أَعجاز (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَعجاز: (اَعْجازُ نَخْلٍ مُّنْقَعِرٍ)تعبیر به
«اَعجاز» جمع
«عجز» (بر وزن رجل) به معنای قسمت عقب یا پایین چیزی است؛
و
تشبیه آنها به قسمت پایین نخلها، به خاطر آن است که، به گفته بعضی باد به قدری شدید بود که نخست دست و سرهای آنها را کند و با خود برد و بعد بقیه بدنهایشان همچون
نخل بی شاخ و برگ، از زمین کنده شده و به هر گوشه و کنار پرتاب میگشت؛ یا به خاطر آن است که باد آنها را با سر به زمین میکوبید، گردنها میشکست، و سرها جدا میشد!
(تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ) (که مردم را همچون تنههای
نخل ریشهکن شده از جا برمیکند! ).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
فاعل فعل «تنزع» ضمیری است که به کلمه
ریح بر میگردد، و معنایش این است که باد انسانها را از زمین میکند، و همچنین تنههای درخت خرما را از اعجاز آنها یعنی از پایین آنها میکند، و کلمه
منقعر به معنای چیزی است که از
ریشه کنده شود، و چیزی که از آیه استفاده میشود و باید خاطرنشان کرد این است که:
قوم عاد مردمی قوی هیکل بودهاند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَعجاز»، ص۵۲.