عطاءالدین بن فضلالله جمالالدینحسینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جمالالدینحسینی، عطاءالله بن فضلالله،
محدث و
خطیب سده نهم و دهم
هجری میباشد.
وی از
سادات دشتکی
شیراز است که نسبشان به
زید بن علی بنحسین علیه السلام میرسد.
اولین کسی که از این خاندان به شیراز رفت، ابوسعید علی بن زید نصیبینی بود
که در اوایل
قرن پنجم در محله دشتک شیراز سکنا گزید و ازاین رو به دشتکی شیرازی معروف شد.
عموی جمالالدین حسینی، اصیل الدین عبدالله دشتکی (متوفی۸۸۳)، که
استاد او نیز بود،
در زمان
سلطان ابوسعید گورکان تیموری (حک: ۸۵۵- ۸۷۳) از شیراز به
هرات
مهاجرت کرد.
ظاهراً جمال الدین نیز در این
سفر همراه وی بوده و چون در هرات سکنا گزیده، هروی نیز خوانده شده است. خواندمیر
او را در شمار بزرگان
علماء و فضلای روزگار
سلطان حسین بایقرا (حک: ۸۷۳ -۹۱۱) در هرات ذکر کرده و گفته است که چندی در
مدرسه سلطانیه و
خانقاه اخلاصیه آن شهر
تدریس میکرد و هفتهای یک بار در
مسجد جامع هرات به
موعظه می پرداخت. همچنین در آن ایام
منصب حکومتی داشتو از اینرو
خواجه لقب گرفت
ولی پس از
فوت سلطان حسین بایقرا در ۹۱۱، از فرزندانسلطانو محمدخان شیبانی معروف به شیبک خان،
فاتح و حاکم هرات، منصبی نپذیرفت، هر چند با او
مشورت میکردند.
درباره
مذهب جمالالدین اختلاف نظر هست
به گفته
نورالله شوشتری
خاندان دشتکی
شیعه بودند و تظاهرشان به مذهب
اهل سنّت صرفاً از باب
تقیه بود؛ اما، خوانساری
بر آناست که ایشان در ابتدا گرایشهای سنّی داشتند، ولی به مرور تغییر مذهب دادند تا جایی که سیدعلی خان مدنی شیرازی (متوفی ۱۱۲۰) از این سلسله به مرتبه ریاست
شیعه امامیه رسید. شواهد حاکی از آن است که جمال الدین حسینی نیز، تا پیش از فتح هرات به دست شاه اسماعیل اول در ۹۱۶، به مذهب اهل سنّت گرایش داشته است، چنانکه به گفته خواند میر، در زمان حمله محمدخان شیبانی (کهاز اهل سنّتبود) به هرات در ۹۱۳ و تسلط بر آن، جمالالدین از جمله بزرگان شهر بود که به استقبال او رفت
اما، در ۹۱۶ که شاه اسماعیل سربازان
ازبک راازهرات بیرون راند،
جمالالدین به اشاره خواجه مظفرالدین بتکچی استرآبادی، نماینده
شاه اسماعیل صفوی ، به قصد تحریض
مردم به پذیرش مذهب شیعه، خطبهای غرا در
مناقب و مفاخر
امامان شیعه علیهم
السلام ایراد کرد.
به علاوه، بررسی محتوای کتابهای جمال الدین حسینی مؤید این تغییر مذهب است.
میرحامد حسین هندی
نیز جمال الدین را در زمره علمای اهل سنّت و معتمد ایشان شمرده است؛ اما اینکههم موافقان و هم مخالفان درباره شیعه بودن او به گفتهها و نوشتههایش استناد کردهاند،
ناشیاز آن است که اهل سنّت در
خراسان اواخر
دوره تیموری و آغاز روزگار
صفوی ، به
تشیع و به ویژه اظهار
ارادت به امامان شیعه گرایش یافته بود، هر چند با همه آموزههای آن موافقت نداشت.
جمالالدینحسینی
زاهد و
پرهیزگار بود و از اوان جوانی وظایف
دینی خود را بهجای میآورد.
ویدر اواخر عمر
عزلت گزید و یکسره به
عبادت روی آورد.
او در دوم
ربیع الاول ۹۲۷، در دوره
حکومت امیرخان موصلو در خراسان،
وفات یافت و در
مزار شیخ صوفی علی، در محلی که خود تعیین کرده بود، به خاک سپرده شد.
با وجود تصریح خواند میر
بر
تاریخ وفات جمالالدین، دیگران پساز وی
تاریخهای گوناگونی ذکر کردهاند که نادرست به نظر میرسد.
پسر جمالالدین، نسیمالدین محمد مشهور به میرک شاه، نیز
عالم به علوم دینی، از جمله
علم حدیث ، بود و پس از
مرگ پدر برجای او نشست.
ویدر حواشی خود بر میزانالاعتدال
ذهبی (متوفی ۷۴۸) اعتراضاتی بر ذهبی کرده، که نورالله شوشتری
برخی از آنها را گزارش نموده است.
