم داشت،
حوزه علمیه میانه را که از مدتها پیش به تعطیلی گراییده بود، دوباره فعال کند.
آیتاللّه احمدی اولین شاگرد حوزه درسی ایشان شد. آیتاللّه احمدی میانجی نخست آموزش
نحو را به تنهایی پیش استاد آغاز کرد. بدینجهت او روزها و گاه شبها در منزل استاد به سر میبرد. بعدها نیز چند نفر دیگر به شاگردان استاد، اضافه شدند و بدینترتیب عملاً قسمتی از منزل آیتاللّه حجتی برای تعلیم و تربیت طلاب اختصاص یافت.
استاد با مشاهده تلاش و استعداد و علاقه و خلوص اولین شاگردش، حتی بیش از فرزندان خود زمینههای رشد و شکوفایی او را فراهم آورد. آیتاللّه میانجی با اشاره به همین زحمات استاد مینویسد:
«... انصافاً ایشان در راه تحصیل حقیر، بسیار زحمت کشیدهاند. جزاهاللّهخیراً...»
بنا به نوشته آیتاللّه احمدی، استاد هر روز مقداری
تلاوت قرآن توصیه میکرد. بعد چند حدیث یاد میداد و سپس درس روز گذشته را میپرسید. اگر او خوب آموخته بود، آنگاه درس جدید را شروع میکرد.
او علاوه بر کتب علم نحو، کتاب حاشیه در منطق،
معالم در اصول،
مطول در معانی و بیان و بخشهای عمده شرح لمعه و
قوانین الاصول را هم در خدمت آیتاللّه آقا
میرزا ابومحمد حجتی فرا گرفت. سپس قسمت باقیمانده از کتاب شرح لمعه و قوانین را نیز در محضر حضرت آیتاللّه حاج شیخ
لطفعلی زنوزی که به تازگی به میانه وارد شده بود و حجةالاسلام و المسلمین حاج
میرزا مهدی جدیدی آموخت. در مجموع، تحصیلات و توقف وی در این شهرستان، حدود پنج یا شش سال طول کشید.
آیتاللّه حاج شیخ لطفعلی زنوزی دومین استاد وی در میانه به شمار میآید. حاج شیخ لطفعلی، برادرزاده آیتاللّه
میرزا رضی زنوزی تبریزی است. در
نجف اشرف از محضر آیات عظام:
نایینی، ایروانی و
کاشف الغطا استفاده شایان برد و با آیات عظام: میلانی،
خویی و
مرعشی نجفی نیز همبحث و همدرس شد. وی مجتهدی مسلم و از علمای بزرگ
تبریز محسوب میشد؛ اما به دلیل آن که در شهر میانه ساکن بود، قدر و منزلت وی در محافل علمی شناخته نشد. ضمناً ایشان در تعلیم و تربیت طلاب و اداره حوزه میانه، با مسؤولین آن همکاری میکرد.
به هر حال ایشان نیز با مشاهده استعداد آیتاللّه احمدی، برای جلوگیری از ضایع شدن استعداد شاگردش، توقف بیش از پنج سال در حوزه میانه را به صلاح وی ندانست. بدینجهت به آیتاللّه احمدی پیشنهاد کرد که هرچه زودتر به یکی از حوزههای قوی و مهم هجرت کند. آیتاللّه احمدی، این پیشنهاد را چندان
جدی نگرفت، ولی آیتاللّه زنوزی که موضوع را همچنان پیگیری میکرد، با مساعدت آیتاللّه حجتی، وی را به این مهم ملزم ساخت. نامهای به علامه طباطبایی (صاحب
تفسیر المیزان)، که در تبریز بود، نوشت و از ایشان خواست تا مقدمات تحصیلات سطوح عالی را در آن شهر برای آیتاللّه احمدی فراهم کند. بدینترتیب آیتاللّه احمدی، در سال ۱۳۲۳ ه. ش بنا به اصرار آیتاللّه زنوزی، عازم حوزه تبریز شد و در مدرسه «حسن پاشا» ساکن گردید. ایشان خود در اینباره نقل میکرد:
«... بعد از استقرار در مدرسه، خواستم به خدمت علامه طباطبایی برسم و نامه را تقدیم کنم. لذا از طلاب و اساتید و سایر علمای شهر، آدرس منزل ایشان را خواستم، اما هیچکس ایشان را نمیشناختند و میگفتند ما تا به حال یک همچون اسمی و شخصی را نشنیده و ندیدهایم. به مدارس دیگر مانند طالبیه رفتم، آنها هم چنین گفتند. چند روز به همین سبب معطل شدم تا اینکه بالاخره پس از مدتی با مشقت بسیار آدرس منزل ایشان را به دست آوردم. فوری به خدمتشان رسیدم و نامه را تحویل دادم. ایشان مرا مورد لطف قرارداد و به آیتاللّه
میرزا رضی زنوزی که در آن ایام از مدرسین بزرگ حوزه تبریز بود، معرفی کرد...» (آیتاللّه احمدی برای نگارنده نقل میکرد: در اوایل، هرگز به منزوی و گمنام بودن علامه طباطبایی توجه نداشتم، چون از موقعیت علمی و تقوایی ایشان آگاهی نداشتم و خیال میکردم که آیتاللّه حاج شیخ لطفعلی زنوزی مرا به یک روحانی معمولی معرفی کرده است، اما وقتی بعدها در قم به خدمتشان رسیدم و استفاده علمی از محضرشان بردم، به گمنامی ایشان در تبریز پی بردم و همواره برایم سؤال بود و تاسف میخوردم که چرا و چگونه عالمی به آن بزرگی و با آن همه معنویت، این چنین منزوی به سر میبرد و از محضرش استفاده نمیشد!)
آیتاللّه احمدی، در مدت کوتاهی که در حوزه تبریز بود، از محضر اساتید بزرگ از جمله آیتاللّه
میرزا رضی زنوزی کسب فیض نمود، اما بنا به دلایلی در همان سال به میانه برگشت و از آنجا (
ذی قعده ۱۳۶۳ق (۱۳۲۳ش)) به سوی شهر قم روانه شد.
آیتاللّه احمدی چون وارد شهر قم شد، نخست به زیارت
حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) بار یافت. بعد در یکی از حجرههای
مدرسه دارالشفاء ساکن شد.
او در این شهر، سطوح عالی را نزد مرحوم آیتاللّه سید حسین قاضی آموخت. (آیتاللّه سید حسین قاضی در آن وقت یکی از اساتید معروف فقه و اصول در سطح عالی و مورد احترام و قبول بزرگان حوزه علمیه قم بود. وی سال ۱۳۱۷ قمری در شهر تبریز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در آن شهر پیش حاج
میرزا علیاصغر ملکی و
آیتاللّه انگجی فرا گرفت. بعد به
نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر حضرات آیات عظام: کاشف الغطاء و
آقا ضیاء عراقی و ایروانی بهره برد. سپس در
مشهد مقدس، در دروس حضرات آیات آقا
سید حسین قمی،
آقازاده خراسانی و
میرزا مهدی اصفهانی شرکت نمود و در سال ۱۳۵۴ ه. ق به قم وارد شد و در جوار کریمه اهل بیت (علیهمالسّلام) برای خود مسکن همیشگی گزید و ضمن اینکه از محضر آیتاللّه حائری یزدی و
آیتاللّه حجت کوه کمرهای استفاده میکرد، تا آخر عمر به تدریس و تربیت شاگرد اشتغال داشت. وی در شب سه شنبه ۲۶
ربیع الثانی ۱۳۹۳ چشم از جهان فرو بست و در
قبرستان حائری قم به خاک سپرده شد.
