عقل و عاقل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در روایات، اهمیت بسیاری برای عقل به عنوان برترین مزیت بیان شده است. نیز برتری عاقل بر جاهل و نشانههای زیادی برای عاقل آمده است.
[ویرایش]
در
روایات، اهمیت بسیاری برای
عقل به عنوان برترین مزیت بیان شده است. نیز برتری عاقل بر جاهل و نشانههای زیادی برای عاقل آمده است.
اینک به طور
اختصار به برخی از مزایا و آثار عقل و نشانههای عاقل و وظایف او با استناد به
کتاب غرر الحکم - که سخنان
امام علی (علیهالسلام) را گردآورده است -
اشاره خواهیم کرد.
[ویرایش]
ارزش آدمی به عقل و
زیرکی اوست؛
یعنی در نظر حقیقتبین آدمیت به عقل و زیرکی است، نه به صورت و جثه خاص، پس هر کس عقل او بیشتر باشد، آدمیت او بیشتر، و هر کس عقل او کمتر باشد،
آدمیت او کمتر است.
عقل رسولی است از جانب حق تعالی،
چنانکه پیغمبران و رسولان در ظاهر فرستاده شدهاند از برای
تبلیغ شرایع و
احکام و تعلیم به بندگان، عقل نیز در
باطن فرستاده شده و داده شده از برای آن مطلب.
عقل و خرد
دوستی بریده شده است؛
یعنی
دوستی است که اکثر مردم خود را از او ببرند و دوری کنند و تابع او نشوند.
عقل و
خرد محکمترین اساسی برای بنای کارهاست.
خرد شمشیری است برّنده، که به آن در هر باب قطع و فصل
حق از
باطل میتوان کرد.
عقل و خرد جامه نوی است که کهنه نمیشود؛
یعنی به منزله جامه نو که باعث
زینت فرد است، یا اینکه کهنه نمیشود، بلکه روزبهروز تازهتر و زیباتر میشود.
عقل و خرد بالا رونده به سوی علّیّین موضعی در
آسمان هفتم است.
عقل سردار لشکر پروردگار است، و هوا و خواهش کشنده لشکر
شیطان، و نفس کشیده شونده میانه ایشان، پس هر یک از ایشان غالب شوند، نفس خواهد بود در جایگاه آن.
[ویرایش]
عقل فکر را نیکو میکند؛ پس هر کس عاقلتر باشد،
اعتماد بر رأی و
فکر او بیشتر است.
اصل عقل
فکر کردن است و
میوه آن
سلامتی از آفات
دنیا و
آخرت است.
صاحب عقل برای رسیدن به
حاجات و خواستههای خود با مردم با نرمی و مهربانی برخورد میکند.
هرگاه عقل به
کمال رسد، سخن گفتن کم میشود.
با عقل، میتوان به عمق
حکمت دست یافت.
عقل زیاد سبب زیادی
حلم میشود.
میوه عقل و خرد، ثابت ماندن بر
حق در هر باب، و روی نتافتن از آن است.
میوه عقل و خرد همنشینی با خوبان و نیکان است.
میوه عقل و خرد، مدارا کردن با مردم است.
میوه عقل و خرد، راستگویی است.
ادب و
اخلاق حسنه بدون همراهی عقل چندان سودی ندارد.
[ویرایش]
عاقل کسی است که هوا و هوس و دنیایش را با آخرت معامله نماید.
عاقل کسی است که از
گناهان بپرهیزد و از عیبها، خویها و خصلتهای بد پاک باشد.
عاقل کسی است که در
طاعت پروردگار، خواهشهای خود را نافرمانی کند؛
یعنی هرگاه خواهش او در خلاف طاعت پروردگار باشد، از آن پیروی نکند و مشغول طاعت شود.
سخن گفتن عاقل با جاهل مانند سخن گفتن طبیب با فرد بیمار است؛
یعنی در درمان جهالتش میکوشد و او را به حال خود رها نمیکند و وفق
جهل او سخن نمیگوید.
خردمند کسی است که
زبان خود را از فحش و هرزهگویی، بلکه از هر سخن مباحی که ضرورت به بیانش نباشد، بسته دارد.
عاقل کسی است که هنگام خاموشی
فکر کند، و هرگاه گویا شود،
ذکر خدا کند، و هرگاه نگاه کند،
عبرت و پند گیرد.
عاقل کسی است که هر چیزی را در جای و جایگاه خودش قرار میدهد و از
عدالت تجاوز نمیکند و نادان برخلاف این است.
عاقل کسی است که هرگاه
علم و آگاهی به چیزی پیدا کند، به آن
عمل میکند و هرگاه عمل کند، آن عمل را از
اغراض صرف دنیوی خالص میگرداند و هرگاه عملش را خالص گرداند، از اختلاط زیاد با مردم ـ بهویژه با مردمان نااهل و بد ـ پرهیز میکند.
عاقل در کارهای عبادی خود تلاش و کوشش میکند و از
امید و آرزوهای دور و درازش میکاهد.
عاقل کسی است که هنگام
غضب و هنگام خواهشهای نفسانی و هنگام
ترس از چیزی
مالک بر نفس خویش باشد و کنترل خود را از دست ندهد.
عاقل کسی است که تسلیم
قضا و تقدیر حق تعالی باشد، ولی کارهایش را از روی
تدبیر و دوراندیشی انجام دهد.
عاقل و خردمند کسی است که به مجرد ادب و فهمیدن خوب و بد، پند میگیرد و به خوبیها
عمل کرده و از بدیها دوری میگزیند، و مانند چارپایان برای پند گرفتن او نیاز به کتک نیست.
[ویرایش]
کار کردن از برای
معاد و طلب کردن توشه بسیار برای آن.
ضمیمه کردن رأی و اندیشه عقلا به اندیشه و رأی خود و ضمیمه کردن علم علما به
عمل خود؛
یعنی در اندیشه و تصمیمگیریها خودرأیی نکند و برای آگاه شدن از درستی یا نادرستی عملش، از
علم علما کمک گیرد.
مقدم داشتن دفع هوا و هوس خود بر دفع هر دشمنی از دشمنان غیر نفسانی و غلبه بر آن پیش از این که بر دشمنان غیر نفسانی غلبه نماید.
[ویرایش]
[ویرایش]
پایگاه اسلام کوئست.