جمالالدین حسینی آثاری در
تاریخ ،
حدیث و
تفسیر دارد. مهم ترین
کتاب او، روضة الاحباب فیسِیرالنبی و الآل و الاصحاباست
که آن را به خواهش
امیر علیشیر نوائی (متوفی۹۰۶)،
وزیر سلطان حسین بایقرا، در سه جلد به
فارسی نگاشته
و در
سال ۹۰۰
تألیف آن را به پایان رسانده است.
جلد اول این
کتاب ، حاوی
سیره پیامبر اکرم ، در سال۸۸۸ به پایان رسیده است،
جلد دوم و سوم نیز مشتملاست بر تاریخ سه خلیفه نخستین، دوران
خلافت
امام علی
علیه السلام، زندگانی دیگر
امامان شیعه و
اصحاب مشهور پیامبر، گویا
مؤلف ابتدا قصد داشته جلد دوم را به اصحاب پیامبر (مردانو زنان) و جلد سوم را به
تابعین و اتباعِ تابعین و
مشاهیر ائمه حدیث اختصاص دهد،
اما بعد منصرف شده است. دیگر آثار جمالالدینعبارتاند از: تحفةالاحبّاء فی مناقبآلالعبا، کهآنرا به نام خواجه مظفرالدین بتکچی استرآبادی، در فضائل
پیامبر و علی و
فاطمه علیهم
السلام و دیگران نگاشته و چون تشیع در آنآشکار بوده، نسخههایی از آن را نابود کردهاند
اربعون حدیثاً من احادیث سید المرسلین فیمناقب
امیرالمؤمنین که آن را به نام شاهعبدالباقی، از شاهزادگان تیموری و وزیر امیر نجم ثانی (متوفی۹۱۸) و
فرمانده نیروهای قزلباش صفوی در هرات، نوشتهاست.
آقابزرگ طهرانی،
از ضمیمه این کتاب، رساله
اولاد امیرالمؤمنین علیه
السلام و انسابهم و احوالهم، در شرح زندگانی فرزندان امامعلی
علیه
السلام، نیز یاد کرده است. اسماعیل پاشا بغدادی
کتابی را در عروض به نام تکمیل الصناعةفیالقوافی، اثر عطاءاللّه بن محمود بن فضلاللّهحسینی نیشابوری (متوفی۹۱۹ در
طوس )، به جمالالدین حسینی نسبت داده که نادرست است.
خوانساری
شیوه
نگارش این کتاب را بر گرفته از معارج النبوة معینالدینِ جوینی دانسته، جز اینکه اندکی رنگ و بوی
صوفیانه دارد. احمد بن تاج الدین استرآبادی در آثار احمدی
و حسینبنمحمد دیار بکری (
متوفی ۹۶۶) در تاریخ الخمیس فی احوالانفسنفیس،
از این
کتاب استفاده کردهاند.
(۱) آقابزرگطهرانی.
(۲) احمدبنحسناسترآبادی، آثار احمدی: تاریخزندگانیپیامبر
اسلامو ائمّهاطهار علیهم
السلام، چاپمیرهاشممحدث، تهران۱۳۷۴ ش.
(۳) عبدالله بنعیسیافندیاصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱ـ.
(۴) اسماعیل بغدادی، هدیة العارفین، ج۱، در حاجیخلیفه، ج۵.
(۵) رسولجعفریان، تاریختشیعدر ایراناز آغاز تا قرن دهم هجری، ج۲، قم۱۳۷۵ ش.
(۶) عطاءالدینبنفضلالله جمالالدینحسینی، روضة الاحباب فی سیر النبی و الا´ل و الاصحاب، چاپسنگیلاهور ۱۳۱۰، چاپافستمهاباد.
(۷) میرزا بیگبن حسن جنابدی، روضةالصفویه، چاپغلامرضا طباطباییمجد، تهران۱۳۷۸ ش.
(۸) حاجیخلیفه.
(۹) محمدبنحسنحرّعاملی، املالآمل، چاپاحمد حسینی، بغداد) ۱۹۶۵ (، چاپافستقم۱۳۶۲ ش.
(۱۰) علی حسینی میلانی، نفحاتالازهار فیخلاصة عبقات الانوار، قم۱۳۸۴ ش.
(۱۱) خواندمیر.
(۱۲) خوانساری.
(۱۳) حسینبنمحمد دیاربکری، تاریخ الخمیس فیاحوال انفس نفیس،) قاهره (۱۲۸۳/ ۱۸۶۶، چاپافستبیروت.
(۱۴) احمد رفعت، لغات تاریخیه و جغرافیه، استانبول ۱۲۹۹ـ۱۳۰۰.
(۱۵) شمس الدین بن خالد سامی، قاموس الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
(۱۶) نورالله بنشریفالدینشوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ ش.
(۱۷) حسنبن حسنفسائی، فارسنامهناصری، چاپمنصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۸) علیخانبناحمد مدنی، رحلةابنمعصومالمدنی، او، سلوةالغریبو اسوةالاریب، چاپ شاکر هادی شکر، بیروت۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۹) احمد منزوی.
(۲۰) میرحامد حسین، عبقاتالانوار فی اثبات امامةالائمةالاطهار، ج۱، چاپغلامرضابنعلیاکبر مولانا بروجردی، تعریب هاشم بن محسن امینعاملی، قم ۱۴۱۶ .
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عطاءالدین بن فضلالله جمالالدینحسینی»، شماره۴۸۲۶.