) و بخش دیگری از آن را هم در محضر حضرت علامه طباطبایی (صاحب تفسیر المیزان) که به تازگی از تبریز به قم مشرف شده بود، فرا گرفت.
آیتاللّه احمدی پس از اتمام سطوح عالی فقه و اصول، درس خارج اصول را در خدمت مرحوم آیتاللّه آقا
میرزا احمد کافی الملک یاد گرفت. (آیتاللّه
میرزا احمد کافی الملک نیز از مدرسین مبرز حوزه علمیه قم در سطوح عالی و خارج اصول بود و در میان حوزویان به زهد، کمال و
تقوا شهرت داشت. او از روستای کافی الملک از توابع تبریز بود. دروس مقدماتی را در مدرسه طالبیه تبریز خواند. از شاگردان حضرات آیات:
میرزا ابوالحسن انگجی و شهیدی در
مکاسب و
کفایه بود.
فلسفه را هم از مرحوم آقا سید عبدالعظیم در تبریز یاد گرفت. وی در سال ۱۳۵۰ ه. ق به شهر قم هجرت کرد. محضر حضرات آیات عظام: حائری یزدی، خوانساری، حجت را درک نمود و حدود هیجده سال نیز از محضر علمی
آیتاللّه العظمی بروجردی کسب فیض کرد و به مراتب عالی از فقه و اصول رسید.
) همزمان با این درس، دروس خارج فقه را در ابواب مختلف، از محضر بزرگانی چون: بروجردی، گلپایگانی، محقق داماد (مرحوم حضرت آیتاللّه حاج سید محمد محقق، سال ۱۳۲۵ ه. ق، در احمد آباد اردکان به دنیا آمد. علوم مقدماتی را در همان محل آموخت. بعد به یزد رفت، از اساتید بزرگ یزد استفادههای شایان برد. سال ۱۳۴۱ ه. ق به قم مهاجرت کرد و در خدمت اغلب بزرگان، مانند: حائری یزدی، خوانساری، حجت،
رفیعی قزوینی،
سید علی یثربی و... کسب فیض نمود و به مراتب والایی از علم و
حکمت رسید. او چون داماد حضرت آیتاللّه حائری بود، در میان فضلا و طلاب به محقق داماد شهرت یافت. او یکی از شخصیتهای بارز علمی در حوزه به حساب میآمد و درس خارج معظم له از ویژگیهای خاصی برخوردار بود و فضلایی مانند:
شهید بهشتی،
امام موسی صدر،
شهید مطهری،
شهید مفتح،
شهید قدوسی، شهید
حاج آقا مصطفی خمینی و آیات دیگر مانند:
جوادی آملی،
موسی زنجانی،
مکارم شیرازی،
حسین نوری همدانی،
حسین مظاهری،
محمد مؤمن،
طاهری اصفهانی و... میتوانستند در آن شرکت جویند. او پس از سالها تلاش، تعلیم و تربیت شخصیتهای بزرگ علمی و با تالیفات ارزشمند، روز چهارشنبه دوم
ذی الحجه ۱۳۸۸ دار فانی را وداع کرد و در ضلع شرقی صحن مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام) به خاک سپرده شد.
) و علامه طباطبایی (رحمةالله) بهره میجست و حتی در درس خصوصی مرحوم محقق داماد و علامه طباطبایی نیز شرکت میکرد. البته با علامه طباطبایی انس بیشتری داشت و بهطور خصوصی در زمینه فقه، اصول و اخلاق بهرهها برد.
آیتاللّه احمدی درباره آشنایی خود با علامه نقل میکرد:
«اوائل، با اینکه از طریق آیتاللّه زنوزی به ایشان معرفی شده بودم، اما چندان توجهی به من نمیکردند تا اینکه بعداً مانوس شدیم و رفت و آمدم به خدمت ایشان زیاد شد و معظم له نیز به بنده لطف داشتند. ولی همیشه در ذهنم بود که چرا آقای طباطبایی در اوایل اینطور برخورد میکردند؟ یک روز که فرصتی پیش آمد، این سؤال را با ایشان در میان گذاشتم، فرمودند: اول تصورم این بود که میخواهید بیجهت وقت مرا بگیرید و عمر خودتان را هم ضایع کنید. این بود که نمیخواستم این طور بشود. اما بعد دریافتم این طور نیست. لذا نظرم عوض شد...» (نقل به مضمون. این مطلب در مواقع متعدد با عبارتهای مختلف توسط نگارنده از ایشان شنیده شد.)
آیتاللّه احمدی، در بُعد اخلاقی به شدت تحت تاثیر شخصیت علامه طباطبایی بود و گاه از ایشان نکات اخلاقی ظریفی را نقل میکرد و به متانت، وقار و ادب استاد عنایت خاص داشت. نمونههایی را در این رابطه بیان مینمود که در بخشهای آینده به بعضی از آنها اشاره خواهد شد.
آیتاللّه احمدی در کنار تحصیل، با همکاری و همفکری تنی چند از دوستان فاضل خود، همچون آیات:
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی،
سید مهدی روحانی و
سید ابوالفضل میرمحمدی، اقدام به برگزاری بحث تفسیر هفتگی کردند و پس از ایشان نیز آیات دیگری مثل: آقا موسی زنجانی،
احمد آذری قمی،
احمد پایانی، موسوی زنجانی و... به جمع آنان پیوستند. این محفل علمی، بهطور مرتب در هر هفته برگزار میشد. اعضای جلسه هر کدام به تفاسیر مختلف مراجعه میکردند و پیرامون آیات مباحث مفیدی را مطرح مینمودند که اغلب ظریف و دقیق و پربار بود. چنانکه این اواخر آیتاللّه احمدی تاسف میخورد که چرا مذاکرات این جلسات از اول یادداشت و ضبط نشد و میفرمود:
به خصوص آقای سید مهدی روحانی، پیرامون هر آیهای از
قرآن، یک برداشت و حرف جدیدی داشت.
گاهی بحث و گفتگو در میان اعضا بهقدری طولانی میشد و آقایان مبانی همدیگر را مورد مناقشه و نقض قرار میدادند که در نهایت جمعبندی بحثها را مشکل میکرد. در این مورد آیتاللّه احمدی نقل میکرد:
«من هنگام جمعبندی جلسه به شوخی میگفتم: یک فایده جلسه تفسیر ما این است که با این اشکالات و مباحثات،
آیات محکمه خداوند، متشابه میشود؛ چون آقایان آنقدر دقت و موشکافی میکردند که آن احتمال و نظری که انسان هنگام مطالعه داشت، از او گرفته میشد.»
اگرچه برخی اعضای این محفل قرآنی با گذشت زمان و به علت مسافرت به مناطق مختلف یا مسئولیتهای اجرایی در تمام جلسات حضور نمییافتند و شخصیتهای دیگری میآمدند، با این حال اعضای اصلی و بنیانگذار آن، از جمله آیتاللّه احمدی، همچنان با حضور قوی و فعال خود مانع از تعطیلی آن میشدند. این محفل تفسیری تا همین اواخر نیز ادامه یافت و نزدیک به نیم قرن به فعالیت خود ادامه داد. از آیتاللّه احمدی، یادداشتهایی از این جلسات به جای مانده است.
آیتاللّه احمدی از همان دوران طلبگی ضمن تحصیل، به تدریس نیز اهتمام داشت و درسهای پیشین را به طلاب و فضلای پایینتر از خود میآموخت. آیتاللّه احمدی در
حوزه علمیه قم جزو اساتید شناخته شده در سطوح عالی به شمار میرفت. به
فقه و بخصوص به کتاب
مکاسب شیخ انصاری، عنایت و علاقه خاصی داشت و هر سال آنرا برای عدهای تدریس مینمود. او در امر آموزش طلاب، با شهید آیتاللّه قدّوسی در
مدرسه حقّانی همکاری داشت و از اساتید سرشناس این مرکز علمی و انقلابی محسوب میشد.
علاوه، درس اخلاق ایشان نیز در سطح حوزه علاقمندان زیادی داشت. لذا از مدارس مختلف، مانند
مدرسه شهیدین،
مدرسه معصومیه و
مدرسه کرمانیها، دعوت میشد و برای طلاب و فضلا در سطحهای گوناگون درس اخلاق، که با جذابیت ویژهای توام بود، ارائه میداد. او که یک عمر فقه را با اخلاق به هم آمیخته بود، تبلور عینی یک «فقیه اخلاقی» بود.
سال ۱۳۴۱، که قیام مراجع تقلید به رهبری امام خمینی بر ضد لایحه «
انجمنهای ایالتی و ولایتی» آغاز شد، آیتاللّه احمدی حضور متعهدانه خود را در این نهضت بزرگ اسلامی به خوبی نشان داد. او در هر رخداد مهمی، در صورت لزوم، نخست به خدمت حاج آقا روحاللّه خمینی و سایر مراجع معظم میرسید. بعد از کسب رهنمودهای لازم عازم میانه میشد و پیام آنان را به روحانیت و مردم آن سامان میرساند و با سازماندهی روحانیت و روشنگری مردم، در جهت آرمانهای نهضت اسلامی گامهای مؤثر و بلندی برداشت.
آیتاللّه احمدی، روش خاص خود را داشت: سعی میکرد به دور از احساسات و افراط کاریها، بیشتر با منطق و استدلال قوی، منشا اختلاف میان روحانیت و رژیم شاه را برای مردم بازگو کند و آنها را از ماهیت ضد اسلامی رژیم آگاه سازد. به همین علت جلسات سخنرانی ایشان، در مراحل حساس و سرنوشتساز آن دوران بسیار سودمند و پربار جلوه مینمود.
عید نوروز و خرداد سال ۱۳۴۲، که به فرمان حضرت امام خمینی، در سرتاسر کشور عزای عموی اعلام شد و روحانیت ماموریت یافت، مردم را در این ایام روشنگری کرده به افشای جنایتهای رژیم بپردازد، آیتاللّه احمدی نیز به منظور اجرای امر مقتدای خود، وارد شهرستان میانه شد و با ایجاد همانگی بین روحانیت آنجا، در مجالس و محافل متعدد به وجه مقتضی به ایفای نقش پرداخت، چنانکه در یکی از گزارشهای اسناد
ساواک آمده است:
آقای
میرزا علی احمدی _ یکی از وعاظان مبرز و سخنور این شهرستان شمار میرود که به تازگی برای عزاداری از قم وارد شده بود، پیوسته اعمال و رفتار و مراوده وی زیر نظر مامورین مربوطه قرار و در نتیجه معلوم گردید، نامبرده از طرفداران آیتاللّه خمینی بوده که برای انجام ماموریت وارد شده تا این که با تبانی و تشریک مساعی آقایان امام جمعه و فرماندار، اخیراً از میانه خارج، به قم یا به کرج عزیمت نموده است.
۲۰/ ۳/ ۱۳۴۲۹/ ۱۱/ ۵
سروان سمیعی رئیس شهربانی میانه
پس از
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، که منجر به دستگیری امام خمینی شد و دولت، ایشان را به اصطلاح به
اعدام محکوم کرد، مراجع بزرگ و علمای اعلام به عنوان اعتراض، از استانها و شهرستانهای مختلف کشور به سمت
تهران سرازیر شدند و به تحصن نشستند. به دنبال آن، آیتاللّه احمدی نیز از قم به تهران آمد و به جمع علمای مهاجر و متحصن پیوست. این حرکت، در آن فضای اختناق، نسبت به شخصیتهای درجه دو و سه، کار بسیار خطرناکی به شمار میرفت و شجاعت بیشتر میطلبید.
وقتی نهضت اسلامی در آبان سال ۱۳۵۶، با شهادت حاج آقا مصطفی خمینی به اوج خود رسیده بود، او نیز در این مقطع به صحنه آمد و به مبارزات خود عمق بیشتری بخشید.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، همواره در مراحل مختلف انقلاب اسلامی، بخصوص با صدور اطلاعیهها و بیانیههای روشنگرانه خود، در جهت بیداری افکار عمومی و پشتیبانی از نهضت الهی امام خمینی سهم بهسزایی داشته است. در این میان از جمله اعلامیه تاریخی جامعه مدرسین در مورد خلع سلطنت از شاه بود که امضای این عالم مجاهد را نیز در آن مشاهده میکنیم.
آیتالله احمدی که عرصه مبارزه را بسیار فراتر از حد صدور اعلامیهها میدید، در شهر خود، «میانه» نیز از ستیز با طاغوت غفلت نمیورزید و در سنگر انجمن دین و دانش، مدرسه علمیه و مسجد آقا یار سلطان، به ایفای نقش میپرداخت، چنانکه در بخشی از صورتجلسه «شورای هماهنگی تامین شهرستان میانه» مورخه ۱۳۵۶/۹/۱۷ که با حضور فرماندار، رئیس شهربانی، فرماندهان پادگان و ژاندارمری، جهت زمینهسازی برای دستگیری ایشان و روحانی مبارز شهر حاج
سید سجاد حججی، تشکیل شده بود، چنین آمده است:
«... ۲ _ آقای
میرزا علی احمدی که از
قم آمده و در منزل برادرش سکونت دارد که نامبرده در دین و دانش و مساجد، تبلیغات وسیعی را بر علیه رژیم و قانون اساسی و تخریب و آتشسوزی اماکن عمومی شروع و ادامه میدهد و همه مردم را به عناوین مختلف جمع نموده، مخصوصاً دانش آموزان و جوانان را به تظاهرات و قیام مسلحانه ترغیب و تحریک مینماید و توسط همین اشخاص بارها وسایل موتوری نیروهای انتظامی تخریب و مامورین به وسیله پرتاب سنگ مجروح که نامبردگان دستگیر و توسط مامورین اعزامی بدرقه و معرفی میشدند...»
