عبدالکریم بن ملامحمد گزی اصفهانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالکریم بن ملامحمد گزی اصفهانی، از
فقها و دانشمندان
اصفهان در قرن سیزده و چهارده هجری بوده است.
عبدالکریم بن ملامحمد در سال ۱۲۶۰ هجری قمری در روستای «گز» از بلوک «برخوردار» در شمال
اصفهان در خانوادهای روحانی دیده به جهان گشود.
وی در سایه تربیت پدر دانشمند و وارسته خود ـ که از شخصیتهای با تقوا و خیر بود ـ دوران کودکی را سپری کرد. مقدمات علوم را در زادگاه خود نزد
پدر و
دایی دانشور خود آموخت. آن گاه برای ادامه تحصیل راهی حوزه پر رونق اصفهان شد و در فضای عالمپرور و بستر
فقه و
اجتهاد اصفهان رشد کرد.
عبدالکریم شیفته علم و دانش بود بعد از استقرار در اصفهان، از محضر مدرسان مبرز وقت، مانند حضرات آیات
میرزا محمدحسن نجفی (شاگرد
صاحب جواهر) و
میرمحمدصادق کتابفروش و
میرزا ابوالمعالی کلباسی و حاج شیخ
محمد باقر نجفی مسجدشاهی، بهره برد.
هر چند حضور در درس اساتید نامی حوزه اصفهان، موجب رشد و پیشرفت وی در کسب معارف و علوم اسلامی شد، اما نتوانست تشنگی او را در کسب دانش فرو نشاند. لذا تصمیم به مهاجرت به حوزهای بزرگتر و پر رونقتر گرفت.
آخوند گزی، پس از بهرهوری از اساتید ژرفنگر
حوزه اصفهان، برای کسب معنویات و کمالات از مراقد ائمه، (علیهمالسلام)، و ادامه تحصیل و شرکت در درسهای عالمان بزرگ حوزه پربار نجف، به
عتبات مهاجرت کرد و پس از زیارت مرقد مطهر باب علم نبی، (علیهماالسلام)، و طلب توفیق از آن حضرت، با استواری و عشق به علم و دانش، پا به حلقه درس اساتید برجستهای گذاشت که در شکل گیری و تکوین شخصیت علمی و معنوی وی، نقش مؤثری داشتند.
استادان او در
نجف و
سامرا و
کربلا عبارتاند از حضرات آیات عظام:
۱ ـ
سیدحسین ترک کوهکمری (۱۲۹۹ هجری قمری)؛
۲ ـ حاج میرزا
حسین خلیلی تهرانی (۱۳۲۶ هجری قمری)، نویسنده
ذریعة الوداد؛
۳ ـ آقا میرزا
حبیبالله رشتی (۱۲۳۴-۱۳۱۲ هجری)، صاحب
بدایع الافکار و کتاب الاجارة؛
۴ ـ حاج میرزا
محمدحسن شیرازی معروف به
میرزای شیرازی بزرگ، صاحب فتوای مشهور
تحریم تنباکو؛
۵ ـ شیخ
علینقی برغانی حایری.
سرانجام آخوند گزی در سال ۱۲۹۸ قمری به دریافت
اجازه اجتهاد مفتخر گشت و در همان سال با کولهباری از علم و معنویت به دارالعلم اصفهان بازگشت و در مدرسه مبارکه «نیم آورد» سکونت گزید و به تدریس پرداخت. بعدها محل تدریس خود را در مسجد نو بازار قرار داد. ایشان در مراجعت به اصفهان در جایگاهی قرار داشت که به عنوان یک
فقیه برجسته و مدرس توانا، به رتق و فتق امور مردم و قضای شرعی پرداخت.
