عَجْز (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَجْز (به فتح عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ناتوانی است.
• إِعْجَاز (به کسر الف و فتح جیم) به معنای آخر شیء است
از این ماده موارد بسیاری در «
نهج البلاغه» آمده است.
عَجز إِعْجَاز: عاجز کردن، ایضاً به معنای آخر شیء آید، مثل دم حیوان، ریشه درخت و مثل آن.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام (صلواتاللهعلیه) در اهمیت
دوست فرموده است:
«أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ الاِْخْوانِ، وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.» «عاجزترين مردم كسى است كه از به دست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر كسى است كه دوستان دست آورده را از دست بدهد.»
در
حکمت ۱۸ فرموده است:
«لَنا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطيناهُ، وَ إِلاّ رَكِبْنا أَعْجازَ الاِْبِلِ، وَ إِنْ طالَ السُّرَى.» «ما را حقی است اگر آن حق به ما داده شود هیچ و گرنه
صبر میکنیم هر چند که سیر و راه رفتن (زمان) طول کشد.»
«سُّرَى» بر وزن دعا سیر شبانه است،
«
اعجاز الابل» قسمت پائینتر پشت شتر و بالای دم آن است، مؤلف گوید: در تفسیر این کلام وجه اوّل
ابو عبید هروی را میپسندم که گوید: سوار شدن بر مؤخّر شتر مشقت است یعنی اگر
حق ما را منع کردند بر مشقت و ممنوع بودن
صبر میکنیم هر چند طولانی باشد،
محمد عبده احتمال داده که منظور تحمل مشقت در طلب حق باشد.
از این ماده موارد بسیاری در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عجز»، ج ۲، ص ۷۰۳.