در پی این نشست، بلافاصله حکم دستگیری آیتاللّه احمدی به جرم (به اصطلاح) اخلال در نظم و امنیت و ایجاد اغتشاش در منطقه، صادر شد. ساعت ۳ بامداد روز شنبه، هشتم محرم سال ۱۳۵۷ مزدوران ساواک به منزل وی هجوم بردند، در حیاط و پنجرهها را شکسته و وارد اتاق خواب شدند. ایشان را با لباس خواب و با اهانت و جسارت و ضرب و شتم به وسیله قنداق تفنگ به کوچه کشاندند و در سرمای آذر ۵۷، با خودروی ارتش او را به پاسگاه ژاندارمری انتقال دادند. با فاصله اندکی، روحانی مبارز، حاج سید سجاد حججی را نیز با همان وضع دستگیر مینمایند و هر دو را به صورت اهانتآمیزی با خودروی روباز ارتشی روانه تبریز کردند که شرح و تفصیل آن در این مختصر نمیگنجد.
احمدی میانجی پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، با درک موقعیت حساس زمانی، تمام وقت خود را وقف انقلاب، اسلام، رهبری و مردم کرد و در عرصههای مختلف، به دفاع از حریم نهضت برخاست، چنانکه امام خمینی طی سه حکم جداگانه در تاریخهای: ۱۹ فروردین، ۷ تیر و ۷ شهریور ۱۳۵۸ وی را به عنوان قاضی شرع، مسؤول رسیدگی به امور دادگاهها و ساماندهی اوضاع جاری مناطق و برای رفع مشکلات و ایجاد وحدت میان اقشار مختلف به ترتیب در شهرهای: «ملایر و حومه»، «میانه و شهرهای اطراف» و «مشکین شهر و حومه» منصوب کردند.
به عنوان نمونه، متن یکی از این احکام را در ذیل میآوریم:
بسمه تعالی
جناب حجةالاسلام آقای احمدی میانجی دامت افاضاته
مقتضی است جنابعالی مسافرتی به
شهر ملایر و شهرهای دیگر آن ناحیه نموده و نسبت به کار کمیتهها و اصلاح امور آنها و همچنین اصلاح و تنظیم سایر امور اقدام لازم را بنمایید و چنانچه لازم بود متصدی مقام قضاوت شرعیه بشوید و ضمناً مردم آن ناحیه را به اتحاد و یگانگی دعوت نموده و از اختلاف و تفرقه بر حذر دارید. از خدای تعالی ادامه توفیقات آن جناب را خواستارم.
و السلام علیکم و رحمه اللّه
روحاللّه الموسوی الخمینی (۲۸۸)
علاوه بر آن، وی طی حکمهای متعدد از سوی «دفتر عملیاتی امام خمینی (قدسسره)» مستقر در قم، «دفتر جامعه مدرسین» و «دادسرای انقلاب کل کشور» به عنوان سرپرست هیاتهای منتخب، جهت رسیدگی به وضع دادسراها و دادگاههای انقلاب و سایر امور جاری به استانهای:
خوزستان،
لرستان و
آذربایجان غربی عازم شد و به نحو مقتضی انجام وظیفه نمود.
آیتاللّه احمدی در رخدادهای مهم کشور از جمله: انتخابات خبرگان قانون اساسی، غائله
حزب جمهوری خلق مسلمان، ماجراهای
بنی صدر و منافقین، به دفاع از حریم انقلاب و
ولایت فقیه وارد صحنه میشد و با اقدامات سریع و به موقع خود جلوی بسیاری از توطئهها و ترفندهای دشمن در منطقه میانه و حومه را میگرفت.
او درباره انقلاب و رهبری بسیار دقیق و ظریف عمل میکرد. هرگاه حرکت یا حرفی را در جهت تضعیف نظام و رهبری تشخیص میداد، از آن دوری میجست و مصلحت آن دو را در هر شرایطی بر همه چیز و همه کس ترجیح میداد. خاطره ذیل همین عملکرد ظریف و بسیار سنجیده ایشان درباره نظام و رهبری را نشان میدهد.
ایشان یک باری از جانب بعثه امام خمینی (قدسسره) و بعد از آن از سوی بعثه مقام معظم رهبری به شرکت در
مراسم حج دعوت شد، اما به سبب موانعی، از جمله پرستاری از مادر پیر و تنهایی همسر، نتوانست این دعوت را اجابت کند. چند سال بعد، از طرف بعثه یکی از مراجع تقلید نیز این دعوت انجام پذیرفت، اما او با این که اینبار مشکل چندانی نداشت، ولی این دعوت را هم نپذیرفت و گفت:
چون نتوانستم در خدمت بعثه حضرت امام و آیتاللّه خامنهای باشم، بنابراین در این بعثه نیز نمیتوانم حاضر شوم.
آیتاللّه میانجی، در
هشت سال دفاع مقدس، با حضور در جبههها موجب تقویت روحیه رزمندگان بود و فرزند برومند خود (شهید جعفر احمدی) را نیز بـرای دفـاع از اسـلام، تقدیم نمود.
عمده خدمات فرهنگی و اجتماعی مرحوم آیتاللّه احمدی میانجی در دو شهر میانه و قم بوده است:
در اواسط دهه سی که نهضت «مدارس ملی» با ابتکار شخصیتهای روحانی مانند آیتاللّه شهید دکتر بهشتی و امام موسی صدر در شهر قم آغاز شد، آن دو بزرگوار در این شهر اقدام به تاسیس مدارسی به نامهای «مدرسه ملی صدر» و «دین و دانش» کردند. در شهر میانه نیز آیتاللّه احمدی، با پیروی از این دو شهید، اوایل دهه چهل، با همکاری چند تن از افراد نیکوکار «مدرسه رضوی» را راهاندازی کرد. این مرکز آموزشی، در تربیت دینی و مذهبی کودکان و نوجوانان میانه بسیار مؤثر بود.
در سال ۱۳۴۸ آیتاللّه احمدی در یک اقدام دیگر، مرکز فرهنگی و مذهبی مهمی را تحت عنوان «انجمن دین و دانش» بنا نهاد که در آن مقطع در رشد و تعالی فکری، عقیدتی و اخلاقی جوانانِ دبیرستانی و دانشگاهی نقش اساسی و تاریخی داشت به طوری که اغلب تربیت یافتگان این مرکز، به نیروهای بالقوه انقلاب اسلامی تبدیل شدند و هنگامی که انقلاب در سال ۱۳۵۶ به مرحله بحرانی خود رسید، همه در خدمت آن قرار گرفتند و از جان خود برای پیشبرد نهضت اسلامی مایه گذاشتند.
مؤسسه قالیبافی و صندوق قرض الحسنه مهدیه، دو خدمت دیگری بود که تقریباً همزمان با تاسیس انجمن دین و دانش، به همّت آیتاللّه احمدی و با همیاری تنی چند از معتمدین میانه انجام پذیرفت.
مؤسسه قالیبافی اگرچه بعد از چند سالی به علت مشکلات و موانعی به تعطیلی گرایید، امّا صندوق قرض الحسنه هنوز هم فعال است و بیش از ۳۰ سال است که بخشی از نیازهای قشر محروم را آبرومندانه تامین میکند.
صندوق ذخیره علوی، مؤسسه خیریه الزهراء (علیهاالسلام) و جامعه ناصحین قم از جمله مراکز مهم و مؤثر در قم به شمار میآیند که آیتاللّه احمدی جزء مؤسسین پرتلاش آن بود. اهمیت هر کدام در جهت رفع مشکل مادی و معنوی مردم و احیای
امر به معروف و نهی از منکر در سطح شهرستان قم بر کسی پوشیده نیست.