استاد گزی، بخشی از عمر بابرکت خود را وقف تعلیم و تدریس در جمع حوزویان کرد و اوقات عظیمی را نیز صرف پژوهش فرمود. در حوزه درسی پر رونق مرحوم آیتالله گزی عده ی زیادی از فضلا و دانشوران شرکت داشتند. که از مفاخر ما به شمار میآیند. برخی از آن بزرگواران عبارتاند از:
۱ ـ
سیدحسین موسوی خادمی (از
فقها و اصولیین اصفهان)؛
۲ ـ شیخ
غلامرضا یزدی (
فقیه خراسانی) که معنویت عجیبی داشت و به درجات عالی از علم نائل گردیده بود. او در ۱۳۷۸ هجری قمری بدرود حیات گفت؛
۳ ـ
سیدمحمدحسن نجفی (آقا نجفی قوچانی)؛
۴ ـ
جلالالدین همایی (از دانشگاهیان بنام)؛
۵ ـ
سیدمحمدتقی موسوی احمدآبادی (صاحب
مکیال المکارم)؛
۶ ـ میرزا
محمدعلی معلم حبیب آبادی (مؤلف
مکارم الآثار)؛
۷ ـ شیخ
ابوالقاسم دولتآبادی اصفهانی؛
۸ ـ شیخ
علیمحمد فقیه حبیبآبادی، از علما و فضلای اصفهان (م ۱۳۸۰ هجری قری)؛
۹ ـ شیخ
عباسعلی ادیب حبیبآبادی، استاد برجسته حوزه اصفهان و مولف آثاری مانند
هدیة العباد و
احسن التقویم؛
۱۰ ـ
سیدمحمدمقدس بیدآبادی (صاحب کتاب
الاوائل و از خواص اصحاب
آیتالله بروجردی)؛
۱۱ ـ
سیداحمد خوانساری؛
۱۲ ـ شیخ
مرتضی مظاهری کرونی؛
۱۳ ـ میرزا
فتحالله درب امامی؛
۱۴ ـ شیخ
محمدطاهر اردبیلی؛
۱۵ ـ
سیدعبدالحسین طیب (مفسر و
فقیه صاحب
تفسیر اطیب البیان و کلم الطیب)؛
۱۶ ـ
سیدحسن مشکان طبسی؛
۱۷ ـ دکتر
محمد زهرایی خوانساری؛
۱۸ ـ سیدمحمدکاظم مرتضوی اصفهانی؛
۱۹ ـ
سیدمحمدحسن روضاتی؛
۲۰ ـ سیدحسین موسوی قمصری؛
۲۱ ـ شیخ محمدحسین غروی کرمانی، (م ۱۳۵۷ شمسی)؛
۲۲ـ شیخ محمدحسین کتبی خوانساری؛
۲۳ـ شیخ
محمدحسن نجفی رفسنجانی،
که حدود پنجاه سال در حوزه ی رفسنجان با عشق و علاقه وافر، به تدریس و افاضه و ارشاد طلاب پرداخت و در سال ۱۳۹۲ قمری بدرود حیات گفت؛
۲۴ ـ شیخ
محمود فرساد اردکانی، آیتالله فرساد از استاد خود، گزی، اجازه ی اجتهاد دریافت کرده است.
او
فقیهی نامدار و ادیبی شیرین سخن که شاگردانی مانند
امام خمینی و شهید صدوقی در محضرش کسب فیض کردند؛
۲۵ ـ
حسن وحید دستگردی، او از محققان بزرگ و ادبا و شعرای معروف اصفهان است و آثار ارزشمندی دارد.
دقت نظر و استحکام بیان استاد، تعجب و تحسین شاگردان را بر میانگیخت. شماری از شاگردان ایشان جلسات درس استاد را توصیف کردهاند. از جمله:
علامه میرزا محمدعلی معلم حبیبآبادی (م ۱۳۵۵ شمسی) میگوید: «جلسات درس وی، بسیار عالی بود و با حسن خلقی که داشتند و شوخیهای ظریف و لطیف، مجلس را به خوبی اداره میکردند.»
مؤلف محترم
دانشمندان و بزرگان اصفهان در این باره مینویسد: «عالمی خوش بیان و مجلس درس و مباحث و مجالس خصوصی او، مشحون از لطایف و ظرایف بود.»
آقانجفی قوچانی مینویسد: «وی، بسیار پاکیزه و منقح درس میگفت.»
از آخوند گزی، مکتوبات ارزشمندی به یادگار مانده است که عبارت است از:
۱. رسالهای در
اصول دین؛
۲. رسالهای در
حجیت ظن؛
۳. رسالهای در
شهرت؛
۴. رسالهای در صیغ
عقود؛
۵. حاشیه کتاب الطهارة از
شیخ اعظم انصاری؛
۶. رساله عملیه؛
۷. دیوان اشعار، به همت نویسنده این شرح حال، به انضمام
تذکرة القبور در
قم به چاپ رسیده است؛
۸.
تذکرة القبور که از معروفترین تالیفات ایشان است. در آن شرح حال قریب یکصد نفر از دانشمندان و علما و عرفا و شعرای مدفون در شهر و توابع اصفهان را به طور خلاصه ذکر فرموده است. این کتاب در زمان حیات مؤلف به چاپ رسید و سخت مورد توجه دانشوران بود. جمعی از دانشمندان بر آن حواشی و تتمیم نوشتهاند.
آن بزرگوار طبع
شعر داشته و «مهدوی» تخلص میکرده و گاهی عصرهای جمعه، انجمن شعرای شیدا را نیز زینت میداد. برخی از سرودههایش که به طریق
مثنوی سروده شد، در آخر طبع اول تذکرة القبور به چاپ رسیده است. از اشعار او است:
"ای که ازهستت به پا شد هست ونیست ••• غیر هستت در حقیقت هست نیست"
"با وجود تست هستیها وجود ••• ورنه اعدام ند یک سر در شهود"
"آه از این اعدام و این شور و شرور ••• آه از این اعدام و این کبر و غرور"
"از پس
حمد خداوند احد •••
احمد او را درود افزون ز حد".
استاد گزی، شبها در مدرسه نیم آورد، اقامه
نماز داشت و پس از درگذشت آقا شیخ محمدعلی نجفی، در مسجد ذوالفقار به اقامه
نماز جماعت پرداخت.
