عجم (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَجَم (به فتح عین و جیم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای غیر عرب یا ایرانیان است.
حضرت علی (علیهالسلام) در دو مورد از این واژه استفاده نموده است.
عَجَم به معنای ایرانیان آمده است.
آنگاه که
عمر بن خطاب در رفتن به
ایران با آنحضرت
مشورت کرد و امام راضی نشد در ضمن کلامش فرمود:
«إِنَّ الاَعَاجِمَ إِنْ يَنْظُرُوا إِلَيْكَ غَداً يَقُولُوا: هذا أَصْلُ الْعَرَبِ، فَإِذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ ..» یعنی عجمها (ایرانیان) چون تو را دیدند گویند ریشه
عرب این است اگر او را قطع کنید راحت میشوید...
(شرحهای خطبه:
) عمر مشورت آن حضرت را پذیرفت و به ایران نرفت.
دیگری گویند: آنگاه که بعد از قتل
طلحه و
زبیر به مردم سخن میگفت فرمود:
«اليَوْمَ أُنْطِقُ لَكُمُ العَجْمَاءَ ذاتَ البَيَان! عَزَبَ رَأْيُ امْرِىء تَخَلَّفَ عَنِّي» یعنی امروز حیوان زبان بسته را برای شما به
نطق در میآورم و او را سخنگو میگردانم.
(شرحهای خطبه:
) اشاره به رموزی که آن روز بیان فرمودند.
«عجماء» حیوان زبان بسته.
این ماده دو بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عجم»، ج۲، ص۷۰۴.