اشتیاق آیتاللّه احمدی برای خدمت به مردم، بدانحد بود که محل اقامه نماز جماعت ایشان (مسجد عبداللهی واقع در سه راه بازار قم)، به عنوان محلی جهت رفع نیاز نیازمندان شناخته شده بود و در طول سالها امامت ایشان در آن مسجد، گره از مشکل صدها انسان آبرومند و حاجتمند گشوده میشد.
نوع فعالیتهای اجتماعی آیتاللّه احمدی به خوبی نشان میدهد که وی در طول زندگی، همیشه به فکر قشر محروم و مستضعف جامعه بود. کسانی که از نزدیک با وی ارتباط و همکاری داشتند این اخلاق، بر ایشان ملموس و عیان بود. او همواره این شعر پروین اعتصامی را بر لب زمزمه میکرد که:
شنیدهاید که آسایش بزرگان چیست •••• برای خاطر بیچارگان نیاسودن
او بحق آسایش خود را تنها در شادی و راحتی محرومان میدید. حاج محمد ولی طیبی از معتمدین بازار و اعضای هیات رئیسه صندوق قرضالحسنه مهدیه در میانه میگفت:
«... پیش از انقلاب، ایامی که حاج
میرزا علی آقا احمدی از قم به میانه تشریف میآوردند، جلسات هفتگی صندوق مهدیه با حضور ایشان برگزار میشد. در یکی از همین روزها قرار شد یک جلسه در مغازه مرحوم حاج میربابا سیدی، یکی دیگر از اعضا و از ریشسفیدان بازار تشکیل بشود. من سر ساعت مقرر رفتم. دیدم هنوز کسی از اعضای صندوق نیامده است تنها، شاگرد مغازه بود. وقتی داخل مغازه شدم، دیدم که حاج
میرزا علی آقا هم تشریف آورده و بر صندلی نشسته و مشغول نوشتن چیزی بر روی یک کاغذ هستند. جلو رفتم. پس از سلام و احوالپرسی، نشستم. حاج آقا کاغذ را جلویم گذاشتند. دیدم همان یک بیت شعر پروین اعتصامی را با خط درست بر روی آن نوشتهاند. سپس اعضای محترم صندوق یکی پس از دیگری آمدند و حاج آقا موضوع صحبت خویش را همان یک بیت شعر قرار دادند و اداره جلسه را بر عهده گرفتند.
ایشان در اغلب توصیههای خود، بر اخلاص تاکید بیشتر داشتند و همواره میفرمودند: هرچه در بازار و جای دیگر، اعتبار و آبرو دارید، بیاورید، برای خدا در این صندوق خرج کنید، بعد اضافه میکردند: مبادا بر عکس عمل کنید و از اعتبار و نام و نشان صندوق برای خود اعتبار و حیثیت کسب کنید.»
آیتاللّه احمدی میانجی، در وادی قلم و تحقیق نیز، نبوغ، نوآوری، استعداد و تلاش خود را به وضوح در معرض دید و قضاوت تاریخ گذاشته است. آثار ایشان از جهات مختلف قابل توجه و تامل میباشد.
۱. با توجه به فضای رایج در حوزه، که اغلب فضلا و محققان را به تحقیق پیرامون فقه و اصول سوق میدهد و بیشتر محققین در این موضوعات تحقیق و تدریس میکنند، اما آیتاللّه احمدی از نادر شخصیتهایی است که هرگز تحت تاثیر این فضا قرار نگرفت و بر خلاف آن، نیروی تحقیقی خود را در موضوع اهم دیگر مثل آثار مکتوب و نامههای پیامبر متمرکز ساخت، موضوع با ارزشی که در طول چهارده قرن گذشته به ورطه فراموشی سپرده شده و چندان عمیق بدان پرداخته نشده بود.
کتاب «
مکاتیب الرسول» که بار نخست در سال ۱۳۳۹ شمسی به چاپ رسید و تحقیق آن از سال ۱۳۲۸ آغاز شده بود که در آن ایام، مؤلف تلاشگر حدود ۲۳ سال سن داشت. تشخیص و انتخاب موضوع در آن سن، با توجه به فضای آن روز حوزه، به خوبی حکایتگر استعداد و ژرفاندیشی آیتاللّه احمدی است.
۲. در آثار این عالم، موضوعات و مسائل تکراری کمتر به چشم میخورد. اغلب به موضوعاتی ناب پرداخت شده که تا به امروز یا اصلاً مطرح نبوده و یا اگر هم بوده، چندان مورد توجه لازم و کافی قرار نگرفته است.
۳. اغلب این آثار تا حدودی میتواند برخی از خلاهای موجود در حوزه و جامعه اسلامی را پر کند و به نحوی پاسخگوی برخی اشکالات و رفع برخی ابهامات باشد که انتخاب و تحقیق عمیق در اینگونه موارد، حکایت از ذوق سرشار، تعهد و اهداف بلند و والای مؤلف دارد.
اکنون با توجه به امتیازات مذکور که در آثار مکتوب آیتاللّه احمدی مشهود است، به معرفی اجمالی این آثار میپردازیم:
آیتاللّه احمدی در مقدمه آن آورده است: «این کتاب، حاصل عمر من است».
این کتاب در پانزده فصل مهم، تنظیم و تدوین یافته است که در آن موضوعاتی از قبیل نامههای پیامبر به پادشاهان، کارگزاران و رهبران سایر ادیان، قراردادهای آن حضرت، نوشتههای پیامبر در نزد
امامان معصوم (علیهم السلام)، مکتوبات آن حضرت در موضوعات متفرق، مکتوبات منسوب به آن حضرت، کاتبان وحی، ویژگیهای آنها از حیث
فصاحت و
بلاغت، غرائب موجود در آنها، چگونگی آغاز و انجام آنها و سایر موضوعات تحقیقی و علمی مفید که به مناسبتهایی در لابهلای فصول مطرح شده است.
استفاده از منابع و مآخذ مهم
اهل سنت از حیث کمی و کیفی از امتیازات بارز این اثر کمنظیر میباشد.
این کتاب به جهت اهمیت ویژهای که دارد، بی درنگ مورد استقبال کمنظیر اندیشمندان اسلامی و غیر اسلامی قرار گرفت و تاکنون چندینبار با مجلدات و اندازههای مختلف در
بیروت،
تهران و قم به چاپ رسیده است. اولین چاپ آن در سال ۱۳۳۹، با همکاری حجج الاسلام و المسلمین: محمد مهدی حجتی و
میرزا قدرت اسکندری از طریق چاپخانه علمیه قم انجام پذیرفت و آخرین آنرا که همراه با تصحیح، تنقیح و اضافات مؤلف بود، در سال ۱۳۷۷ ش، انتشارات دارالحدیث در چهار جلد با کیفیت مطلوب چاپ کرد و در اختیار علاقمندان قرار داد.