آیت الله گزی، مدتی طولانی
قضا و حکومت شرعی را برعهده داشت و مانند یک
دادگستری متحرک، به حل و فصل مرافعات و منازعات مردم میپرداخت. هیچ گاه با مردم و مراجعان، از موضع قدرت برخورد نمیکرد. رازداری و امانتداری از صفات برجسته او بود. در قضا، عجله روا نمیداشت و زندگی زاهدانه و منزهی داشت و در نهایت پاکدامنی در گذشت.
در تجلیل و تمجید از مقام علمی و معنوی این عبد صالح و خلیق، سخنان رسا و گویایی از صاحبنظران و شاگردان ایشان نقل شده است.
اینک برای نمونه به سخنان چندی از بزرگان توجه فرمایید:
• علامه
سیدمحمدعلی روضاتی مینویسد: «از اجله علمای اصفهان و در جمیع فضائل و کمالات علمیه و عملیه بی نظیر بوده است... در اثر
اخلاق حسنه و صفات
حمیدهای که داشته، قلوب عموم را به خود معطوف و ریاست و شهرتی زائدالوصف به هم رسانیده و تقریبا چندین سال که منتهی به آخر عمر وی گردید، مرجع به تمام مراجعات و حکومات شرعیه اصفهان و توابع آن شده بود. خلاصه، مجسمهای بوده از علم و
زهد و
تقوا.»
• استاد جلالالدین همایی که در مکتب آخوند گزی شاگردی کرده؛ درباره استاد خود مینویسد: «وی، به راستی،
شیخ بهایی عصر خود بود و مرجعیت تامه قضا و
فتوا داشت. در عین این که سی یا چهل سال تمام امور قضایی اصفهان و توابعش در دست او بود، شبی که درگذشت، خانواده او، نفت چراغ و نان نداشتند! مرحوم فشارکی از محل وجوهات، حواله داد تا برای خانواده او شام شب و لوازم معیشت تهیه کردند. من، خود، یکی از حاضران آن واقعه و مباشران خدمت بودهام.»
• آقا نجفی قوچانی شاگرد دیگر ایشان، استاد خود را چنین توصیف کرده است: «از علمای بزرگ من حیثالعلم بود، بسیار پاکیزه و منقح درس میگفت.»
• استاد سیدمصلحالدین مهدوی از او چنین یاد کرده است: «از اجله علما و
فقها و مدرسین، و از مجتهدین بزرگ و
مراجع در اصفهان بوده است... در
فقه و
اصول و ادب تبحری کامل داشت.»
• استاد دکتر سیدمحمدباقر کتابی می نویسد: «... یکی از معاریف دانشمندان و
فقهای ایران باعث افتخار اصفهان است و از استادان فن شناخته میشد. علم و
اخلاق را به هم آمیخته و کمر به خدمت خلق بر بسته بود. قوه ی حافظه او قوی و مسائل
فقهی را ماهرانه، تجزیه و تحلیل میکرد. اخلاق فاضله و اصلاح امور عامه و انقطاع از دنیا و سلوک او با مردم، همه را شیفته او ساخته بود. وجود او، مظهر خیر و مهر بود. چون شمعی میسوخت تا بزم دیگران را روشن سازد.»
استاد در عرصه اخلاق و خویشتنداری، ادب نفس و ادب درس را توامان در وجود خود جمع کرده بود. بالقطع و الیقین، از برکات عصر و از حسنات دهر بود. در روش و آیین زندگی، جز راهی که دین ارائه کرده بود، طریق دیگر نمیشناخت.
به مظاهر دنیا و مسائلی که سبب دل بستگی بسیاری از آدمیان میشود، کاملا بیاعتنا بود. از تصنع و ظاهرسازی، سخت متنفر و به دور بود.
حسن خلق و عطوفت او، وضیع و شریف را شامل بود، و لطف و رحمتش بر همه سایه گسترده بود. از همه مهمتر این که در مدت زندگی، رنگ نباخت و از همان
زی طلبگی و سادگی خارج نشد. این همه در پرتو تربیت دینی و خانوادگی درست از، او شخصیتی ممتاز ساخته بود. فضائل اخلاقی و معنویات که به خوبی در افعال و گفتارش مشهود بود، از آن جا کسب کرد.
صفاتی چون خوش خلقی، آزادمنشی، صفای نفس، زیبایی بیان و شیوایی کلام، حافظه ی قوی، احترام به دیگران، رعایت آداب شرع و عرف، اهتمام در رفع مشکلات و حل اختلافات مردم، همراه با ساده زیستی و پرهیز از
بخل، کرامت نفس، جاذبهای را در این عالم ربانی و
فقیه صمدانی ایجاد کرده بود که همگان را شیفتۀ خود میکرد.
سرانجام این
فقیه فاضل و ادیب دانا و مدرس توانا، در ۱۳
ذوالحجة سال ۱۳۳۹ قمری (خرداد ۱۳۰۰ شمسی) پس از هفتاد سال عمر پربرکت و سراسر زهد و
جهاد با نفس و
تفکر و تحقیق و خدمت بی منت، روی از این سرای خاکی برتافت و به سوی دیار باقی شتافت.
پیکر پاک و مطهر این عالم خدوم و محبوب پس از تشییعی با شکوه در
تخت فولاد اصفهان، تکیه کازرونی به خاک سپرده شد.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه