عسکر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَسْكَر (به فتح عین و کاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای جمع شدن قشون و بسیار از هر چیز است.
حضرت علی (علیهالسلام) در مقام
موعظه و در جواب یکی از یاران خود و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَسْكَربه معنای جمع شدن قشون و بسیار از هر شیء در اصل فارسی است. «العَسَاكِرُ: الجمع و الجیش و الکثیر من کلّ شیء فارسیّ»
امام (صلواتاللهعلیه) در جواب آنکس که گفت ای کاش برادرم در
بصره میبود و پیروزی شما را میدید فرموده است:
«وَلَقَدْ شَهِدَنَا في عَسْكَرِنَا هذَا أَقْوَامٌ في أَصْلاَبِ الرِّجَالِ، وَأَرْحَامِ النِّسَاءِ، سَيَرْعُفُ بِهِمُ الزَّمَانُ، ويَقْوَى بِهِمُ الاِْيمَانُ.» «(نه تنها برادر تو بلکه) در این لشکر ما حاضر شدهاند اقوامی که فعلا در صلب پدران و شکم مادران هستند، گذشت زمان آنها را به وجود میآورد و
ایمان با آنها تقویت میشود.»
(شرحهای خطبه:
)
«مُعسکَر» به صیغه مفعول لشگرگاه
نامه ۱۱ «مُعسکَر» به صیغه فاعل: آنکه اردو میزند و لشکر فراهم میآورد. امام (صلواتاللهعلیه) در
خطبه ۱۸۲، در مقام موعظه فرموده است:
«أَيْنَ الَّذِينَ ... وَعَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ، وَمَدَّنُوا الْمَدَائِنَ؟!» «کجا رفتند آنهایی که لشکرها فراهم آوردند و شهرها ساختند.»
(شرحهای خطبه:
)
این ماده چهار بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عسکر»، ج۲، ص۷۱۸.