در ارزش و اهمیت این کتاب همینبس که وقتی
آیتاللّه موسوی اردبیلی، در سالهای پیش از انقلاب در
قاهره از یک کتاب فروشی معتبر درخواست کتاب با ارزشی کرد، فروشنده کتاب بلافاصله «مکاتیب الرسول» را نشان میدهد و خرید و مطالعه آن را به ایشان توصیه میکند و یا شخصیت بزرگی چون
امام موسی صدر، «مکاتیب» را از مؤلفش به عنوان هدیه نمیگیرد، بلکه آن را از بازار تهیه میکند تا در ترویج آن سهیم باشد. این کتاب با همه دقتهایی که در چاپ آن از سوی انتشارات دارالحدیث انجام گرفته است اما در عینحال بهطور پراکنده، اغلاط املائی و چاپی در آن مشاهده میشود، که امید است در چاپهای آینده برطرف گردد.
این کتاب، در بهار ۱۳۷۷ش، با اصلاحات و تجدید نظر، در چهار جلد، توسط مؤسسه فرهنگی دارالحدیث، تجدید چاپ شده است.
این کتاب، شامل نزدیک به یک هزار
مناظره و احتجاج از
صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اصحاب امامان معصوم (علیهمالسلام)، راویان، محدثان، عالمان و شخصیتهای بزرگ
شیعه در طول تاریخ میباشد و از منابع معتبر شیعه و اهل سنت جمعآوری شده و در سه مجلد، تدوین یافته است. مؤلف فرزانه در مقدمه این کتاب، ضمن توضیح درباره جدال و اقسام آن، انگیزه نگارش خود را بهطور اجمال این چنین بیان میدارد:
«هر کس در محتوای مناظرات این کتاب دقت و تامل کند، به وضوح قدرت تفکر، رشد عقلی و دقت نظر علمای شیعه را مشاهده میکند و اهتمام آنان را به امور دینی به خوبی درمییابد و برایش روشن میشود که دانشمندان شیعی در طول تاریخ، اهل منطق و برهان بوده و هرگز به نیرنگ پناه نبردهاند. علاوه بر مبانی خود، به کتب و عقاید مخالفان خویش آگاهی کامل داشتند و در بحث و مناظره جانب انصاف و متانت را کاملاً مراعات میکردند و همه این امتیازات را هم از
اهل بیت (علیهمالسّلام) گرفتهاند. نیز میفهمد، به خلاف شیعه، آنهایی که با شیعه به مقابله و مخالفت برخاستند، هیچیک این مزایا را نداشتند، بلکه حتی فاقد آن بودند و...»
این کتاب اگرچه از ترتیب منطقی خاصی برخوردار نیست _ به همین سبب بعضاً پراکندگی و تکرار در آن به چشم میخورد و امید است در چاپهای بعدی توسط ناشر برطرف گردد، اما از حیث محتوا در نوع خود کمنظیر و بدیع میباشد. برای اولین بار سال ۱۳۷۵ ش توسط مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چاپ شده و یک سال بعد نیز به عنوان کتاب سال اعلام گردید.
در سالهای پیش از انقلاب با توجه به شبهاتی که ایادی
وهابیت در جامعه اسلامی و اذهان مسلمانان ایجاد میکردند و هر روز دامنه آن در سطح عمیقی گسترش مییافت، آیتاللّه احمدی با درک ضرورت موضوع به نگارش این اثر مفید پرداخت و بدین ترتیب به مقابله با این تهاجم فرهنگی برخاست. او در این اثر گرانسنگ، اولاً در مقدمه کتاب، بیشتر اختلاف موجود در میان فرق اسلامی را غیر واقعی و نتیجه سوء تفاهمها و دسیسههای دشمنان قلمداد میکند. سپس در فصل اول، موضوع تبرک را در موارد متعدد، از دیدگاه احادیث پیامبر و تاریخ و سیره صحابه مورد بررسی و موشکافی قرار میدهد. در فصل دوم نیز به همان شیوه، موضوع بوسیدن را بررسی میکند. استناد او به روایات و شواهد تاریخی به صورتی است که هیچیک از
فرق اسلامی قادر بر انکار و ایجاد شبهه در آن نیستند.
این کتاب در سال ۱۳۵۶ ش به زیور چاپ مزین گردید و هم اکنون نیز از طریق حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت تنظیم و تدوین یافته به صورت مطلوبی چاپ شده و در دست علاقمندان قرار گرفته است.
مؤلف در این کتاب نخست در مقدمه، ضمن ارائه مباحثی از قبیل مفهوم
قیام،
جهاد و
دفاع، آداب و احکام جنگ، توصیههای
امام علی (علیهالسّلام) در
جنگ، حقوق حیوانات در
اسلام و چگونگی رفتار با اسیران در جنگهای صلیبی، مغول، دولت عثمانی،
جنگ جهانی دوم، جنگ کره شمالی و ویتنام با آمریکا، جنگ اسرائیل و جنگ عراق، به چگونگی رفتار ایران با اسیران عراقی در مقایسه با کشورهای دیگر میپردازد، سپس مباحث اصلی کتاب را با موضوعاتی همچون: بحث لغوی جنگ، انگیزههای جنگ، جنگ در
تورات و
انجیل، وجود دعوت به اسلام، رفتار امام علی (علیهالسّلام) با اسیران، اسیر در
عصر جاهلیت و
اسیر در اسلام مطرح میسازد. آنگاه موضوع اخیر را در دو مقامِ «گرفتن اسیر از طوائف مختلف کفار» و «احکام اسیران بُغاه» دنبال میکند و در نهایت، کتاب با مباحثی درباره «حقوق اسیر» به پایان میرسد.
آیتاللّه احمدی در هر بخش این کتاب، موضوعات مربوطه را، با آیات، روایات و شواهد تاریخی از سیره امامان معصوم (علیهمالسّلام) به هم آمیخته و اضافه بر آن، از منابع اهل سنت نیز بیشترین بهره را برده است.
این کتاب را مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سال ۱۳۶۹ به چاپ رساند و اخیراً نیز آقای محمد احمدی فرزند ایشان آنرا ترجمه کرده است که در آینده به چاپ خواهد رسید.
در این اثر نفیس که شامل بحثهای قرآنی، حدیثی، فقهی، اصولی و تاریخی پیرامون موضوع «
سجده» میباشد، مؤلف، قدرت اجتهادی و فقاهتی خویش را به روشنی به اثبات میرساند. وی در این کتاب ابتدا، سیر تاریخی سجده را به چهار دوره متفاوت تقسیم میکند. سپس هر کدام آنها را همراه با اقوال، آرا و اجتهادات صحابه،
تابعین و تابعین آنان، مورد بحث و بررسی قرار میدهد و در بخش آخر، بحث مبسوطی را درباره فضیلت سجده بر
تربت امام حسین (علیهالسّلام) با استناد به احادیث مطرح مینماید.
اولین چاپ این کتاب، پیش از انقلاب از سوی
مؤسسه در راه حق در چند نوبت و در هر بار با تیراژ پنج هزار به چاپ رسید. بعد از آن نیز یکبار در بیروت چاپ شد. همچنین بهطور متفرقه از طریق ناشران مختلف به چاپ رسید که نام و مشخصات ناشر در آن منعکس نشده است.
در اوایل انقلاب، از سوی برخی گروهکها شبهاتی در جامعه ترویج و القا میشد مبنی بر اینکه: در اسلام مالکیت خصوصی وجود ندارد و اگر هم باشد، بسیار محدود است، یا در اسلام سرمایه و ثروت جایگاهی ندارد و اجاره یک نوع استثمار و بهرهکشی از ضعیفان است و.... آیتاللّه احمدی جهت پاسخ به این شبهات، سلسله مباحثی را پیراموی مالکیت خصوصی در
رمضان سال ۱۳۵۹، در انجمن دین و دانش میانه آغاز میکند و با استفاده از آیات و روایات در صدد رفع شبهه برمیآید و نظر اسلام را در این خصوص روشن میسازد. یادداشتهای این مباحث، با تصحیح و اضافاتی به صورت کتاب مذکور، در پاییز سال ۱۳۶۱ از سوی مؤسسه نشر اسلامی به چاپ رسید و تاکنون چندین نوبت تجدید چاپ شده است.
این کتاب ارزشمند اثر مشترک آیتاللّه احمدی و مرحوم آیتاللّه حاج
سید مهدی روحانی است. همانطوری که از نام آن پیداست، در این مجموعه، احادیث و روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) در موضوعات مختلف که از طریق اهل سنت نقل شده و در کتابهای روایی و تاریخی معتبر آنان موجود است، گردآوری شده است و در نوع خود یک تحقیق بدیع و ابتکاری به شمار میآید.
این مجموعه نفیس در ابواب و موضوعات گوناگون مانند:
تفسیر، عقاید، فضایل، تاریخ اهل بیت (علیهمالسّلام) و تاریخ صحابه پیامبر و... به بحث پرداخته است و البته غالب مباحث آن در موضوعات فقهی و احکام عملی است. تعداد کتابها و منابعی که این احادیث و روایات از آنها جمعآوری شده، نزدیک به دویست عنوان و اثر معتبر میباشد.
جلد اول این اثر، بیست جلدی در سال ۱۳۷۹ ش، زیور طبع پوشید و به موضوع طهارت و جنائز میپردازد. مجلدات بعدی را نیز مؤسسه نشر اسلامی به تدریج چاپ و منتشر خواهد کرد.
در این کتاب، مؤلف، نخست با استناد به ادله عقلی و نقلی به ضرورت وجود تشکیلات اطلاعاتی در
حکومت اسلامی میپردازد و بحث مبسوطی در این زمینه ارائه میدهد. سپس مباحث متنوعی را نیز در موضوعات مختلف؛ از جمله: معنای نصیحت، بحث عریف و نقیب، معنای
تجسس و
سوء ظن و موارد جواز این دو و وجوب
حسن ظن را از دیدگاه
قرآن و احادیث مطرح میسازد.
چاپ اول این کتاب را دفتر نشر برگزیده در قم، در سال ۱۳۷۴ به چاپ رسانده است.
حاشیه و تعلیقه بر کتاب «
معادن الحکمه» مرحوم
فیض کاشانی از دیگر آثار به چاپ رسیده آیتاللّه احمدی به شمار میآید که مؤسسه نشر اسلامی در سال ۱۳۶۵ به چاپ رساند و یک سال بعد نیز تجدید چاپ شد.
حاشیه و تعلیقه بر کتاب«
شیعه در اسلام» مرحوم
علامه طباطبایی، از دیگر آثار به چاپ رسیده آیتاللّه احمدی به شمار میآید که تاکنون از طریق مراکز انتشارات مختلف در چند نوبت به چاپ رسیده است.
مکاتیب الائمه (الامام الرضا (علیهالسلام)).
اضافه بر آثار یاد شده، از این عالم فرزانه مقالات و دستنوشتههای متنوعی هم در موضوعات مختلف به یادگار مانده است. امید است به همت فرزندان و علاقهمندان ایشان در آینده نزدیک، تنظیم و تدوین شده به مرحله چاپ و نشر راه یابند و در اختیار محققان و پژوهشگران قرار گیرند.
یکی از ویژگیهای بارز آیتاللّه احمدی، این بود که مسائل اسلامی را از دیدگاه حکومتی ارزیابی میکرد و اعتقاد داشت که فقه اسلامی و شیعی برای اداره بشر از گهواره تا گور است و میتواند جوامع بشری را به خوبی اداره کند.
او با این بینش و تفکر وارد میدان تحقیق و پژوهش شد و از آیات، احادیث و روایاتی که تا دیروز تنها در ابعاد فردی استفاده میشد، در ابعاد حکومتی از آنها بهرهبرداری کرد و کتابی را تحت عنوان «اطلاعات و امنیت در حکومت اسلامی» به رشته تالیف درآورد که از این نظر در نوع خود، کمنظیر و بدیع میباشد. بر اساس همین بینش، ایشان به «احکام حکومتی» که زیر نظر ولایت ولی فقیه جامع الشرایط اداره شود، به جدّ اعتقاد داشت و از اینرو، حتی مقررات و قوانین معمولی را هم لازم الاجراء میدانست، بهطوری که اظهار میداشت: اگر کسی در نیمه شب مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نکرد و پلیس هم حضور نداشت، واجب است خود، جریمه خلافش را به صندوق حکومت واریز کند، در غیر این صورت ذمهاش مشغول خواهد شد.
ایشان در باب اخذ
وجوه شرعیه (خمس، زکات و...) نیز نظر خاصی داشت که از همان نظریه حکومتی ایشان نشات میگرفت. او اخذ وجوه شرعی و مصرف آن را، ابتدائاً یکی از شئون اساسی ولی فقیه میدانست. به همین سبب با اینکه ایشان مجتهد مسلم بودند، اما در این باب خود را ملزم کرده بودند تا از مقام معظم رهبری اجازه بگیرند.
با توجه به نگرش پویای آیتاللّه احمدی در فقه و سایر مسائل اسلامی،
آیتاللّه خامنهای، طی حکمی ایشان را همراه با حضرات آیات سید مهدی روحانی، شیخ
محمد ابراهیم جنّاتی،
سید محمود هاشمی شاهرودی و... جهت بررسی موضوعات جدید و پاسخگویی به مسائل روز جهان اسلام منصوب کردند.
آیتاللّه احمدی میانجی در بُعد اخلاقی و عرفانی به سطح بسیار والایی نایل گردیده بود.
او به عنوان یکی از اساتید بزرگ اخلاق در حوزه علمیه،
سیر و سلوک ویژه و منحصر به فردی داشت که البته از قرآن و سیره امامان معصوم (علیهالسّلام) سرچشمه میگرفت. وی هرگز این بُعد از شخصیت ممتاز خویش را بروز نمیداد و در مجالس و محافل عمومی به خصوص هنگام اقامه نماز جماعت، عبادات واجب و مستحب خود را به صورت خیلی ساده و در عین حال دقیق انجام میداد. در طول شصت سال زندگی در قم کوچکترین تظاهری از این عالم عامل دیده نشد. رابطه عاشقانه و جانسوز خود با
خدا را در حد بسیار عمیق همواره در خلوت و به دور از چشم مردم و حتی نزدیکان انجام میداد.
آیتاللّه احمدی با توجه به شصت سال تجربه علمی و عملی در حوزه علمیه قم، به نقاط ضعف و قوت و جنبههای افراط و تفریط در بعد اخلاق و عرفان آشنایی کامل داشت. لذا توصیههایی که در این رابطه به طلاب و فضلای جوان میکرد، نشات گرفته از همین تجارب شصت ساله ایشان بود. از اینرو، آیتاللّه احمدی هنگامی که میدید بعضی طلاب جوان و مقدمات خوان، خیلی زود و بدون فراهم ساختن زمینه لازم، وارد برخی مسائل عمیق اخلاقی و عرفانی میشوند و به قول معروف، میخواستند ره صد ساله را یک روزه طی کنند و در مدتی کوتاه همانند امام خمینی (قدسسره) و
آیتالله سیدرضا بهاءالدینی و یا
آیتاللّه بهجت گردند، سخت نگران میشد و تاسف میخورد و با تذکرات و توصیههای کارشناسانه و دقیق خود، در صدد اصلاح چنین افرادی بر میآمد. لذا چنانچه این قبیل طلاب جوان به حضور ایشان میرسیدند و با یک دنیا توقع از ایشان میخواستند تا آنها را ارشاد و نصیحت بکند و ذکری و وردی بر ایشان بیاموزد، آیتاللّه احمدی همچون پدری مهربان و طبیبی حاذق اینان را به اشتباه و بیراهگی خود آگاه میساخت و با توصیههایی به ظاهر ساده، اما در واقع دقیق و ظریف به رعایت این امور سفارش میکرد:
۱ _ سعی کنید واجبات خود را خوب انجام دهید؛ ۲ _ از
محرّمات دوری کنید و خود را به
گناه آلوده نسازید؛ ۳ _ از خوراک خود کم نگذارید، به قدر لازم و کافی غذا بخورید؛ ۴ _ خوابتان هم به قدر کافی باشد؛ ۵ _ خوب درس بخوانید و بعد درسهایتان را خوب بحث کنید؛ ۶ _ در مرحله آخر اگر وقت اضافی آوردید، میتوانید به برخی از مستحبات هم بپردازید.
آیتاللّه احمدی وظیفه اصلی طلاب جوان را تحصیل علوم اسلامی به نحو احسن میدانست و همواره اظهار میداشت که طلاب باید خوب درس بخوانند و مبانی اسلام و
تشیّع را خوب بفهمند. تا بتوانند در برابر انواع و اقسام شبهات با استدلال و برهان از حریم اسلام و تشیّع دفاع کنند.
و نیز همواره تاکید میکرد:
«طلبه باید اهل مطالعه باشد و بیکار ننشیند؛ حتی اگر مطالعه کتاب «موش و گربه» و یا «نان و حلوا» باشد.»
به همین علّت، خود ایشان در
شبهای قدر ماه مبارک رمضان بعد از اینکه مقداری از شب را به عبادات و انجام مستحبات میپرداخت، باقیمانده زمان را تا سحرگاه به بحث علمی و مطالعه میگذراند و به طلبهها هم اجازه نمیداد که در شبهای چهارشنبه به
مسجد جمکران مشرّف شوند، چون شبِ درسی بود، در عوض توصیه میکرد که این کار در شب پنجشنبه یا
شب جمعه انجام پذیرد تا خلل و صدمهای به درس و بحثشان وارد نشود و در آینده عالمی فاضل و مایه افتخار برای
حضرت حجت (عجّلاللهفرجهالشریف) باشند. البته بر صاحبان بصیرت پوشیده نیست که این شیوه آیتاللّه احمدی میانجی بدان رو بود که ایشان مشاهده میکردند که نه تنها طلاب، بلکه بسیاری از مردم، از سویی امور مادی و معنوی خود را با افراط و تفریط انجام میدهند و از سوی دیگر گاه امر مهم و لازمی را فدای امر فرعی و غیرضروری مینمایند.
چنانکه در جوامع اسلامی مشاهده میشود که یک عمل مستحب یا واجب مهم نسبت به یک واجب اهم بیشتر مورد توجه قرار میگیرد یا یک عمل مستحب غیر مؤکد، بیش از یک
واجب عینی مهم، رواج و رونق مییابد. به قول
شهید مطهری برای انجام یک عمل مستحبی، مثل زیارت کربلا، دهها حرام و
گناه کبیره، مانند
دروغ و عدم رعایت نوبت و مراعات حقوق دیگران انجام میگیرد،
که تشخیص این موارد از عمل به
وظیفه شرعی نیاز به شناخت صحیح از اسلام و روشنبینی و درایت در امور دارد.
آیتاللّه احمدی میانجی، از شخصیتهای نادری بود که به این موضوع مهم توجه داشت و خود نیز بدان عمل مینمود. چنانکه وقتی به
سفر حج دعوت شدند، نمیپذیرند و چون فرزندانش اصرار میکنند در جواب اظهار میدارد:
«من راضی نیستم به خاطر یک عمل مستحبی، همسرم مجبور شود به خاطر فرار از تنهایی به خانه فرزندانش برود.»
این پس از هفتاد و سه سال زندگی، بامداد روز دوشنبه، بیست و یکم شهریور ۱۳۷۹ چشم از جهان فرو بست. پیکر این فقیه، با حضور مراجع معظّم تقلید، علمای اعلام، طلاب و فضلا و انبوهی از مردم
قم،
میانه،
تهران و... از مسجد امامِ قم به
حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) تشییع شد و در جوار
کریمه اهل بیت (علیهمالسّلام) جنب مرقد علامه طباطبایی و شهید مرتضی مطهری به خاک سپرده شد.
با درگذشت این عالم ربّانی، از سوی برخی از حضرات آیات عظام و علمای اعلام، پیامها و بیانیههای تسلیتی صادر شد که در اینجا به ذکر بیانیه آیتاللّه خامنهای (مدّظلّهالعالی) اکتفا میکنیم.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیمبا تاسّف فراوان اطلاع یافتم که عالم جلیلالقدر و فقیه اخلاقی و پارسا و پرهیزکار آیتاللّه آقای حاج
میرزا علی احمدی میانجی دنیا را بدرود گفته و
حوزه علمیه قم به فقدان این استاد وارسته و با فضیلت، دچار گشته است. ایشان در شمار عالمان و برگزیدگان بودند که
علم را با عمل، و
تقوا را با جهاد، و
فقاهت را با تبلیغ دین، و برجستگی رتبه دانش و تحقیق را با کمال
فروتنی و
زهد و کمتوقعی درهم آمیخته و در عرصه
دین و معنویت همچون میدان حضور و نشاط انقلابی، از پیشروان و گوی سبقت ربودگان بودند. آزمون شهادت فرزند همچون دیگر محنتهای دوران مبارزه علمی و جهاد سیاسی، بر صبر و صفا و وارستگی این مرد بزرگ افزوده و اسوهیی برای فضلای جوان و شاگردان و ارادتمندان ایشان پدید آورده بود. فقدان خسارتبار این روحانی عالی مقام را به حضرت بقیةاللّه (روحیفداه) و حوزه علمیه قم و خاندان محترم و فرزندان مکرّم ایشان تسلیت عرض میکنم و علوّ درجات ملکوتی ایشان را از
خداوند رحیم مسئلت مینمایم.
سیّد علی خامنهای
۱۳۷۹/۶/۲۲
• جمعی از نویسندگان، ستارگان حرم، صفحه ۱۲۷، برگرفته از مقاله «
میرزا علی احمدی میانجی»
•
مجله علوم حدیث، پاییز ۱۳۸۰ - شماره ۲۱ ISC (۴ صفحه - از ۱۴۲ تا ۱۴۵ )، برگرفته از مقاله «زندگینامه آیةالله میرزا علی احمدی میانجی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۰۶.